حرف ما منتشر کرد:
گلدون وبلاگی استان اصفهان شماره51
بشقابی پر از میوه جهنمی…
به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نا“ به نقل از حرف ما
وبلاگ روزهای دلدادگی نوشت:
پس از آنکه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشوربه صورت زیر از خجالت منتقدان و مخالفان دولت در آمدند «ما در منطق کم نمی آوریم. ما دیپلمات های مجربی داریم. امروز در راس وزارت خارجه افرادی هستند که جزو برترین دیپلمات های جهانی هستند، نه منطقه. بروید صورت مذاکرات سالیان دراز گذشته را بخوانید.
من از بس دیدم بعضی ها هراسان زندگی می کنند و چون خود اعتماد به نفس ندارند، – کافر همه را به کیش خود پندارد- دیگران را هم این چنین می بینند، من ناچار شدم چند مورد مذاکرات خودم را با برترین مقامات اروپایی را در کتاب هسته ای ام عینا بیاورم. با اینکه عرفش این نبود. این کار را کردم تا بخوانند و ببینند ترسوها.
*********************************************
چادر یک تکه پارچه نیست؛ انتخاب خداست…
وبلاگ جنگ نرم نوشت:
اجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه یه پسر جوونی که حکم اعدامش صادر شده بود به جرم تجاوز به یک دختر جوان! و یکی از دوستان در طی مصاحبه ای که با عاملان این ماجرا داشتند این ماجرا رو برام تعریف کرده بودند و من هم امروز این ماجرا رو کوتاه برای شما تعریف میکنم و یه نقد کوتاه هم بر این ماجرا خواهم داشت!
این پسر که حالا طناب دار رو روز به روز به خودش نزدیک تر می دید، علاوه بر تجاوز چند ضربه چاقو هم به دختر زده بود و آخر سر در بیابانی رها کرده بود! (معجزه اصلی زنده موندن این دختر بود!) وقتی این پسر دستگیر شده بود و در مصاحبه ای که با او داشتند در جواب این سوال که چرا اون دختر رو برای تجاوز دزدیدی؟ جواب داده بود که:” طبق معمول و عادت روزانه گوشه خیابون بودم که دیدم او با مانتوی تنگ و کوتاه و آرایش غلیط از نزدیکی ما رد شد و برق این همه زرق و برق چشامو کور کرد و عقل و هوشمو با هم برد،همین امر باعث شد تا………………” ( دزدی و تجاوز و چاقو زدن هم بقیه ماجرا!)
*********************************************
بشقابی پر از میوه جهنمی…
وبلاگ نگاهی به نطنز نوشت:
همیشه وقتی میخواهیم ببینیم نسبت به کاری موفق بودیم یا نه باید عملکرد خودمون رو بسنجیم . باید ببینیم آیا به هدفمون رسیدیم یا نه و اینکه نتیجه کاری که انجام دادیم چی بوده.
نمیدونم اسمش رو چی بگذارم؟ تکنولوژی؟ یا ….؟
یک زمانی خاطرم هست مادر ها بچه هایشان را صدا میزدند و از او میخواستند سوره ای که جدیدا یاد گرفته است را بخواند. ولی امروز واقعا چه اتفاقی افتاده ؟
بچه های امروز انواع و اقسام ترانه ها را با نام خواننده مربوطه حفظند . با یکی از اقواممان که از دبیران ابتدایی هست صحبت میکردم که میگفت بچه های امروز تمامی سریال های ماهواره را دنبال میکنند و درون مدرسه برای یکدیگر تعریف میکنند.
*********************************************
براستی چرا؟
وبلاگ ایران سبز نوشت:
نباید در توهینهای روحانی به منتقدان گیر کرد و متوقف شد.
باید مدام از روحانی تحقق وعدههای اقتصادی که به مردم داده است را مطالبه کرد.
باید مدام از روحانی پرسید مگر شما نمیگفتید و نمیگویید که احمدینژاد و وزرا و مدیرانش کارنابلد و کوتوله و سرباز بودند و مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت آنهاست اما شما اهل تدبیر هستید و ژنرالها و کاردانها را سر کار میآوردید و برای حل مشکلات کلید دارید و میدانید چگونه کشور را مدیریت کنید؟!
*********************************************
نهی از منکر به روش شهید خرازی
وبلاگ راه روشن نوشت:
شنیدن فلان محل عروسیه و می خواهند مشروب سرو کنند.بچه ها را جمع کرد،همه تیپ زدند و رفتند عروسی.
فامیل عروس و داماد؛هر کدوم فکر کردند اینها مهمان های طرف مقابل اند.
موقع سرو مشروب به هم اشاره کردند و یه دعوای زرگری مفصل راه انداختند و تمام ظرف های مشروب را زدند شکستند.
خیالشان که راحت شد از مشروب ها چیزی نمونده به ظاهر ناراحت زدند بیرون پریدن ترک موتور.
*********************************************
چرا مردم را به زور به جهنم می برید؟
وبلاگ پنج دری نوشت:
شما کجای تاریخ را سراغ دارید که مردم ما از حملات ، لطمات و یورش دشمن به خود لرزیده باشند. حتی آن زمان که توزیع نفت در شهر های ما مخاطراتی داشت، به خود نلرزیدند.
اما آن زمان که معاهداتی از قبیل ترکمن چای و 1919 و … بسته شد، لرزیدند.
شاید از کشف حجاب نلرزیدند و تمام قد در گرماگرم مبارزه ایستادند. اما در جریان کاپیتولاسیون و واگذاری حق قضاوت کنسولی لرزیدند و با رهبری امام دلگرم شدند.
از کشته شدن ها و زخمی شدن به دست ایادی دشمن هرگز نلرزیدند. جانانه از کیان مملکت خویش دفاع کردند و باز نلرزیدند.
*********************************************
چگونه کودکمان را قرآنی کنیم؟
وبلاگ گنجینه نوشت:
بسیاری از دانشمندان و بزرگان اندیشه، وقتی از خاطرات کودکی خود می گویند خواندن قرآن مادر یا دعاهای او سر سجاده را از تأثیرگذارترین اتفاقات آن دوران می دانند.
نزدیکترین فرد به هر نوزاد و پیش از آن هر جنینی، مادر اوست که هر صدایی را که او بخواهد فرزندش به آن انس می گیرد.
درباره تأثیر صدای قرآن روی جنین تحقیقات زیادی انجام شده است و روانشناسان، متخصصین شنوایی، و نیز مدرسین قرآن می گویند: جنین با هر صدایی که انس بگیرد؛ پس از تولد و در دوران کودکی به آن صدا، پاسخ آشنایی می دهد. به گونه ای که کودکانی که در ایام جنینی صدای قرآن شنیده اند پس از تولد نسبت به شنیدن این صدا، عکس العملهای آشنایی از خود بروز می دهند؛ اما پس از به دنیا آمدن کودک، یکی از مشاوران خانواده که متخصص گفتار درمانی نیز هست،
*********************************************
سخنان شیطان رجیم!
وبلاگ نخل کویر نوشت:
شیطان می گوید:
1)مسلمانی که صدای اذان را می شنود ونماز را ادا نمی کند(پدر من است).
2)مسلمانی که اضافه خرجی می کند(برادر من است).
3)مسلمانی که از امام پیشتر به رکوع می رود(پسر من است).
4)خانم مسلمانی که با آمدن میهمان اعصاب خرابی می کند(مادر مناست).
5)خانمی که بدون چادر(سر برهنه)می گردد(خانم من است).
6)مسلمانی که بدون گفتن بسم الله شروع به غذا خوردن می کند(اولادمن است).
*********************************************
وبلاگ یک روز بهاری نوشت:
درداستان معروفی آمده که حضرت موسی علیه السلام در هنگام رفتن به مناجات با خداوند متعال به جوانی برخوردند که بی ادبانه به ایشان خطاب کرد: یا موسی! حالاکه برای مناجات پروردگارت می روی پیغامی دارم به اوبرسان! پیامش چه بود؟
به خدایت بگو که من ازاینکه بنده توهستم ننگ دارم!؟ حضرت موسی علیه السلام غیورند. خیلی به آدم برمی خورد کسی به محبوبش دهن کجی کند. اما چرا این پیامبر بزرگ خدا ازاین مساله گذشتند؟
نکته: “این داستانها ومانند آن را یا باید انکار کرد ویا بایدعمیق فهمید.”
*********************************************