۲۲:۱۳ - پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳

دکتر حسن ابراهیمی ناغانی؛

جامعه شناسی خیانت، عهد شکنی و معیار مردانگی در قاموس ایرانی

هر کس سوگند یاد کند در حالی که می داند دروغ است با خدا مبارزه کرده است [وسایل الشیعه. ج23. ص203]. و این یعنی محاربه با خدا و تکلیف چنین افرادی کاملا مشخص است.

پایگاه خبری“شاهین نا

«قسم قرآن شکستن، به ثمن بخس»

فرهنگ مردانگی و رادمردی میراثی است سترگ در قاموس فرهنگ ایرانیان که چون نیک بنگری در طول تاریخ این دیار، حفظ و صیانت از کیان مملکتی و حراست همیشگی از دین و ناموس بر مبنای این اصلِ استوار محقق گردیده است. در وجه مردانگی که عمده ترین علت پایبندی به عهد و پیمان است سوای آنچه به لحاظ عقیدتی و عبادی در خصوص وفای به عهد خصوصا تکریم حرمت قرآن به وجه القسم و پیمان، که در ادامه خواهد آمد؛ شرط اصلی مردی و رادمردی بر حفظ قسم و وفای به عهد است.

گرایش به جوانمردی و پرهیز از دروغگویی در بسیاری از ابیات شاهنامه دیده می شود، وفای به عهد، برای فردوسی امری مهم است و به عقیدة او پیمان شکنان از خاک هم پست ترند.

       مبادا که گردی تو پیمان شکن     که خاک است پیمان شکن را کفن

      خنک درجهان مردپیمان منش     که پاکی و شرم است پیراهنش

  بماند بدو رادی و راستی            نکوبد در کژی و کاستی

حکیم فردوسی می داند که شکستن پیمان است که باعث ناآرامی و آشوب در جهان شده. در قرآن نیز بر وفای به عهد تأکید شده است :اوفوا بالعهد، ان العهد کان مسوؤلا(اسری، 34)

لذا خداوند متعال در قرآن کریم این چنین زنهار می دهد که:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿٢﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّـهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ (سوره الصف آیه 2 و 3)

الا ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی به زبان می‌گویید که در مقام عمل خلاف آن می‌کنید؟ (2) این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد.

بنابراین وفای به عهد از معیارهای ارزشی در دین و آئین ماست که مورد حرمت بسیار است. حضرت علي(ع) در اين رابطه مي فرمايند: هيچ موضوعي همانند وفاي به عهد در ميان مردم با تمام اختلافاتي كه دارند، مورد اتفاق نيست. حتي مشركان هم، پيمان ها را در ميان خود محترم مي شمردند، زيرا عواقب پيمان شكني را دريافته بودند. (نهج البلاغه، نامه ۵۳)

همچنین فردوسی پاکزاد زنهار می دهد که پیمان شکنی سرشت ایرانیان نیست و این در مورد تبارشناسی خیانت در خاک ایران نیز به مصداق اثبات شده است. همچنان که این بار نیز در شهر و دیار ما…

ز پیمان نگردند ایرانیان        از این در کنون نیست بیم و زیان

مگر نه اینکه عهد شکنی بود که سر سید و سالار شهیدان، نوه رسول اکرم (ص) را به تیغ نیرنگ و کین داد. و انکه بر خونخواهی حسین (ع) برخواست و چون پیمان بست، مختار ثقفی بود که سردار ایرانی اش کیان ایرانی بر وفای خویش تا خون ستاندن از تمامی دشمنان حسین(ع) دست از شمشیر جدا نکرد.

در دیار ایران زمین با وجود فاسقان و وطن فروشان و دین فروشانی چند، همیشه بودند رادمردانی که با وجود خیانتی که از نزدیکان بدیشان روا داشته شد بر عهد و پیمان خویش ایستاده و راست قامت بر صراط حق مقاومت کرده و با مردانگی و رادمری، قسم نامه خود را با خون خویش توشیع کردند. در سوره الاحزاب آمده است:

مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ  فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ  وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿٢٣﴾ لِّيَجْزِيَ اللَّـهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ  إِنَّ اللَّـهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٢٤

برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند مانند عبیده و حمزه و جعفر) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (مانند علی علیه السّلام که در کوفه به محراب عبادت شهید گشت(23)تا آنکه خدا آن مردان راستگوی (با وفا) را از صدق ایمانشان پاداش نیکو بخشد و منافقان را (به عدل) عذاب کند اگر بخواهد یا (به لطف) توبه‌شان بپذیرد که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.(24). صدق الله العلی العظیم

در ماهی که گذشت عرصه مدیریت شهری شاهین شهر دچار حادثه ای دردناک گردید که سوای بحث شخصی و تجسس در معلوم داشت فرد و افراد خاصی که تن بدین نقیصه ی اخلاقی داده اند و بدون کالبد شکافی لحن و غرض مسببین، غرض این نوشتار تبیین انزجار از چنین رفتاری به طور کلی و بیزاری از نفس چنین عملی است که فضای کار و خدمت را مسموم کرده و روحیه مجاهدت و ایثار را آن هم در سالی که به فرموده رهبر عالی جاه انقلاب باید با عزم ملی و مدیریت جهادی این نهضت اقتصادی و فرهنگی را به پیش بریم؛ دردمند کرده است. غرض بیزاری جستن از اعمالی اینگونه است که اصالت اخلاق ما ایرانیها را هدف قرار داده و گسترش خبر آن در لایحه های اجتماعی شهر مان، جوی از بی اعتمادی را بوجود اورده و یأسی فلسفی و روانشناختی را بر اندیشه سایر خدمتکاران خدوم و سخت کوش عرصه مدیریت شهری ایجاد کرده است. این رفتار مستقیما اعتقادات و باورهای دینی ما را نشانه می رود که چنانچه در دل از انها یاد می کنیم و پایبند بدانهائیم و از تخطی بدین فرامین ترس به دل داریم، تعهد و مسئولیت پذیری مان نیز دوچندان می گردد و امانتداری را در ذات و اندیشه ما مستقر می سازد.

غرض از تحلیل و انزجار جستن از این رفتارها، آن است که بدانیم در قاموس اخلاقی و دینی ما ایرانیان مسلمان که کلام وحی را برترین و والاترین معیار هستی شناسی خویش می دانیم، هیچ چیز بدتر و سخیف تر از به بازی گرفتن اعتقاداتمان نیست و برای چنین افرادی حتی اگر معذورات داشته باشیم باید دیوراهایی حائل برای جداسازی شان از بدنه سالم و اخلاقی شده سایر خدمتگزاران کشیده شود و اینگونه با  محدود کردن و ایزوله ساختن افرادی که به شیپور بی اعتقادی می نوازند، جامعه را از گزند افکار و رفتار ایشان مصون بداریم. این رفتارها جامعه را نشان می گیرد و فساد را از دریچه بی اعتقادی به جامعه تزریق می کند.

عمق فاجعه رفتاری اینچنین را اگر خواسته باشیم که بدانیم، چنانچه به کلام امام صادق (ع) در وسائل الشیعه مراجعه کنیم، درک خواهیم کرد. ایشان در خصوص کسی که با اراده به اسماء جلاله قسم یاد می کند و دست بر قرآن بر عهدی پای می فشاردو از آن عدول می کند و پیمان می شکند، صراحتا می فرماید:

هر کس سوگند یاد کند در حالی که می داند دروغ است با خدا مبارزه کرده است [وسایل الشیعه. ج23. ص203]. و این یعنی محاربه با خدا و تکلیف چنین افرادی کاملا مشخص است.

در جایی دیگر حضرت می فرمایند: از در حدیث مناهی یکی از عواقب قسم دروغ را غضبناک بودن خداوند متعال هنگام ملاقات با بنده برشمرده است [وسایل الشیعه. ج 23 ، ص 267]. همچنین در همین منبع نیز آمده است که: در حدیثی قدسی نیز از قول خداوند متعال چنین نقل شده است: کسی که مرا در معرض سوگندهای دروغ قرار می دهد به رحمت من نمی رسد [وسایل الشیعه. ج 23 ، ص 268].

اما اینکه اشخاصی برای توجیه دینی این رفتار که قویا در ائین و مذهب ما تقبیح شده است برایند، نافی تخریب به بار امده در باور مجموعه شهرداری و علی الخصوص شورای شهر نمی شود. بار روانی این رفتار و رای اعتماد دادن افرادی دیگر به این شخص به عنوان مقتدا و گزینه ایشان برای تصدی ریاست که برخی از ایشان مورد وثوق مردم بوده است و در بسیاری از امور خصوصا امور دینی برای مردم شاهین شهر اعتباری داشتند، بی اعتمادی مردم به کارگزاران خویش در شورای اسلامی شهر را موجب شده است.

اما لازم است برای اگاهی مردم از میراث رادمری و اینکه در عقبه خویش ایرانیان چه میراثی از مردانگی داشته اند و چگونه بر عهد و میثاق خویش تا پای جان ایستادگی می کرده اند، حاشیه بنویسیم و همچنان تذکر دهیم به کسانی که ذهن و خاطر جمعی جامعه را با خودخواهی و گذشتن از خطوط قرمز آن هم موازین دینی و اعتقادی، جریحه دار می کنند، که مردم ما به هیچ وجه کسانی چون شما را از خود نمی دانند و این روح آزرده جمعی دوباره با استعانت از درگاه حق تعالی بر صراط مستقیم که از دریچه وحی و متجلی در کلام خداوند حیات می گیرد، خواهد ایستاد و این شما ها هستید که زیانکارید.

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّـهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ  وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ  ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ [سوره الحج، آیه 11]

و از مردم کس هست که خدا را به زبان و به ظاهر می‌پرستد (نه از باطن و حقیقت) از این رو هرگاه خیر و نعمتی به او رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر آزمونی (از شر و فقر و آفتی) به او رسد (از دین خدا) رو بگرداند. چنین کس در دنیا و آخرت زیانکار است و این (نفاق و دورویی) زیانی است که بر همه کس آشکار است. (

    همه مهرجویید و افسون کنید      زتن آلت جنگ بیرون کنید

       همه بردباری کن وراستی            جداکن زدل کژی وکاستی

         اَیا آن که زو کینه داری به دل       به مردی زدل کینه ها برگسل

            گناهش به یزدان دارنده بخش       مکن روز بردشمن و دوست دخش[تیره و تاریک]

 دکتر حسین ابراهیمی ناغانی رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شاهین شهر

همچنین بخوانید:

One Response to “جامعه شناسی خیانت، عهد شکنی و معیار مردانگی در قاموس ایرانی”

  1. مرتضی خاکپور گفت:

    خدایا

    خدایاااااااااااااااااااااااااااا

    خدا

    چرا گفتی به مدافعان دین و وطن نان ندهند ؟!

    چرا گفتی جانباز دفاع مقدس را 5 % جانبازی بدهند ؟!

    چرا گفتی به جانباز 5% چیزی ندهند ؟!

    چرا گفتی جانباز 5 % ؛ که این همه زمین و ثروت ایران را که آزاد کرد به خودش چیزی ندهند ؟!

    چرا گفتی جانباز 5 % باید در فقر و تنگدستی زندگی کند ؟!

    چرا گفتی جانباز فقط باید کارمند باشد تا جانبازیش قبول شود ؟!

    چرا نگفتی وقتی اجنی به وطن تجاوز کردند و کشور را اشغال کرد : مردم داوطلبانه به کمک مردم

    و ارتش و نظامیان بشتابند : و در جنگ مجروح شوند : رزمندگان جانباز 5 % می شوند و از همه حقوق

    و معیشت محروم می شوند . ؟! چرا نگفتی رزمندگان جانباز 5 % ؛ هم ایثارگرند و مانند نظامیان به

    حقوق و معیشت برای گذران زندگی نیاز دارند ؟!

    چرا نگفتی رزمندگان جانبازان 5 % دفاع مقدس که اسلام را و ایران را و مردمش را و ثروتش را که

    نجات داد : نباید فقیر و گرسنه و بی سر پناه بماند . ؟!

    چرا گفتی جانباز 5 % ایران را و مردمش را و دینش را ؛ از حمله دشمن بعثی نجات دهند ؟!

    چرا نگفتی حقوق و مسکن و معیشت حق النٌاس جانباز 5 % است ؟!

    چرا نگفتی جانباز 5 % برای زنده ماندن به نان نیاز دارد ؟!

    خدا

    خدایااااااااااااااااااااا

    خودت بداد جانبازان 5 % برس ؟!

    خداااااااااااااااااااااااا

    http://khakpour-m.blogfa.com

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.