سالروز ازدواج حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه(س)؛
چگونه خدیجه(س) از رسول خدا(ص) خواستگاری کرد؟
بنابر نقل دیگر رسولاللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم به همراه عمار یاسر از صفا و مروه عبور میکردند که به خدیجه سلاماللهعلیها و خواهرش هاله برخورد میکنند. هاله نزدیک عمار آمده از او میپرسد: آیا محمد قصد خواستگاری خدیجه را ندارد؟ عمار به رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر میدهد، حضرت به او میگوید: پاسخ این سؤال را به روز دیگری واگذار.
به گزارش شاهین پرس، هرچند این مطلب که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم سومین همسر خدیجه بود و جز عایشه با دوشیزهای ازدواج نکرد، نزد عامه و خاصه معروف است، ولی مورد تأیید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «احمد بلاذری»، «علم الهدی»، (سیدمرتضی) در کتاب «شافی» و «شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» بود. این معنا را علامه مجلسی نیز تأیید کرده است. او مینویسد: «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهر خدیجه بودند. برخی از معاصران نیز چنین ادعا کردهاند و برای اثبات ادعای خود کتابهایی نوشتهاند (2). با این حال، اکثر محققان معتقدند که او قبل از ازدواج با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم دو بار ازدواج کرده بود (3).
اکثراً بیان کردهاند که ماجرای ازدواج مبارک حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و خدیجه سلاماللهعلیها از اینجا شروع شد که بنا به پیشنهاد جناب ابوطالب، یا درخواست حضرت خدیجه سلاماللهعلیها، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به صورت اجیر یا به عنوان مضاربه برای خدیجه به سفری تجارتی اقدام کرد (4).
در تاریخ ابنهشام است که میگوید: راستگویی و امانت و خوشخلقی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم که زبانزد همگان شده بود، به گوش خدیجه سلاماللهعلیها نیز رسید و همین موجب شد که خدیجه سلاماللهعلیها خود به نزد آن حضرت فرستاد و پیشنهاد کرد که همراه کاروان به شام رود و برای او تجارت کند و در برابر، بیش از مزدی که به دیگران پرداخت میکرد، به آن حضرت بدهد.
به هر ترتیب که بود رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم عازم سفر شام و تجارت برای خدیجه سلاماللهعلیها شد. وقتی میسره -غلام خدیجه سلاماللهعلیها- و محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم از سفر پرسود شام برگشتند، غلام گزارش سفر را جزء به جزء به خدیجه سلاماللهعلیها داد و برایش تعریف کرد: وقتی به بصری رسیدیم، امین برای استراحت زیر سایه درختی نشست. در این موقع، چشم راهبی که (نسطورا) در عبادتگاه خود بود، به امین افتاد. پیش من آمد و نام او را از من پرسید و سپس چنین گفت: این مرد که زیر درخت نشسته، همان پیامبری است که در تورات و انجیل درباره او مژده دادهاند.
این جریانات، او را بیش از پیش مشتاق همسری با محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم کرد. او درصدد برآمد تا به وسیلهای علاقه خود را به ازدواج با محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم به اطلاع آن حضرت برساند و ازاینرو به دنبال نفیسه که یکی از زنان قریش و دوستان خود بود فرستاد و به طور خصوصی درددل خود را به او گفت و از او خواست تا نزد محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم برود و هرگونه که خود صلاح میداند، موضوع را به آن حضرت بگوید. نفیسه به نزد محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمد و ازدواج با حضرت خدیجه سلاماللهعلیها را به ایشان پیشنهاد کرد و سرانجام ترتیب مجلس خواستگاری و عقد داده شد. البته برخی از مورخان معتقدند که خدیجه خود موضوع را با «محمد امین» در میان گذاشت، و به گفته «ابنهشام» مورخ مشهور، به او گفت: «عموزاده من! به واسطه خویشاوندی که میان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامیکه در نزد قوم خود داری، و امانت و خوی نیکو و راستگویی که در تو هست، میخواهم صریحاً به تو بگویم که مایلم به همسری تو درآیم» (5).
بعد از ازدواج، حضرت خدیجه سلاماللهعلیها اعلام کرد که تمام آنچه را دارد، به حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم میبخشد. به گواهی تاریخ ایشان حقیقتاً در عمل نیز گفتارش را به اثبات رساند.
لازم به ذکر است که از پارهای روایات دیگر نیز استفاده میشود که این علاقه و اشتیاق، پیش از آن سفر تجارتی در دل خدیجه سلاماللهعلیها پیدا شده بود و جریان سفر مزبور، بر فرض صحت، به این عشق و علاقه کمک کرد.
ابنشهرآشوب در کتاب مناقب خود روایت کرده که در روز عیدی زنان قریش در مسجد گرد هم جمع شده بودند که مردی یهودی در برابر آنها آمد و گفت: نزدیک است در میان شما پیامبری برانگیخته شود. پس هر یک از شما زنان که بتواند زمین خوبی برای گام زدن او باشد، حتماً این کار را بکند.
زنان قریش در برابر این گستاخی و جسارتی که به آنها کرده بود، او را با مشتهای سنگریزه از نزد خود راندند ولی این گفتار مرد یهودی بارقهای در دل خدیجه سلاماللهعلیها که در جمع آن زنان حضور داشت، ایجاد کرد (6).
بنابر نقل دیگر رسولاللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم به همراه عمار یاسر از صفا و مروه عبور میکردند که به خدیجه سلاماللهعلیها و خواهرش هاله برخورد میکنند. هاله نزدیک عمار آمده از او میپرسد: آیا محمد قصد خواستگاری خدیجه را ندارد؟ عمار به رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر میدهد، حضرت به او میگوید: پاسخ این سؤال را به روز دیگری واگذار (7).
آخرین نکته در مورد سن هر یک از ایشان در هنگام ازدواج است؛ قول مشهور محققان این است که آن حضرت در هنگام ازدواج 25 سال از عمر شریفشان گذشته بود. ولی درباره سن خدیجه سلاماللهعلیها اختلافی در روایات دیده میشود که مشهور در آنها نیز آن است که خدیجه در آن هنگام 40 سال داشت، ولی قول به اینکه 28 ساله بوده نیز خالی از قوت نیست؛ چنانچه در چند حدیث آمده است (8). در برابر این قول مشهور، اقوال دیگری نیز وجود دارد، مانند قول 25 سال و 28 سال و 30 سال و 35 و 45.
پینوشت
1. سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص16.
2. محمدمحسن طبسی، مقاله «حضرت خدیجه مادر امت» برگرفته از نرمافزار مدینهالنبی.
3. سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص14-16.
4. سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص17.
5. سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص19-24.
6. مناقب ابنشهرآشوب، ج 1، ص 41؛ سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص17.
7. سیره ابنهشام، ج 2، ص 7 و ج 6، ص 57؛ طبقات الکبری، ج 1، ص 62؛ رسولالله الگوی زندگی، حبیبالله احمدی.
8. مناقب آلابیطالب، ط قم،ج 1، ص 159؛ سید هاشم رسولیمحلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد 2)، ص35.
انتهای پیام/مهرخانه