یادمان نوشت شهید مدافع اسلام سجاد حبیبی؛
گلوله هایش ۱۳ تکفیری را به درک واصل کرد/ او یکی از بهترین تک تیراندازهای مجتمع دانشگاهی اصفهان بود
چند ماه قبل از شهادت در تست های عملی دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه جامع امام حسین(ع) نیز شرکت کرد. اما به خواست خدا در دانشگاه و آزمون الهی فارغ تحصیل شد و بالاترین مدرک را از دست بهترین خلق الله، آقا امام حسین (ع) گرفت و به فیض شهادت نایل آمد.
به گزارش شاهین پرس، شهید بزرگوار سجاد حبیبی متولد سال 1361 در شهرستان کنگاور استان کرمانشاه در خانواده ای مذهبی و انقلابی متولد شد.
پدر ایشان از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازنشسته این ارگان مقدس می باشد و در طی عملیات های مختلف جنگ تحمیلی حضور داشته و به درجه جانبازی نیز نائل گردیده است.
شهید حبیبی از همان بدو تولد با روحیه ایثار و شهادت در این خانواده رشد کرد.این شهید بزرگوار در تاریخ اول بهمن ماه سال 81، پس از قبولی در آزمون دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) به عضویت سپاه در آمد.
تحصیلات خود را در مقطع کاردانی رشته علوم پایه نظامی دردانشکده افسری اصفهان در سال 1384 به اتمام رساند و در تابستان همان سال دانشکده افسری را (که در سال 86 تبدیل به مجتمع دانشگاهی حضرت امیرالمومنین شد) جهت ادامه خدمت برگزید و تا زمان شهادت به عنوان مربی سلاح و جنگ افزار در آن مکان مقدس مشغول فعالیت شد.
عشق و علاقه به تحصیل باعث شد سجاد همزمان با فعالیت به عنوان مربی ،مقطع کارشناسی را در رشته مدیریت نظامی ازمهر سال 85 آغاز کند و در سال 87 با موفقیت به اتمام برساند. همچنین در سال 94 و چند ماه قبل از شهادت در تست های عملی دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه جامع امام حسین(ع) نیز شرکت کرد. اما به خواست خدا در دانشگاه و آزمون الهی فارغ تحصیل شد و بالاترین مدرک را از دست بهترین خلق الله، آقا امام حسین (ع) گرفت و به فیض شهادت نایل آمد.
این شهید والامقام درتابستان سال 1386 در حین عملیات آموزشی در اردوگاه عملیاتی میمه، بر اثر گیر کردن فشنگ تیربار دوشکا، از ناحیه چشم به درجه جانبازی نائل گردید.
سجاد در سال 1386 و در شب عید سعید مبعث زندگی مشترکش را با دختر عمه اش آغاز کرد که حاصل این ازدواج تنها دخترش به نام باران است.
سرانجام این شهید بزرگوار در 16 بهمن 1394 و در راه دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت در کشور سوریه به شهادت رسید.
در ادامه مصاحبه ای با یکی از همکاران شهید خواهیم داشت.
سجاد آیینه تمام خصوصیات اخلاقی خوب بود. که بارزترین آنها عبارتند از :
-از خصایص اخلاقی سجاد حبیبی که سبب شد به این درجه برسد،برایمان بگویید.
سجاد روحیه بخشنده ایی داشت. در دوران تحصیل هر موقع کسی احتیاج مالی داشت و سجاد متوجه می شد سعی بر برطرف کردن نیاز او داشت. اوایل ازدواجم بود و من وسیله شخصی نداشتم ،هر موقع سجاد می خواست همراه خانواده به شهر برود،با من تماس می گرفت و من و همسرم را نیز همراه خود می برد. همچنین اصرار داشت هر موقع نیاز به ماشین داشتی، اول به من بگو. حواسش به این بود که در این مدتی که من وسیله ای ندارم،سختی نکشم.
ایثار و از خود گذشتگی در محل کار داشت. در دوران کاردانی چون شب ها باید به نوبت نگهبانی می دادیم و اکثرا بچه هایی که ساکن اصفهان بودند به منازل خود می رفتند، وقتی نوبت نگهبانی این افراد می شد، بارها شاهد بودم که سجاد قبول می کرد به جای آنها نگهبانی دهد.
و شاید بتوان بارزترین روحیه ایی که از سجاد بیان کرد، روحیه خوش اخلاقی و لطافت روحی او بود. همیشه چهره ایشان خندان بود. همیشه با گفتن لطیفه سعی داشت چهره دوستانش را خندان کند. حتی دوستانی که شب شهادتش کناراو بودند تعریف می کنند که شب آخر سجاد بسیار خوشحال بود و این خوشحالی خود را با گفتن لطیفه به دیگران منتقل می کرد. شاید آن خوشحالی به تبعیت از خوشحالی یاران سیدالشهدا در شب عاشورا بوده.و یقینا سجاد به مقصود رسیده است.
-مهارت و تخصص شهید حبیبی چه بود؟
سجاد در کار خود بسیار استاد بود. او یکی از بهترین مربیان جنگ افزار مجتمع دانشگاهی بود. او یکی از بهترین تک تیراندازهای مجتمع دانشگاهی بود. به گفته هم رزمان شهید، در روز شهادت سجاد بیش از 13 نفر از نیروهای تکفیری را به هلاکت رساند.
سجاد علاقه زیادی به مطالعه در خصوص کار تخصصیش داشت.
در حوزه کاری یکی از دوستان تعریف میکرد در حین عملیات آموزشی و زمانی که با تیربار دوشکا در حال شلیک بودم ناگهان تیربار گیر می کند و به صورت اتوماتیک شلیک می کند. سجاد سریعا خودش را به تیربار می رساند و با تاب دادن نوار تیربار مانع از شلیک آن می شود و از وقوع حادثه جلوگیری می کند.
-به عنوان دوست شهید حبیبی چه ویژگی ایشان را به درجه شهادت رساند؟
سجاد تمام کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام می داد و هدفش قرب الی الله بود .او سعی داشت کارش را به بهترین نحو انجام دهد اما دوست نداشت کارهایش در چشم باشدوکار را برای رضایت کسی انجام نمی داد.
و حتی شاید بتوان گفت که آن چیزی که باعث شد تا او مدال پر افتخار شهادت را برگردن آویزد همین خصوصیت اخلاقی است. سجاد هیچ وقت دلبسته به اموال دنیوی نبود. در یک مورد که بخواهم مثالی بزنم، سجاد خودروی 206 خریداری کرده بود و از نظر ظاهری بسیار خوب و تمیز بود، یکی از همکاران گفت سجاد این خودرو را بده به من و سجاد بلافاصله قبول کرد وقتی من به او گفتم چرا این کار را کردی گفت او از آن خودرو خوشش آمده و من دیدم دلش خواسته برای همین اینکار را کردم.
در موردی دیگر گوشی تلفن همراهی را تازه خریداری کرده بود و در اردوگاه میمه نشسته بودیم. یکی از برادران گفت گوشیت زیباست و من او را می خواهم.سریعا گوشی را به آن برادر داد.
-با دیدن عکسهای شهید حبیبی،می توان به حدیث امام صادق(ع)درمورد آراستگی ظاهر رسید که خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و از نپرداختن به خود و خود را ژولیده نشان دادن،بدش می آید.
بله. سجاد همیشه خوشبو و معطر بود .لباسهایش همیشه تمیز و اتو کرده بود. او به وضعیت ظاهریش خیلی اهمیت می داد.و یکی از خوش پوش ترین و شیک پوش ترین مربیان مجتمع بود.
سجاد مقید به رعایت مسائل شرعی بود. همرزمانش تعریف می کنند که در سوریه روحانی ایی حدیثی قرائت کرد که در این حدیث اعمالی مستحبی برای رسیدن به خواسته بیان شده بود. سجاد تمام آن اعمال را بجا می آورد تا به مطلوب خودش که شهادت بوده نائل شود.
-آیا شهید حبیبی آرزوی شهادت داشت؟
یاد دارم زمانی که دایی بزرگوارش در حین عملیات هوایی به شهادت رسید (دایی سجاد در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی خلبان بودو در یکی از عملیات ها در حین گشت زنی هلی کوپرش دچار سانحه شد و به فیض شهادت نائل گردید)،یک روز سجاد گفت کنار قبر دایی ام یک جایی خالی هست فکر کنم آنجا را برای من گذاشته اند. همینطور این مطلب را برای پدر بزرگوارشان نیز گفته بودند.
-از نحوه ی شهادت شهید بزرگوار بفرمایید.
آن چیزی که از شهادت ایشان به بنده حقیر گفته اند این گونه بود که در حین عملیات، سجاد مامور به تیپ کازرون شده بودو به عنوان تک تیرانداز مشغول فعالیت بوده که در یکی از مزارع زیتون در ریتان سوریه به نیروهای تکفیری برخورد می کنند. 1چون تکفیری ها در موقعیت برتر دفاعی قرار داشتند نیروها مجبور به عقب نشینی می شوند.
سجاد به همراه تعدادی از نیروهای تیپ کازرون تکفیری ها را سرگرم می کنند تا بقیه عقب نشینی کنند. آنگونه که همرزمانش می گویند سجاد 13 نفر از نیروهای تکفیری را با شجاعت به هلاکت می رساند. سرانجام در حین عقب نشینی مورد اصابت تیربار قرار می گیرد و به فیض شهادت نائل می شود. پیکر مطهرش در 18/11/1394 به میهن باز می گردد.
در 19 بهمن ماه 94 در مجتمع دانشگاهی حضرت امیرالمومنین اصفهان تشیع و برای خاکسپاری به زادگاهش شهرستان کنگاور منتقل می شود. او در تاریخ بیستم بهمن ماه سال 94 در کنار تربت دایی اش در گلستان شهدای کنگاور به آرامش ابدی می رسد و برای همیشه جاودانه شد. روحش قرین رحمت ابدی باد و یادش گرامی.
-حرف آخری که در مورد دوست شهیدتان دارید.
سجاد عزیز در غم فراغ تو سوختم. هنوز خنده های شیرنت جلوی چشمانم است. باورم نمی شد که تو را از دست داده ام و هرگز باور نکردم که تو پیش ما نیستی.همیشه وجودت را در این پادگان حس می کنم. تا لحظه ای که سنگ لحد را بر پیکر مبارکت گذاشتند امید داشتم که در خواب باشم اما برای من حیف که خواب نبود.
سجاد عزیزم به حق رفاقت 14 ساله دستم را بگیر و من را نیز از این منجلاب دنیا نجات بده. از تو می خواهم همان گونه که من تو را هرگز از خاطرم دور نمی کنم تو هم به یاد من باشی.
انتها پیام/ صاحب نیوز