خیلی جالبه
دزدی از بانک/خواندن این متن را از دست ندهید!
رييس بانک با خوشحالی می خنديد زيرا او در ضرر خودش در سهام را در اين بانک دزدی پوشش داده بود. اين را میگويند؛ «موقعيت شناسی» جسارت را به خطر ترجيح دادن!!
رييس بانک با خوشحالی می خنديد زيرا او در ضرر خودش در سهام را در اين بانک دزدی پوشش داده بود. اين را میگويند؛ «موقعيت شناسی» جسارت را به خطر ترجيح دادن!!
پایگاه خبری شاهین نا ، در يک دزدی بانک ، دزد فرياد کشيد: « آهاییی !! شما در بانک، حرکت نکنيد. پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد »
همه در بانک به آرامی روی زمين دراز کشيدند. اين «شيوه تغيير تفکر» نام دارد، تغيير شيوه معمولی فکر کردن.
هنگامي که دزدان بانک به خانه رسيدند، جوانی که (مدرک ليسانس اداره کردن تجارت داشت) به دزد پيرتر (که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت « برادر بزرگتر، بيا تا بشماريم چقدر بدست آورده ايم»
دزد پيرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، اينهمه پول شمردن زمان بسيار زيادی خواهد برد. امشب تلويزيون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزديده ايم»
اين را میگويند: «تجربه» اين روز ها، تجربه مهمتر از ورقه کاغذ هایی است که به رخ کشيده میشود.!
پس از آنکه دزدان بانک را ترک کردند،مدير بانک به رييس خودش گفت، فوری به پليس خبر بدهيد. اما رييس اش پاسخ داد: «تامل کن! بگذار ما خودمان هم 10 ميليون از بانک برای خودمان برداريم و به آن 70 ميليون که از بانک ناپديد کرده بوديم بيافزاييم»
اين را میگويند «با موج شنا کردن» پرده پوشی به وضعيت غيرقابل باوری به نفع خودت.!
رييس کل می گويد: «بسيار خوب خواهد بود که هر ماه در بانک دزدی بشود»
اين را می گويند «کشتن کسالت» شادی شخصی از انجام وظيفه مهمتر می شود.
روز بعد، تلويزيون اعلام ميکند 100 ميليون دلار از بانک دزديده شده است. دزد ها پولها را شمردند و دوباره شمردند اما نتوانستند 20 ميليون بيشتر بدست آورند. دزدان بسيار عصبانی و شاکی بودند: «ما زندگی و جان خودرا گذاشتيم و تنها 20 ميليون گيرمان آمد. اما روسای بانک 80 ميليون را بی زحمت بدست آوردند. انگار بهتر است انسان درس خوانده باشد تا اينکه دزد بشود.»
اين را میگويند؛ «دانش به اندازه طلا ارزش دارد»
رييس بانک با خوشحالی می خنديد زيرا او ضرر خودش در سهام را در اين بانک دزدی پوشش داده بود.
اين را میگويند؛ «موقعيت شناسی» جسارت را به خطر ترجيح دادن!