۱۱:۴۶ - سه شنبه ۰۱ فروردین ۱۳۹۶

شبکه‌های اجتماعی و فرصت‌هایی که می‌سوزند

در نوشته کوتاه پیش رو به‌دنبال تبیین مختصر لزوم ورود هر چه سریع‌تر و جدی‌تر مسئولان، نهادها و نخبگان به امر مهم فرهنگسازی و مدلسازی در فضای مجازی به ویژه شبکه‌های اجتماعی و استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌های فراوان در این فضا هستم.

به گزارش شاهین پرس،  در نوشته کوتاه پیش رو به‌دنبال تبیین مختصر لزوم ورود هر چه سریع‌تر و جدی‌تر مسئولان، نهادها و نخبگان به امر مهم فرهنگسازی و مدلسازی در فضای مجازی به ویژه شبکه‌های اجتماعی و استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌های فراوان در این فضا هستم. استنادم اما در این نوشتار مشکلات، گرفتاری‌ها، آسیب‌ها و تهدیدات این فضا (که البته کم هم نیستند) نیست، بلکه می‌خواهم به استناد فرصت‌ها و نکات مثبتی که متأسفانه این روزها کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد ضرورت عاجل این ورود را شرح دهم.

شبکه‌ای که مفید شد
مدتی پیش و به توصیه یکی از دوستان در یکی از شبکه‌های پر استفاده روز، گروهی راه انداختیم تا به‌قدر وسعمان اندکی از مشکلات نیازمندان جامعه پیرامونمان را برطرف کنیم. به فاصله اندکی از شروع به کار، این کار کوچک آنچنان سبب خیر و برکت شد که خود زمینه‌ای برای فعالیت‌های مثبت، مسئولانه و اثرگذار اجتماعی دیگر مانند کارآفرینی، تسهیل تحصیل و ازدواج جوانان و درمان بیماران نیازمند توسط افراد مختلف را فراهم آورد.
افرادی را مشاهده کردیم که بعضا از نظر گرایشات و علاقه‌مندی‌های مختلف مذهبی، سیاسی، فرهنگی و… آنچنان در نقطه مخالف هم قرار داشتند که حتی نمی‌شد دقایقی آنها را در کنار هم جمع کرد، اما آنچنان با‌هم‌افزایی توان‌ها و ظرفیت‌ها در کنار یکدیگر به فعالیت‌های اجتماعی مؤثر می‌پرداختند که احساس می‌کردی سال‌هاست در کنار هم مشغول فعالیتند.

در این نمونه واقعی، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نه تنها تبدیل به بستری برای کنشگری فعال و مؤثر اجتماعی در فضای حقیقی شده، بلکه زمینه‌هایی را فراهم آورد تا افراد گوناگون فارغ از گرایشات مختلف برای رسیدن به هدفی متعالی و مشترک تلاش کنند و در این مسیر بسیاری از سوء‌تفاهم‌ها و بدبینی‌هایی که احیاناً نسبت به هم داشتند نیز برطرف شود.

عرصه‌ای برای همدلی

گره خوردن علایق و دغدغه‌های مفید و سازنده افراد جامعه با هم و در پی آن تلاش برای ساختن هر چه بهتر آینده جامعه – چه در عرصه حقیقی و چه در فضای مجازی- که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اکنون بزرگ‌تر از فضای حقیقی زندگی ما شده است را می‌توان یکی از مفاهیمی دانست که سال‌هاست توسط ایشان و با تزریق تعابیر و کلید واژه‌های مختلفی همچون همدلی و همزبانی، اتحاد،  انسجام، همکاری، پرهیز از دوقطبی‌سازی جامعه و… پیگیری می‌شود. رهبر انقلاب به دنبال آن هستند تا آحاد جامعه به ویژه نخبگان و نهادهای مربوطه را به سمتی سوق دهند تا این امر مهم نهادینه شود که اجزای مختلف جامعه فارغ از گرایشات و سلایقشان، باید با قرار گرفتن در کنار هم اهداف و صلاح کلی جامعه را دنبال کنند و در این مسیر با یکدیگر همکاری و تعامل داشته باشند.

بازی نیمی از ایرانی‌ها در زمین مجازی

ضرورت و اهمیت ورود نخبگان و نهادهای فرهنگی و اجتماعی به اموری که ابتدا به آنها اشاره شد آنجا بیشتر نمایان می‌شود که نگاهی به حجم و گستردگی فعالیت آحاد جامعه در فضای مجازی مخصوصاً شبکه‌های اجتماعی داشته باشیم.
بنا بر آمار رسمی اعلام شده، 53 درصد مردم ایران یعنی 40 میلیون نفر حداقل در یکی از شبکه‌های اجتماعی عضو هستند و به‌صورت میانگین روزانه بین پنج تا ۹ ساعت از وقت خود را در این شبکه‌ها می‌گذرانند. جالب است بدانید میانگین این حضور در دنیا تنها 54 دقیقه در روز است!
اگر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را یک زمین بازی فرض کنیم، بیش از نیمی از کل جمعیت کشور قریب به یک سوم وقت روزانه خود را در این زمین مشغول بازی هستند. بازی‌ای که از حد و حدود زمینش گرفته تا چند و چون قوانینش و از وسایل بازی‌اش تا تماشاگران و داوران و همه اجزایش تحت مدیریت، کنترل و هدایت بیگانگانی است که در خارج از مرزهای کشورمان تنها به‌دنبال سود و منفعت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… خود هستند. ناگفته پیداست در این بین سود و زیان ما برای آنها از کمترین میزان اهمیت نیز برخوردار نیست.
حتماً این سؤال به ذهنتان متبادر شده که وقتی ما ناگزیر از حضور در چنین فضایی هستیم و بسیاری از امور روزمره‌مان به ناچار در بستر همین فضا انجام می‌گیرد، آیا کاری هم از دستمان بر‌می‌آید؟ آیا می‌توان از هزینه‌ها و آسیب‌ها در چنین فضایی کاست و به فکر کسب منفعت و ایجاد فرصت بود؟ و آیا می‌توان الگوهای خود را که مطابق با هنجارها و ارزش‌های بومی است در این عرصه معرفی، نهادینه و اجرایی کرد؟
پاسخ این سؤال قاطعانه و بدون تردید آری است، اما به شرطی که چنین عزمی بین مسئولان، دستگاه‌ها و نخبگان مربوطه وجود داشته باشد. به راستی کدام نهاد باید فرصت‌های فراوان شبکه‌های اجتماعی را شناسایی و برای استفاده از آنها در عرصه‌ها و موضوعات مختلف مبتلا به جامعه برنامه‌ریزی کند؟ شناسایی نیازمندی‌ها و علایق مفید و اثرگذاری که در شبکه‌های اجتماعی در جریان است وظیفه کیست؟ مسئولیت سازماندهی، به‌کارگیری هدفمند و به اصطلاح لینک کردن ظرفیت‌های بسیاری که به‌صورت خودجوش در شبکه‌های اجتماعی بروز پیدا می‌کنند در چنین فضای شلوغ و درهمی بر عهده کیست؟

16 سال گذشت

16 سال از ابلاغ 19 ماده‌ای رهبری در خصوص فضای مجازی به شورای عالی اطلاع‌رسانی می‌گذرد؛ ابلاغی که مفاد و مضمون اصلی آن نگاه فرصت محوری به فضای مجازی است. بیش از پنج سال نیز از تشکیل شورای عالی فضای مجازی به دستور رهبر انقلاب می‌گذرد. شورایی که طبق حکم رهبری اولی‌ترین وظیفه‌اش لزوم سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از فضای مجازی در جهت پیشرفت همه‌جانبه کشور و ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم و همچنین برنامه‌ریزی برای مواجهه فعال و خردمندانه کشور با فضای مجازی است.

پاسخ به این سؤال اساسی و بسیار مهم که چرا شبکه ملی اطلاعات تا کنون راه‌اندازی و عملیاتی نشده است پیشکش، سؤال بسیار ساده‌تری هم که بی‌جواب می‌ماند این است که مسئولان و نخبگان امر در زمینه استفاده از فرصت‌های همین فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی که پایه و منشأ خارجی دارند چه اقدامی کرده‌اند؟

نظریه‌پردازی کافی است

اکنون و پس از گذشت مدت زمان طولانی از ورود فضای مجازی به عرصه حقیقی زندگی روزمره آحاد جامعه، آیا وقت آن نرسیده که نهادها و دستگاه‌های مسئول از مرحله پرداختن صرف به مباحث نظری (که البته در جای خود مهم هستند) عبور کنند و به جای گرفتار شدن در ورطه تشریفات بوروکراسی، بخش اصلی وقت، توان و سرمایه خود را صرف تأثیرگذاری و ایجاد تغییر در کیفیت فعالیت بازیگران فضای مجازی کنند؟

آیا اگر نهادهای ذیربط از مدت‌ها قبل با نگرشی مسئولانه و مبتنی بر واقعیات و نیازهای روز جامعه به عرصه فرهنگسازی، مدلسازی، هدایت، تغییر نگرش‌ها و دریافت‌های نادرست و همچنین تولید محتوای مناسب و جذاب ورود می‌کردند و فضای مجازی و مشخصاً شبکه‌های اجتماعی را مطابق و متناسب با اقتضائات و هنجارهای جامعه به کار می‌گرفتند، امروزه تا این اندازه شاهد جولان و گسترش آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی، رفتاری و… در این عرصه بودیم؟ چرا دست مسئولان امر در ارائه یک مدل و الگوی موفق در این زمینه خالی است؟ چرا حتی نتوانسته‌ایم یک نمونه شبکه اجتماعی موفق و قابل رقابت با شبکه‌های خارجی به جامعه عرضه کنیم؟ طبیعت فضای ولنگارانه در هر عرصه‌ای مهیا بودن زمینه‌ها برای فعالیت سودجویان و طبعاً بروز آسیب‌ها و گرفتاری‌های گوناگون است. پس اگر در اخبار می‌شنویم که ایرانی‌ها جزو بداخلاق‌ترین کاربران شبکه‌های اجتماعی‌اند یا هرزگی، بی‌بند و باری، اباحی‌گری، بی‌عفتی و فحاشی به یکی از وجوه بارز فعالیت در شبکه‌های مجازی تبدیل شده نباید کسی غیر از خودمان را ملامت کنیم!  درست است که متأسفانه جامعه ما به واسطه غفلت نخبگان و دستگاه‌های مسئول در مواجهه با اغلب پدیده‌های فناورانه دچار واپسماندگی است، اما سؤال اینجاست که تا چه زمانی قرار است این تأخیر و تأخر ادامه یابد؟ چرا باید در کمال تأسف شاهد آن باشیم که در زمینه فضای مجازی نه تنها تهدیدات را تبدیل به فرصت نکرده‌ایم، بلکه فرصت‌ها را نیز یکی پس از دیگری از دست داده‌ایم؟

لزوم حمایت از حرکت‌های خودجوش

با تمام این موارد آنچه امروز در ورای آسیب‌های جدی فضای مجازی به ویژه شبکه‌های اجتماعی قابل مشاهده و امیدواری است، رگه‌هایی از حرکت خودجوش دلسوزان جامعه است. حرکت‌هایی که اگر از حمایت‌های فکری و نظری نخبگان و همچنین پشتیبانی دستگاه‌های ذیربط بهره‌مند گردند، می‌توانند زمینه اصلاحات، تغییرات و حرکت‌های مبارک و گسترده‌ای را در فضای مجازی فراهم آورند.  باید به مسئولان دستگاه‌ها و نخبگان مربوطه نهیب زد که ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است! رشته‌ها و گروه‌های تخصصی دانشگاهی از جمله جامعه‌شناسی، روانشناسی، ارتباطات و… که به نحوی از انحای مرتبط با فضای مجازی هستند باید با دغدغه‌مندی وظایف علمی و پژوهشی خود را در این زمینه انجام دهند و دستگاه‌ها و نهادهای مسئول هم با جدیت به انجام وظیفه‌ای که محل ارتزاق آنان نیز هست همت گمارند و با استفاده از چراغ راهنمای علم و دانش به درستی و با سرعت در این مسیر قدم بردارند که غفلت از این مسئولیت و وظیفه تاریخی می‌تواند در آینده نه چندان دور خسارت‌های به مراتب بیشتر و ویرانگرتری را متوجه جامعه‌مان کند.

مصطفی هاشمی‌نسب

انتهای پیام/روزنامه جوان
دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.