۱۰:۲۴ - پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲

بخش اول

رسم و آیین میرنوروزی در میمه

رسم میرنوروزی یکی از مراسم مربوط به جشن نوروز بود که در ایران باستان با بهار انجام می‌دادند.

 

به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نا”،رسم میرنوروزی (شاه بازی) به زبان محلی (شاه برتردن) در شهر میمه (بخش اول)

 

میر نوروزى

میر نوروزی یکی از مراسم مربوط به جشن نوروز بود که در آریانا (ایران باستان) با بهار انجام می‌دادند. رسم بر این بود که در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را بعنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و فرمانرویان و حکام محلی، برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند. در مدت امارت موقتی میر نوروزی ظاهراً عنان اختیار را به دست وی سپرده و اوامر او را رعایت کرده و لازم الاجرا می‌دانسته‌اند. پس از انقضای ایام نوروز پادشاهی او نیز به پایان می‌رسیده‌است. از آغاز تا انجام دوره حکومت سپنجی (حکومت عاریتی) حق هر گونه خندیدن یا تبسم از میر نوروزی سلب می‌شد و وظیفهٔ همگان این بود که در صورت مشاهدهٔ کمترین خنده یا تبسم از میر وی را از مقام خلع کنند. بزرگان شهر نیز امکانات گوناگون و شمشیر و خنجر و و انواع وسایل مورد نیاز را در اختیار وی و یارانش می‌گذارده‌اند و مردم شهر هم دستورهای میر را که بسیاری از آنها در جهت فراهم ساختن شادی و نشاط و سرگرمی عموم و خنداندن طبقات مردم صادر می‌شده، به طیب خاطر اجرا می‌کرده‌اند.

اعضای حکومت سپنجی میر عبارت بوده‌اند از: میر یا امیرکهن وزیر که مشاور میر بوده و از میان پیرمردان بذله‌گو و نکته‌پرداز انتخاب می‌شده‌است.

وزیر دست راست که اوامر عادی و معمولی را برعهده داشته‌است.

وزیر دست چپ که مأمور اجرای دستورهای غیرعادی و مضحک بوده‌است.

میرزا که سمت منشی‌گری داشته‌است.

مرد گوپال زیوین که همواره کوپالی سیمین در دست داشته و فرمان‌های میر را به دیگران ابلاغ می‌کرده‌است.

وشکه‌رن که لباسی از پوست پشمی حیوانات می‌پوشیده و زنگوله‌های متعدد به آن می‌بسته‌است. این شخص با طنزها و شوخی‌های گوناگون موجبات خندهٔ دیگران را فراهم می‌ساخته و جز میر همه را به باد شوخی و مسخره می‌گرفته‌است.

خدمتگزاران و خنجرزنان که لباس دسته اخیر غالباً سرخ‌رنگ بوده‌است.

رامشگران و نوازندگان محلی که در دستگاه امیر به نوازندگی و رامشگری می‌پرداخته‌اند.

این رسم هر ساله به صورت نمایشنامهٔ مضحک و نشاط‌انگیزی برگزار می‌شده‌است.

واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده‌است و احکامی که میرنوروزی صادر می‌کرده، پس از نوروز به حال اول بازگردانده می‌شده‌است. نظیر این جشن در بابل و در بین ملل دیگر نیز مرسوم بود.نشانی از این رسم را در اثر سروانتس به نام دن کیشوت نیز ملاحظه می‌کنیم. قهرمان داستان را که علی‌الظاهر سفیه و ابله است در شهری لباس شاهان می‌پوشانند که چند روزی حکومت کند و مردمان تفریح نمایند. همچنین از شواهد چنین بر می‌آید که انتخاب میر نوروزی نه تنها در نقاط آریایى نشین در سرآغاز سال نو مرسوم بوده بلکه پا به پای گسترش آئین نوروزی در قلمرو اسلام که به وسیله ایرانیان انجام می‌گرفته، برگزیدن میر نوروزی در برخی از کشورها از جمله مصر نیز رواج عام یافته بوده‌است.

1205

پیشینه تاریخی میرنوروزی در جهان

 در کتاب سینوهه آمده است ( (در زمانهای قبل از میلاد حضرت مسیح در بخشهایی از قاره آفریقا بخصوص در منطقه مصر، در آغاز شروع فصل گرما و خاتمه فصل سرما (درفصل بهار) مردم از پادشاهی حکایت می کردند که پس از زمامداری در این جهان توسط جانشینش در مراسم جشنی بصورت زنده به گور می شده تا به جهان زیر برود ودر عالم زیرین به پادشاهی مردگانی بپردازد که در طول حکومت او مرده و در حال برکت و نعمت بخشیدن به زمین  بودند مصریان اعتقاد داشتند زمین برکتش را از پادشاهان زیرین می گیرد وشاهان زنده به گور شده باعث برکت زمین خواهند شد تا زمین نعمت و برکتش بیشتر شود))

 این مراسم بتدریج تغییر شکل داد و قرار براین شد پادشاه در موعد مقرر (درآغاز جشن نوبهاره) از سلطنت خلع و شخص دیگری از چاکران درباری بجای پادشاه بر تخت بنشیند و بعد از چند روز حکومت، برای برکت بخشیدن به زمین و حفاظت از پادشاه، قربانی و در زیر تخت پادشاه دفن شود و پادشاه مجددا برتخت سلطنت جلوس کند. با گذشت زمان کم کم نحوه اجرای این مراسم(جشن بهاره) به نفع رعایا تغییر شکل داد و در سرزمین های خارج از مصر هم رواج یافت، سینوهه در کتاب خود آورده است، «وقتی فصل بهار شروع می شد سکنه بابل مدت ۱۲روز جشن بهاره می گرفتند. در روز سیزدهم این جشن بوسیله یک دروغ بزرگ، (یعنی پادشاه دروغی خاتمه می یافت) مراسم جشن بابل به این نحو برگزار می شد که در روز سیزدهم سال نو مردم بابل یکی از مضحک ترین وابله ترین افراد را برای مدت یک روز، به سلطنت انتخاب می کردند حکمرانی این مرداز بامداد شروع می شد و پادشاه بابل مانند یک غلام، عهده دار  خدمت وی می گردید، در این روز این سلطان موقت ابتدا در مجلس ضیافتی سرشار از هرج و مرج شرکت می کرد و بعد برای اجرای عدالت به عدالتخانه می رفت وپس از آن هر چه می خواست انجام می داد اگر پادشاه دروغین در مدت یک روز سلطنت خود اقدام به قتل و جرح و تصرف زنهای دیگران  می کرد در هنگام غروب بازهری که در شراب ریخته می شد و به او می خوراندند کشته می شد اما اگر در یک روز سلطنت خود کار خلاقی نمی کرد باشروع تاریکی شب بایستی مخفیانه و به دور از دید انظارمتواری  و درمحلی مخفی می شد اگر در زمان متواری شدن و اختفا توسط مردم دستگیر      می شد توسط پادشاه مورد ضرب و شتم شدید قرار می گرفت و شدیدا گوشمالی داده می شد.

noruz-2

 در منطقه بین النهرین نیز  قبل از ظهور اسلام با نام (اعتدال بهاره) در آغاز فصل بهار جشن بهاره با کار ناوال شادی مردم برگزار می شد یک روز مردم با لباس متبدل به خیابان ها می رفتند . همه مقامهای دولتی و حکومتی ملغی می شدند و هیچ کس دیگر خیلی بزرگ یا خیلی مقدس نبود.

در این روز گروهی یاغی و خیانتکار از ان فرصت استفاده کرده و اقدام به آزار و اذیت مردم و غارت اموال و دارایهای آنان می کردند تا اینگونه وانمود شود که اگر پادشاه نباشد مملکت پر از هرج و مرج و ظلم وتعدی خواهد شد در یونان قدیم، در جشنهای بهاره در یکی از روزها، یکی از جوانترین طلبه های صومعه های کاتولیک بجای رئیس  صومعه  می نشست وحرکاتی تقلیدی و تمسخر آمیزی بجای رئیس صومعه بجا می آورد و درجریان جشن آوازها و شوخیهای رکیک بر زبان جاری می کرد. هنگام غروب هم کلیه اعضای صومعه همگی شراب      می خوردند و از کلیسای خارج شده و در کوچه و بازار  به عیاشی مستانه پرداخته و هرج و مج ایجاد می کردند و سپس به صومعه  برمی گشتند و رئیس جعلی را تعقیب می کردند و در صورتی که موفق به دستگیری وی می شدند برای تفریح و خنده او را در چاه صومعه آویزان می کردند.

noruz-3

 پیشینه میرنوروزی در ایران

دکتر برومند سعید در کتاب  نوروز جمشید نوشته ((میرنوروز ی تازمان جمشید شاه، نهاده ضحاکیا ن  بود تااینکه جمشید شاه پس از جلوس به پادشاهی ایران، به تقلید مردم مصر و بابل در ایران جشن بهاره را رواج داد با نام (عید نوروز) و در این مراسم  رسوم غلط شاه کشی و خون ریزی را به مراسمی شاد و مفرح تبدیل و بخاطر رعایت سنت عموی، در چند روز ایام عید نوروز خود را به حسب ظاهر از سلطنت خلع می کردو

برای  عدالت گستری و تظلم خواهی از ظالمان و حمایت از مستضعفان و رعایا به مردم اجازه می داد که یکی از افراد طبقه ضعیف و مستضعف  جامعه  را بعنوان جانشین پادشاه انتخاب کنند تادر ایام نوروز فرمانروا شده وپرچم پیروزی وفرمانروایی رعایا را برافروزد، از مستضعفین حمایت کند تا در زمان حکومت وی بردگی، استعمار و ظلم و تعدی نباشد، در این ایام پادشاه موقت مجاز بود از ثروتمندان جامعه بگیرد و به مستمندان بدهد در این مدت آئین برابری و برادری در جامعه برقرار می شد وکسی  به  کسی برتری نداشت، پادشاه  موقت زندانیان بی گناه را آزاد و گناهانکاران رابه کیفر می رساند و دادخواه مردم بود، میان مردم صلح و مساوات برقرار می کرد و پس از چند روز  نیکو کاری و دادگری از تخت پادشاهی گریزان می شد و پس از مراسمی مفرح و شاد توسط مردم مورد تعقیب قرار میگرفت تا به خانه یکی از بزرگان پناهنده شود.

 (بدلیل زمان پادشاهی پادشاه موقت) در ایام نوروز این پادشاه موقت را پادشاه نوروزی  یا امیر نوروزی یا میر نوروزی نام نهادند.

از پیشینه مراسم میر نوروز از زمان  هخامنشی تا صفویه اطلاعی در دست نیست اما در زمان  صفویه  این مراسم مجددا در سراسر کشور ایران احیا می شود و از این مراسم، داستانهای شیوایی از زمان شاه عباس صفوی نقل کرده اند.

 علامه محمد قزوینی درباره میر نوروزی  در زمان صفویه آورده است.

«یکی از دوستان، از  اطبا ی مشهور که سابق در خراسان مقیم بودند در جواب  استفسار من از ایشان در این موضوع مکتوب ذیل را به اینجانب مرقوم داشته اندکه در بهار سال ۱۳۰۲ هجری شمسی، برای معالجه بیماری به بجنورد رفته بودم. از اول فرودین تا ۱۴ فروردین درآنجا بودم، دردهم فروردین دیدم جماعت کثیری، سواره و پیاده می گذرند که یکی از آنها با لباس فاخر، براسب رشیدی نشسته، چتری بر سر افراشته بود. جماعتی سوار هم در جلو و عقب او روان بودند یک دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی به دست داشتند. در رکاب او یعنی پیشاپیش و در جنبین و  عقب او روان بودند چند نفر هم چوب های بلند  در دست داشتند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبیل گاو و گوسفند بود، یعنی استخوان جمجمه حیوانی و این رمز از آن بود که امیر ا ز جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود می آورد.

 دنبال این جماعت، انبوه کثیری از مردم متفرقه، بزرگ و خرد، روان بودند وهیاهوی بسیار داشتند . تحقیق کردم، گفتندکه درنوروز یک نفر امیر می شود، تا سیزده عید، امیر و حکمفرمای شهر است. به  اعیان و اعزه  شهرحواله نقد و جنس می دهد. که همه کم یا زیاد تقدیم می کنند. به این طریق که مثلا حکمی می نویسد برای فلان معتمد، که شما باید صد تومان تسلیم صندوق خانه کنید البته مفهوم این است که صد تومان باید بدهند با وساطت وزیر  این صد تومان را کم و زیاد می کردند، ولی در هر حال چیزی گرفته می شد. غالب اعیان به رغبت و رضاچیزی می دادند ، زیرا عادات عیدنوروز را به فال نیک  می گرفتند . بعد از تمام شدن سیزده عید دوره امارت امیر نوروزی هم  به سرمی آمد.

 

One Response to “رسم و آیین میرنوروزی در میمه”

  1. اردلان گرامی گفت:

    خیلی ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.