بررسی نفوذ فرهنگی به رسانه ملی؛
ماهواره الگوی تلویزیون برای جذب مخاطب/ چند ضلعی های عشقی رسانه ملی به دنبال چه چیزی است؟
خطی که سال ها پیش از این در شبکه های ماهواره ای دیده می شد حالا با هدف جذب مخاطب از روی ماهواره به سوی شبکه های ملی در رسانه خودی می توان دید و درحال تاثیرگذاری بر روی خانواده هایی است که به چشم یک رسانه سالم به صداوسیما نگاه می کنند.
شاهین پرس، ستاره بخشنده/ فرهنگ همواره به عنوان یکی از شاخص های درون زای حوزه تمدن کهن ایرانی اسلامی مطرح است که در سایه دین، علم و هنر ایرانی با پایداری مردمان و با هدف انسان سازی ادامه حیات می دهد.
صدا و سیما یکی از محل های فرهنگ و اثر گذار است که امام خمینی(ره) آن را به عنوان دانشگاهی انسان ساز خواند و ملی ماند تا ضمن آنکه فرهنگ ساز تمدن اسلامی است، بلندگوی جهانی این انقلاب با فرهنگ ایرانی باشد واز این رو طبق آمارها، همواره یکی از انتخاب های مردم با فرهنگ ایرانی بوده است.
این سازمان در طول عمر خود، در سال های پس از انقلاب، دوره های پر از فراز و نشیبی طی کرده است و در تولید سریال هایی چون اصحاب کهف، یوسف پیامبر و مختارنامه در جهان اسلام درخشیده است.
اما صدا وسیما در دوره روحانی با چالش بودجه مواجه بوده و چون گروگانی ازآن بهره گرفته شد به گونه ای که کامران نجف زاده در خبر 20:30 دلیل برخی نگفتن ها را همین کمبود بودجه دانست و رییس رسانه ملی نیز سهم سازمان خود را در بودجه کشور را ناچیزمی داند.
در همین دوران، شبکه های پایه ای سیما به راحتی بهترین زمان نمایشی خود را با تکرار سریال های پیشین خود پرمی کنند، امری که زمانی تنها شبکه های آی فیلم و نمایش متهم به «برنامه های تکراری» می شدند، شبکه هایی که رییس این رسانه، لازمه وجود آنها را به واسطه جنگ رسانه ای بیش از 250 شبکه ماهواره ای بر روی ایران عنوان می کرد.
رویکرد صدا و سیما در دوسال گذشته به خصوص در بخش سریال سازی و پخش سریال های خاص، دوران بسیار متفاوت و گویا دستوری را دراین دوران بی پولی خود طی می کند، موردی که فیلم بین های آماتور هم به راحتی و با کمی دقت می توانند آن را دنبال کنند.
جا به جایی خطوط و قبح زدایی به طور خاص بر روی تشکیل خانواده و قبح زدایی در روابط پیش از ازدواج، در سریال های متفاوت به بهانه تشویق به ازدواج و جلوگیری از تشدید طلاق ها شکل گرفته است، خطی که سال های پیش از این در شبکه های ماهواره ای دیده می شد و حالا با هدف جذب مخاطب ازروی ماهواره به سوی شبکه های ملی دراین رسانه خودی می توان دید.
این یادداشت در دو قسمت به بررسی و دنبال کردن این خط و چرایی آن می پردازد.
سریال کره ای افسانه خورشید و ماه که داستان عشق چند نوجوان در قالب فانتزی، اولین دسته گل صدا و سیما در این مورد بود که خیلی سریع سر اصل مطلب رفته بود و خانواده ها ترجیح دادند برای اولین بار، به دنبال قفل بر روی شبکه ی ملی باشند!
سریال کلاه پهلوی که با هدف بیان حجاب زن ایرانی و تاخت و تاز رضاخانی برآن ساخته شده بود، با آنکه حرف های زیاد و قابل تاملی در این باب زد، اما در پوسته خود برخی حرکات و داستان هایی داشت که همان زمان مورد اعتراض واقع شد.
سریال های هشت و نیم دقیقه و پریا نخستین مرزها را جا به جا کردند که در آن، نامحرمان تحت عنوان اینکه فامیل هستند، به راحتی یکدیگر را با اسم کوچک صدا و درد ودل می کردند و انگار داستان اصلی در عین حاشیه بودن، همین ها بود و آگاهی درباره بیماری ایدز و یک مساله حقوقی دو خطی متن به حاشیه رانده شده این دو سریال بود.
در سریال مثلا طنز لیسانسیه ها، چشم چرانی یک پسر که آرزوی ازدواج دارد سوژه طنز می شود و هرچند تلاش شده بود که این داستان مثبت در نظر گرفته شود و مردم را به تسهیل ازدواج جوانان تشویق کند و مشکل اقتصادی جوان و توقعات خانواده دختر را به چالش بکشد اما آنچه که اکنون در ذهن ها از این سریال ماندگار شده، نحوه خاص عاشق شدن یک جوان و فراموشی سریع آن، با یک نه شنیدن و دیدن سوژه بعدی است!
سه سریال« آرام می گیریم، روزهای بی قراری و پرستاران »که همزمان از شبکه های یک، دو و سه پیش از نوروز96 پخش شدند، خطوط حیا و خانواده راسریع تر از سریال های پیشین جابه جا کردند و نکته جالب قرارها وعشق های کارکتر های هرچند جانبی، بی اهمیت و اجباری! با وضوح بالا نمایش دادند.
مخاطب ایرانی در دهه 80 و 90 شاهد انواع سریال های پزشکی و پرستاری بوده است ولی نوع ایرانی به واقع هندی شده، بیمار و بیمارستان تنها بهانه ای است که چند ضلعی های عشقی را در خارج و درون آن به نمایش بگذارد.
سریال «لبخند رخساره» که به سریال «زیر پای مادر» تغییر نام داد و زمان پخش آن از زمستان به ماه مبارک رمضان تغییر کرد، هر چند ادعای خانواده محوری و احترام به نقش مادر دارد، آنچه که در ذهن مخاطب ماند، 30 قسمت دعوا وجر و بحث است واین حس را به وجود آورد که اگر پسر خلیل کبابی مادر نداشت، زندگی راحت تر و به سامان تری داشت و پدرش خوشبخت می شد! تا جایی که مخاطبان پس از پایان قصه از رییس این رسانه مطالبه می کردند.
حقیقت تلخ این است اگر سریال های ماهواره ای را هم از ابتدای وجودشان مورد بررسی قرار گیرد، به سوژه های امروزی صدا وسیما خواهیم رسید.
عضو انجمن روانشناسان ایران دو سال پیش در نشست تخصصی ماهواره بیان کرد: ماهواره کاری کرده که حرمتها شکسته شده و روی افکار مردم تأثیر گذاشته است و اینها اوج تخریب ماهواره است.
عظیم داراییفاضلی اظهار کرد: مشکل خوراک فکری است که صداو سیما انجام نمی دهد.
اما خوراک این چند سال اخیر صدا وسیما مسیر دیگری را پیموده و بخش نمایش و سریال این سازمان به روزهای آغازین شبکه های ماهواره ای تبدیل شده و گاهی با کپی برداری کردن از شبکه های خارجی خود را بی هنر جلوه می دهد! مسیری که خبر از به وجود آمدن اختلالی در بزرگترین رسانه ایران را می دهد.
آنچه که به نظر می رسد، رسانه ملی مفاهیم وسوژه هایی ماهواره ای و فیلم فارسی را برای جذب مخاطب گرفته و به آن رنگ و لعاب اسلامی زده است و تلاش کرده اسلامی شده این مفاهیم را به نمایش بگذارد و در دقایق آخر بد من را به سزای کارخود می رساند و راه های ناصواب را اصلاح می کند، ونکته اصلی این است که عمده سریال به قبح زدایی می پردازد.
مسیر این سریال ها ، جا به جایی خطوط حیا و شکستن قبح ها و سپس تخریب نهاد خانواده سنتی به بهانه همگام شدن با جامعه ای که درقسمت های خاص کلان شهر ها زندگی می کنند، در حالی که جامعه هدف و بیننده این تلویزیون گوشه ای دیگر از جامعه است.
و بر اساس نتایج نظرسنجی ملی ایسپا در دیماه 1394 پوشش غالب زنان جامعه چادر است و عمده زنان کشور، همچنان علاقه ای به جلوه گری جنسی ندارند، و این نشان می دهد که حیا و عفت زن ایرانی، آنقدر ریشه دار است که نه قدرت هنر و رسانه های غربی حریف آن شده است و نه گل به خودی ها، کارنابلدی ها و بی هنری متولیان فرهنگ کشور!
توجه به جامعه ای که هنوز دارای ارزش های محکم فرهنگی و دینی هستند و به رسانه ملی و نه ماهواره اعتماد دارند و تنها رسانه سالم می پندارد، نکته ای است که برای رسیدن به هدفی روشن فکر مابانه در حال فراموشی و تخریب است.
ادامه دارد…
انتهای پیام/