بازخوانی دلایل توهین به پیامبر اکرم(ص)؛
اسلام ناب، استخواني در گلوي استکبار
در حقوق اسلام، مقدسات دینی، مورد حمایت حقوقی قرار گرفته و توهین به آن از جرایم مهم به شمار می رود و از دیدگاه بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنت، توهین به پیامبران الهی جرم محسوب می شود.
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا“ اسلام، زورگویان و مستکبران را به شدت ترسانده است و آنها به توهین به پیامبر اسلام (ص) روی آورده اند اما در این توطئه نیز شکست خواهند خورد.امروز نیز همانند دوران جاهلیت علت دشمنی و توهین به پیامبر اعظم (ص)، دشمنی با پیام توحیدعدل و آزادگی پیامبر اسلام است. اهانت کنندگان به پیامبر (ص) از موضع ضعف و ترس و شکست به این رفتار ناشایست دست می زنندامروز نیز دنیای اسلام بیش از گذشته نیازمند وحدت و اتحاد است.(مقام معظم رهبری)
پس از پيروزي انقلاب اسلامي استکبار و ايادي آنها از اسلام کينهاي در دل گرفتند زيرا قرنها اسلام را کوبيده بودند و مسلمانان را زير سيطره خود گرفته بودند، ولي انقلاب اسلام ناب را به عرصه زندگي آورد اسلام ناب طوري جلوهگر شد که استکبار و سرسپردگان در برابر آن کوتاه آمدند و اسلام ناب مانند خاري در چشمان و استخواني در گلوي آنهاست متأسفانه اسلام ستیزی و اسلام هراسی در جهان به ویژه اروپا به بهانه اقدامات تروریستی تکفیریها همانند داعش و القاعده و دیگر گروهها وارد مرحله جدید و سختی شده است.غرب از مفهوم آزادي بيان برداشت غلطي دارد؛ آزادي بيان به معني توهين به مقدسات يک آيين الهي و شخصيت ها و رهبران آن نيست و اين موضوع سهم نادرست از آزادي بيان است که امروز در غرب شاهد هستيم.
آزادی موهبتی است الهی که خدای متعال به انسان عطا فرمود اما از آنجا که انسان موجودی ضعیف است، برای او هم حجت درونی (عقل) و هم حجت بیرونی (پیامبران) قرار داد تا انسان را به سوی کمال و اهداف عالیه الهی رهنمون سازند ولی در عین حال بشر در انتخاب راه صواب و خطا آزاد است آزادی بیان جزء آزادی های فردی است که فرد با استفاده از آن قدرت ها، بتواند هر چه در قوه دارد به فعل آورد و نیروهایی که در وی نهاده شده است، ظاهر نماید. به عبارت دیگر آزادی بیان آن است که افراد به موجب آن، حق نشر افکار و عقاید خود را از طرق گوناگون دارا باشند. بدون اینکه نشر آنها موقوف بر تحصیل اذن یا محکوم به سانسور باشد. آزادی مطبوعات، رسانه ها، سخنرانی، اجتماعات از مصادیق آزادی فردی محسوب می شوند که در آنها افکار و عقاید نشر داده می شود. معمولاً این نوع آزادی ها را قانون، دستگاه قضایی و دولت تضمین می نمایدآزادی بیان در تمام دنیا به صورت مطلق نمی باشد و هر کشور و هر قومی برای آزادی بیان محدودیت هایی لحاظ می نماید. به تعبیر بهتر می توان گفت اصولی که بتوان به صورت مطلق آن را تأیید کرد، به ندرت یافت می شود. درباره آزادی بیان نیز چنین اعتقادی وجود دارد.
آزادی عقیده به معنای آن است که هر شخصی، هر تفکری اعم از سیاسی، اجتماعی، مذهبی را که حق می داند آزادانه برگزیند بیآنکه در گزینش آن تحت فشار باشد. آزادی بیان نیز تبلور آزادی عقیده است و به معنای ابراز آزادانه اندیشه و اعتقادات میباشد. این حق یکی از حقوقی است که در تمام اعلامیههای حقوق بشری به صراحت به آن تأکید شده و در قوانین بسیاری از کشورها از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد حمایت قرار گرفته است.ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب دهم دسامبر 1948) مقرر میدارد: «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات فردی آزاد باشد.»اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که آزادی بیان در اسلام و حقوق بین الملل بدون حد و مرز نیست. بند 3 ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مقرر میدارد: « اعمال مذکور در بند 2 این ماده مستلزم حقوق و مسئولیتهای خاصی است و لذا ممکن است تابع محدودیت های معینی شود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف. احترام به حیثیت و حقوق دیگران؛ ب. حفظ امنیت، نظم یا سلامت و اخلاق عمومی.»
دستگاه های رسانه ای غرب که پیوند خوبی با صهیونیست ها دارند، با تصویرسازی جعلی از اسلام تنها به تخریب وجهه اسلام نمی پردازند، بلکه شهروندان خود را نیز قربانی چنین تصویرسازی ها و بلکه بازی های رسانه ای می کنند.یکی از برنامه هایی که غرب همواره در قبال دنیای اسلام داشته، ارائه تصویری نادرست از اسلام جهت ایجاد ترس و هراس در مردم جوامع غربی از دین خاتم بوده است و در این زمینه اقدامات طولانی مدتی را انجام داده است، از جمله سرمایه گذاری روی گرایشات افراطی در دنیای اسلام و تأسیس گروه های افراطی که تنها از طریق کشتار اهداف خود را جلو می برند. نمونه این موضوع را می توان در مورد وهابیت، طالبان، القاعده و داعش مشاهده کرد. امروزه داعش نماد چنین برنامه ریزی غربی – صهیونیستی و همراهان مرتجع عربی آنان است و اقدامات تکفیری و وحشیانه این گروه سبب بهره برداری سوء غرب در جهت پروژه اسلام هراسی شده است.
در سالهای اخیر این پروژه با استفاده از شرایط سوریه رقم خورد. تروریست های تکفیری وابسته به داعش و دیگر گروه های سلفی تکفیری، با سازماندهی، امکانات و سلاح های امریکا و کشورهای غربی پا در میدان مبارزه با ملت سوریه گذاشتند و همزمان با کشتار وحشیانه مردم بی گناه و تخریب مساجد و اماکن زیارتی، تصاویر و فیلم های این خرابکار ی ها در رسانه های غرب انعکاس می یافت. در واقع غرب و آمریکا با کمک های تسلیحاتی، مالی و حتی رسانه ای به این تروریست ها سعی در تصویر سازی دروغین از اسلام و نیز ایجاد تفرقه و جنگ داخلی در میان مسلمانان را داشته و دارند و از طرف دیگر شهروندان خود را قربانی چنین تصویری از اسلام می کنند.
اهانت و توهین به آموزه های دینی یکی از محدودیت های آزادی بیان، در آموزه های شیعه محسوب می شود. اهانت و توهین به معنای عام می باشد و به کلیه موارد توهین و اهانت اطلاق دارد و کیفیت شمول مصداقی توهین و اهانت را حاکم اسلامی تشخیص می دهد. در آیات قرآن مکرر درباره اهانت به آیات الهی از سوی مشرکان و کافران بحث شده و هر بار به آنان وعده عذاب الهی داده شده است و حتی در برخی از آیات خطاب به مسلمین می فرماید که حفظ مقدسات دینی و عدم توهین به حدی است که اگر شما در مجلسی بودید و مشاهده کردید که توهین و افترا صورت می گیرد، لازم است سریعا آن مجلس را ترک کنید و الا شما نیز مثل آنان خواهید بود«اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزأ بها فلاتقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره انکم اذا مثلهم».
عدم توهین و اهانت به مقدسات تا حدی است که قرآن خطاب به مؤمنان می گوید: شما نباید به خدایان مشرکان، دشنام و ناسزا بگویید، چرا که آنان به خدای شما از روی جهالت و نادانی دشنام خواهند کرد: «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبواالله عدوا بغیر علم». در آموزه های شیعی کسی که به پیامبر(ص) و ائمه اهل بیت علیهم السلام و حضرت فاطمه (س) که اصطلاحا چهارده معصوم نامیده می شوند، اهانت و توهین بنمایند، نیز مثل اهانت خداوند و مقدسات دینی خواهد بود و جزای آن را خواهد داشت.اسلام ديني است که يک و نيم ميليارد پيرو دارد و توهين به پيامبري که خاتم انبياي الهي است گناه بزرگي محسوب مي شود و هيچ مسلماني حاضر به شنيدن و ديدن اين گونه رفتارها و قبول آنها نيست.
پیشینه های تاریخی اهانت نسبت به اسلام
وقتی حضرت نوح کشتی می ساخت، او را مسخره میکردند. این، نوعی سب و توهین است. در زمان حضرت موسی و حضرت عیسی علیهماالسلام هم اهانت بوده است. در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم افرادی مثل ابولهب، کارشان همیشه سب و توهین به پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله بود؛ اما بعد از اینکه اسلام فراگیر شد و آن فرهنگی که پیامبر آورد، در جامعه گسترش یافت، دیگر سب و توهین کنار رفت و اصلی ترین زمان در این بی ادبی ها و بی خردی ها، مال زمان معاویه بوده است. معاویه این را ترویج کرد و در آن عصر به امیرالمومنین علیه السلام توهین کردند؛ البته آن وقت گاهی شیعه ها نیز چیزی به او میگفتند و وقتی در مسجد میدیدند که خطیب درباری بنی امیه به امیرالمومنین علیه السلام توهین میکند، آنها هم جواب میدادند. در جنگ صفین، وقتی امیرالمومنین علیه السلام میدید که لشکرش به لشکر معاویه فحش میدهند، فرمود: چرا این کار را میکنید؟ گفتند: چون آنها فحش میدهند، ما هم جوابشان را میدهیم. امام فرمود: آنها که بی ادبی میکنند، شما جواب ندهید. پس اینها سابقه داشته، اما اصل و گناه اینها، مال بنی امیه است و بنی امیه بودند که توهین کردن به یکدیگر را در میان مردم رواج دادند بعضی ها هم به خاطر همین کار بنی امیه، می گویند که بنی امیه از نژاد اصیل عرب نیستند؛ اما به هرحال، گناه این توهین ها در عین حال که بر گردن توهین کننده است، ریشه در کار بنی امیه دارد و بنی امیه این فرهنگ را ایجاد کردند؛ تا به همدیگر کینه بورزند. فحش دادن و توهین کردن که ابتدا نسبت به امام علی علیه السلام رواج پیدا کرد، کم کم به توهین کردن به دیگر امامان علیهم السلام منجر شد؛ یعنی همان کاری را که خوارج شروع کردند، بعد از زمان بنی امیه، در زمان بنی عباس هم تقریبا به صورت رقیق تر وجود دارد؛ ولی در ابتدای قرن 5 و بعد زمانی که سلطان طغرل سلجوقی وارد بغداد شد، این کار، شدت پیدا کرد. یکی از کارهایی که طغرل انجام داد، ترویج سب و توهین فرقه های اسلامی نسبت به یکدیگر و مسلمان و غیرمسلمان نسبت به یکدیگر بود.
توهين مجدد نشريه هتاک شارلي ابدو به اعتقادات صدها ميليون مسلمان و انتشار کاريکاتورهاي موهن ازنبي مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله) ، آن هم در سايه حمايت مقامات غربي نشانه اي از معناي واقعي دموکراسي و آزادي در غرب محسوب مي شود. در حالي که انتقاد از رژيم اشغالگر قدس، انتقاد از تحريف تاريخ در خصوص ماجراي هولوکاست و انتقاد از زد و بندهاي پشت پرده سياستمداران غربي خط قرمز مقامات سياسي و امنيتي اين کشور ها مي باشد، هتاکي نشريه اي منحط به مانند شارلي ابدو به اعتقاد جمعيت کثير مسلمانان روي کره زمين، از سوي غرب نماد آزادي بيان محسوب مي شود! يک هفته بعد از حمله تروريستي گروه داعش به هفته نامه شارلي ابدو، شماره جديد اين هفته نامه با کاريکاتور موهني از پيامبر اسلام منتشر شد، اين اقدام شارلي ابدو، تکميل کننده اقدام داعش در توهين و تخريب اسلام است. اين شماره در سه ميليون نسخه منتشر و به زبان هاي انگليسي، ترکي و عربي ترجمه شده است.همزمان با اقدام موهن شارلي ابدو ، آمريکا توهين به پيامبر اسلام را، آزادي بيان خواند و اعلام کرد، هفته نامه فرانسوي شارلي ابدو حق دارد در کشوري که به آزادي بيان ! متعهد است ، از پيامبر اسلام کاريکاتور منتشر کند.
اقدام جديد شارلي ابدو و حمايت دولتمردان غربي ، تقويت چرخه خشونت و اسلام هراسي است.جرياني که از يک سو کاريکاتورهاي توهين آميز منتشر مي کند و از سويي ديگر از تروريست ها در خاورميانه حمايت مي کند.این افراد باید بدانند اگر بخواهند به این بهانه هتک حرمتی به حضرت محمد(ص)، اسلام و مسلمانان بکنند، قطعا مسلمانان سکوت نکرده و غیرتشان هنوز زنده است و این اهانت را نمیتوانند تحمل کنند. فتوای امام(ره) درباره سلمان رشدی و تمام اسلام ستیزیان زنده است و اکنون فصل آن است که برای محکوم کردن گروههای تروریستی و تکفیری، دفاع از هویت اسلامی و محوریت حضرت رسولالله(ص) برای امت اسلامی، راهپیمایی بزرگی در سطح امت اسلامی از سوی مسلمانان به ویژه در اروپا و آمریکا صورت گیرد.
این توهین هایی که متاسفانه در این چند سال اخیر شروع شده، اینها معلول جهل نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیست. شخصیت رسول خدا صلی الله علیه وآله یک آفتاب درخشانی است که هر کسی که مختصر اطلاعی از تاریخ و فرهنگ و تمدن غربی ها داشته باشد، می داند که آنها نسبت به آن حضرت شناخت دارند و میدانند که پیامبر ما بود که لباس پوشیدن و آراستگی و عفت را ترویج داد و کسی در این مسئله شک ندارد. اگر میبینید در این سالهای اخیر شروع کردند به توهین کردن به مقدسات ما، این عوامل دیگری دارد. اینها از طرفی میبینند که مسیحیت روز به روز رو به افول میرود و اسلام روز به روز رشد میکند و میبینند که در اروپا معمولا کلیساها به فروش میرسند؛ چون دیگر کسی به کلیسا نمی رود و مسجدها روز به روز توسعه پیدا میکنند و گاهی میبینند که جوانان مسیحی به اسلام علاقه دارند. اینها به خاطر اینکه این مسائل را میبینند و از نظر برهان و دلیل و منطق، نمیتوانند جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند، به این مسائل، روی میآورند. اینها خودشان عظمت پیامبر صلی الله علیه وآله را میدانند؛ مثلا چند سال قبل که به قرآن کریم توهین کردند، گفتند که در قرآن آیات جهاد هست. اگر در قرآن آیات جهاد است، در قرآن دربارة سلاح و شمشیر هیچ بحثی نکرده، در حالی که در همین انجیل، بحث شمشیر وجود دارد. قرآن نمیگوید که قدرت باید در دست شمشیر باشد؛ در حالی که انجیل میگوید که قدرت باید در شمشیر دو سر باشد. خودشان هم اینها را میفهمند. اینها میخواهند بهانه هایی درست کنند؛ تا جلوی پیشرفت اسلام را بگیرند.این افراد، مقرضند و به این وسیله، میخواهند جلوی قرآن و اسلام را بگیرند.
اگرچه تلخ است؛ ولی واقعیت دارد. آری! جریان سقوط و انحطاط موجودی که قابلیت پیشی گرفتن از فرشتگان به او عطا شده است واقعیت ناخوشایندی است که از آغازین روزهای آفرینش انسان خودنمایی کرده است. جریانی که در نقطه مقابل آن، اوج گرفتن و رشد یافتن و تخلق به اخلاق الهی روی دیگر سکة آفرینشی است که خالق یکتایش پس از آن فرمود:فَتَبارَک اللهُ أحْسَنُ الْخالِقین.آری! صف آرایی لشکریان عقل و جهل در میدان پر افت و خیز تاریخ بشر، پدیدة نوظهوری نیست.از یک سو خالق حکیم لطیف خبیر همة اسباب رشد و تعالی و فلاح را در درون و برون آدمی فراهم آورده است و از سوی دیگر انسانی که همة آفرینش به فرمودة خداوند سبحان مسخّر اوست، با تعطیل عقل و اسارت پیامبر درون، به ستیز با پیامبر بیرون و به واقع به جنگ با خویشتن رحمانی خویش برمی خیزد و پنجه در خورشید می افکند.چه سقوط وحشت انگیز و دردآوری است که شماری از نسل آدم در برابر پیامبر رحمت و مظهر تام و تمام لطف حضرت حق قد علم کنند، هم او که خداوند والا وی را به خاطر شدت نگرانی و غم و غصه از جهالت نامردمان، تسلّی داد ولَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک ألاَّ یکونُوا مُؤْمِنین؛امروز لشکرکشی همه جانبة سپاه شیطان در مقابل صف شکست ناپذیر انبیای الهی به فرماندهی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم جلوة ویژه ای یافته و سیر دیرینة مبارزة حق و باطل به نقطة عطف خود نزدیک می شود.
چرا غرب که مدعي پيروي از آيين حضرت مسيح است به خود اجازه جسارت و توهين به بزرگترين پيامبر خدا مي دهد و چرا بايد خشم مسلمانان توسط عده اي جاهل در نشريه اي برانگيخته شود؟ شکی نیست این حرکات مذبوحانة دشمنان اسلام نشان از هراس رشد فزاینده اسلام و وحدت و اتحاد و بیداری ملت های مسلمان است و نشانة عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است لذا: در دستگاه های استکبار برای اهانت به اسلام و مقدّسات اسلام انگیزه وجود دارد. آنچه آن ها را وادار می کند دست به این عمل جنون آمیز و این گونه اعمال بزنند، حرکت عظیم بیداری اسلامی است آن ها از وحدت و اتحاد مسلمانان هراس دارند که به مهم ترین نقطه ایجاد وحدت حمله می کنند.وجود مقدس نبی مکرم و رسول اعظم صلی الله علیه و آله وسلم، مهم ترین نقطه ایجاد وحدت است.دنیای اسلامی می تواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایی است که عواطف همة مسلمان ها در آنجا متمرکز می شود؛ این، کانون عشق و محبت دنیای اسلام است.دشمنان اسلام به خیال باطل خود می خواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسل های جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند.
قلمرو توهین به مقدسات در نظام حقوقی اسلام
از دیدگاه فقهای شیعه جرم توهین به مقدسات آنگاه محقق می شود که پیامبر گرامی اسلام (ص) و یا ائمه معصومین (ع) مورد اهانت و یا استهزا قرار گیرند. برخی از فقها، دشنام به پیامبر و یا یکی از امامان را نوعی ارتداد دانسته اند. اگر چه از نظر مجازات و دیگر آثار حقوقی، دقیقا از احکام و قواعد مربوط به ارتداد تبعیت نمی کند. دیگر مذاهب اسلامی، در خصوص گستره مفهوم توهین به مقدسات و سایر شرایط مربوط به آن با مذهب شیعه اختلاف زیادی ندارند.مالکیه بر این عقیده اند که توهین و دشنام به خداوند یا پیامبر گرامی اسلام (ص) و یا دیگر پیامبران الهی، مستوجب قتل است. بنابراین فقهای مالکی صراحتا توهین به سایر پیامبران الهی را نیز داخل در مفهوم توهین به مقدسات اسلام دانسته اندفقهای مذهب حنبلی بر این عقیده اند که اهانت به خداوند و یا پیامبر اسلام (ص) و یا دیگر پیامبران الهی و یا کتب آسمانی، مستوجب کفر است. برخی از فقهای مذهب شافعیه نیز هر گونه اهانت به قرآن، خداوند، پیامبر گرامی اسلام و یا دیگر انبیای الهی را که توسط کافر ذمی صورت گرفته باشد موجب نقض قرار داد ذمه دانسته اند (البته در صورتی که در پیمان ذمه چنین شرطی قید شده باشد.) اما حنفیه بر این باوراند که اهانت به پیامبر اسلام (ص) توسط کافر ذمی موجب مجازات نیست بلکه فقط از این عمل نهی خواهد شد. زیرا توهین کافر ذمی به پیامبر اسلام صرفا زیادت بر کفر است و بدین جهت مستحق مجازات نیست. در مذهب زیدیه توهین به پیامبر گرامی اسلام (ص)، مستوجب مجازات قتل است.
راهکارهای مقابله
آنچه شاید از اصل وقوع این حوادث برای ما مهم تر باشد، یافتن پاسخ این پرسش است که رسالت و وظیفة ما در برخورد با آن و در تبلیغ و دفاع از حقایق درخشندة مکتب اهل بیت علیهم السلام چیست.
-بازشناسی درس های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
دشمنان قسم خورده اسلام، یعنی «صهیونیست ها و دولت هایی که زیر نفوذ صهیونیسم هستند، دستگاه استکبار و در رأس آن ها آمریکای جنایتکار، وقتی می خواهند با امت اسلامی دربیفتند و با اسلام معارضه کنند، آماج حملة خودشان را نبی معظم و مکرم اسلام قرار می دهند. این به چه معناست؟ این به خاطر این است که یاد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن بزرگوار، حکومت ده سالة آن بزرگوار در مدینه و یکایک اقدام و تعلیم و آموزش آن بزرگوار، امروز برای مسلمان ها، اگر تدبر بکنند و تأمل بکنند، یک درس است؛ گشایشِ یک درِ بازی به سوی زندگی است… این باید ما مسلمان ها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگی پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیرة پیغمبر، در درس های قولی و عملی پیغمبر، چه گنجینة عظیمی برای مسلمان ها نهفته است. ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامی به آنچنان موقعیتی خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند؛ نتوانند او را زیر فشار قرار بدهند؛ نتوانند او را تهدید کنند؛ این درس است برای ما»
-وحدت حول رسول اعظم صلی الله علیه و آله وسلم
آنجایی که همة مسلمانان، فرقه های مختلف، نحله های مختلف، مذاهب و عقاید مختلف به هم می رسند و همه بر یک حقیقت اذعان و اعتراف می کنند، وجود مقدس خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله وسلم است. در اینجا دیگر سنی و شیعه و فِرق مختلف و معتدل و متوسط و تندرو و این ها دیگر معنا ندارد. نسبت به این مرکز، نسبت به این محور، نسبت به این قطب عقاید الهی و اسلامی، همه با دل و جان متفق و متحدند. امروز این در دنیای اسلام دارد نشان داده می شود؛ این را باید مغتنم شمردسیاستمداران، نخبگان علمی و فرهنگی، نویسندگان، شعرا و هنرمندان ما روی این نقطه تکیه کنند و همة مسلمان ها با این شعار به هم نزدیک شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگیرند، یکدیگر را متهم نکنند، یکدیگر را تکفیر نکنند و یکدیگر را از حوزة دین خارج نکنند.نخبگان و علما و روشنفکران وظیفة سنگینی در این مقطع بر دوش دارند. هرگونه ضعف و سست عنصری و غرض ورزی و کوتاهی آنان می تواند به فاجعه منتهی شود. علمای دین در برابر اختلاف افکنی مذهبی ساکت ننشینند؛. ..دولت های اسلامی همبستگی میان خود را تقویت کنند و از این قدرت حقیقی در برابر تهدید سلطه گران بهره مند شوند».
-معرفی چهره بی پیرایه اسلام
بی شک یکی از اغراض توهین کنندگان به اسلام و پیامبر اعظم مشوَّه و تیره نشان دادن چهره اسلام است. در مقابل باید مسلمانان کاری کنند که «چهره بی پیرایه اسلام، دیده و شناخته شود. دشمنان در طول چند قرن و دوستان نادان و غافل در زمانی درازتر، چهره نورانی اسلام را زشت کرده و به غرض یا به سلایق جاهلانه، به آن افزوده یا از آن کاسته اند. امروز هم اگر چه کژ فهمی ها و سود طلبی ها از سوی خودی ها در کار تیره کردن تصویر اسلام است، ولی حقّاً تبلیغات دشمنان در این باره بسی بیش از آن است و آنان از راه های ظریف و موذیانه به این کار مشغولند… برادرانِ مسلمان! بر این اساس، کار بزرگ ما شناسایی اسلام و شناساندن آن و نیز آشنایی بیشتر با یکدیگر است».
-پرهیز از درگیری اسلام با مسیحیت
هدف دشمنان اسلام و صهیونیست ها از چنین اهانت هایی «آن است که از سویی مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعة مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش، رنگ مذهبی گرفته و پشتوانه ای از تعصبات و تعلقات دینی بیابد، و از سوی دیگر ملت های مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه دار می شوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازد».اما، این اهانت ها را «نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت». باید دشمنان ما بدانند ما مسلمانان در برابر این توطئه ها که هدفشان به راه انداختن جنگ های صلیبی است آگاه هستیم و هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواستة دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطة مقابل آن قرار دارد.
جمع بندی:
توهینهای سالهای اخیر باعث افزایش تمایل به اسلامگرایی شده و در داخل جهان اسلام باعث انسجام بیشتر مسلمانان شده است، توهین به پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله که نماد تمدن اسلامی است، بزرگ ترین توهین غرب نسبت به جوامع دیگر است. توهین به اعتقادات دیگر ملت ها و تمدن ها، مانند کاریکاتورهای موهن و فیلم های ضد اسلامی و برخورد غیر استدلالی با دین اسلام، به ویژه تشیع، یکی از حرکت های زشت غرب امروز است. توهین به پیامبر صلی الله علیه وآله در حقیقت، توهین جهان غرب به دین اسلام و توهین به فرهنگ و نماد اسلام است توهین به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، در راستای قداست زدایی از نقطه اشتراک همه فرق و مذاهب اسلامی ودر حقیقت نوعی برای امتحان مسلمانان است؛ تا بفهمند که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و دین اسلام در بین مسلمانان چه اندازه قداست و طرفدار دارد.
این اقدام غیر انسانی، با هدف تخریب چهرۀ نورانی رسول خدا و آئین مقدّس اسلام و وارد ساختن تهمتهای ناروا به مسلمانان، صورت گرفته و از این جهت نه تنها برای اسلام و مسلمانان، بلکه برای انسان و انسانیّت، یک مصیبت است. اگر دولتها و حکومتهای اسلامی برای مقابله با این جنایتها، فروش ذخائر مسلمانان از جمله نفت را به دنیای استکبار به ویژه آمریکا و صهیونیستها تحریم کنند، مطمئناً آنان در رفتارهای مستکبرانه و بی ادبانۀ خود با دنیای اسلام و مسلمانان، تجدید نظر جدّی خواهند کرد. ولی متأسّفانه در شرایط کنونی، نه تنها ذخائر ملّی و استفادۀ از آب و خاک مسلمانان به طور وفور در اختیار دولتهای آمریکایی و صهیونیستی و اروپایی است، بلکه حکومتهای اسلامی به جای این، خود و مسلمانان را در زیر یوق آنان هم قرار دادهاند. اگرچه این اقدام بیشرمانه و ضدّ اسلامی و ضدّ بشری باید با جوابی قاطع و کوبنده مواجه گردد، اما همۀ مسلمانان باید به ابعاد گوناگون موضوع و مصالح دنیای اسلام و بلکه مصالح همۀ دین داران عالم توجّه داشته باشند تا در حلقۀ اهداف استکباری جهان کفر برای ایجاد و گسترش درگیریهای دینی و دامن زدن به جنگها و نزاعهای مذهبی در عالم واقع نشوند.
آنکه به اسم دین تکفیر می کند و آنکه به اسم آزادی کفر گویی، هر دو، دو سر یک طیف اند و دستانشان در دست هم است. شارلی نویسان با توهین و کفر گویی، تکفیر و افراط می آفرینند و به سرزمین های مسلمانان روانه شان می کنند و فردای روز به همان بهانه اسلام را و رحمت العالمین را هدف قرار می دهند.این روزها در سوریه،سرمای شب،استخوان سوز است.سرمای این روزها و شب های شهرهای سوریه،اما گویی حواس های ما را منجمد کرده است.قلب های یخ زده بچه مسلمان های سوری و عراقی را حتی به اندازه شمعی که برای فرانسوی ها هم روشن کردیم،گرما نمی بخشیم که گویی آنان از دیار فراموشان این کره خاکی اند.