جمعه های انتظار/6/حجت الاسلام میرباقری:
شیعیان امتحانات سختی در دوران غیبت در پیش رو دارند/امتحانات عصر غیبت بستر آمادگی عالم برای ظهور است
اسراری در غیبت هست و حضرت مأموریت هایی دارند که اگر آنها را بگویند و ما بدانیم الان پشت صحنه چه می گذرد، اصلاً امتحان واقع نمی شود؛ شیعه امتحانات بسیار بسیارسنگینی را در عصر غیبت پس داده و می دهد.
به گزارش شاهین پرس؛ در باب انتظار و ظهور حضرت بقیه الله و اسرار غیبت بیان شده است که عالم با بلای اولیاء معصوم به سمت خدا حرکت می کند و گرچه ظاهر دوران غیبت ولی عصر آنست که ایشان در استراحتند، لکن مطابق روایات، بلای ایشان از اعظم ابتلائات و صبر ایشان ناجی مومنین است؛ حکمت این غیبت سری مخفیست که ائمه علیهم السلام مامور به اظهار آن نیستند و از سوئی گاهی غیب اساس امتحانات الهیست چنانکه حضرت آدم علیه السلام در قالبی نوری خلق نشد تا امتحان ملائک واقع شود و زمان طوفان نوح علیه السلام برای مومنین نامشخص بود و دائما به تاخیر می افتاد و اسرار اعمال خضر برای حضرت موسی علیهما السلام پوشیده بود، و مطابق روایات اساسا رفع خیلاء و استکبار جز با امتحان به برخی مجهولات ممکن نخواهد بود. ظهور، همان تجلی غیب الهی یعنی وجود مقدس ولی عصر است، که با تحقق آن ارتباط بین امام و مومنین مجددا برقرار شده و حجاب سقیفه که اساس تمام فتنه هاست برچیده می گردد، که این همان نصرت حضرت سیدالشهداء علیه السلام است که با جمع ظاهری و باطنی بساط شیطان تحقق یافته و زمینه ساز رجعت ایشان و تکمیل دعوت حضرت در عالم خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در دو جلسه جداگانه به تشریح این موضوع پرداخته اند که قسمت اول این بحث در هفته گذشته ارائه شد و در این نوشتار قسمت دوم بحث ارائه می شود؛
حقیقت غیبت، سری از اسرار
غیبت حضرت صاحب الزمان هم همینطور است؛ حکمتی دارد که آن حکمت تا قبل از ظهور برملا نمی شود که حضرت چه می کنند. اگر برملا بشود، افشاء سر است و ادامه راه مشکل می شود. حضرت فرمودند به خاطر این که شما شنیدید بعد افشا کردید، تأخیر افتاد. در بصائر الدرجات این روایات هست که به امام صادق عرض کرد که آقا جد بزرگوارتان امیرالمومنین به اصحابشان علم بلایا و منایا می دادند و حوادث را برایشان می گفتند مرگ و میرها را، وقایع را برای آنها می گفتند دلشان قرص و محکم بود؛ می دانستند چه اتفاقاتی می افتد ــ خب فرق می کند آدم بداند یا نداند ــ ولی شما از این علوم به ما نمی فرمایید؛ حضرت فرمودند دوران آن تمام شد، یک مقدار هم سیدالشهداء به اصحابشان گفتند دیگر تمام شد بعد فرمودند چون آنها «اوکیه» داشتند، بعد به آن راوی حدیث در یکی از روایات، فرمودند که چه مطلبی من به تو گفتم که به دیگران نگفته ای، کدام حرف ما را در دل خودت نگه داشتی که حالا می گویی اسرار را به ما بگویید. اسرار یعنی سر است، به شما بگوییم چه اتفاقی می افتد.
لذا اسراری در غیبت هست و حضرت مأموریت هایی دارند که اگر آنها را بگویند اولاً افشاء سر می شود و برنامه به هم می خورد و دوم این که اگر ما بدانیم الان پشت صحنه چه می گذرد، اصلاً امتحان واقع نمی شود؛ به حسب ظاهر امام غائب اند و خیلی راحت است. امتحان به این امام خیلی امتحان آسانی می شود؛ تا اینکه واقعاً امامی ۱۲۰۰ سال در پرده غیبت باشند و ما هم ملتزم به امامت ایشان باشیم و تخلف نکنیم؛ حتی اگر برای ما یک فقیه جامع الشرایط گذاشتند، از او هم تخلف نکنیم. خیلی دشوار است و انصافاً شیعه در این زمینه رو به پیش بوده و امتحانات بسیار بسیارسنگینی را در این زمینه پس داده و می دهد.
زیبائی های ظهور
امتحانات در عصر غیبت حضرت، بستر آمادگی عالم برای ظهور و رشد شیعه است و با وقوع این ظهور اولا حضرت بین مومنین بر می گردند و رابطه مومنین با حضرت برقرار می شود. این یک امر بسیار مهمی است که این قدم اول در ظهور است، و ثانیا حضرت حجاب سقیفه را که همه فتنه ها از آنجا ناشی می شود و ام الفساد است بر می دارند؛ یعنی آن حجابی که از آن به «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض»(نور/۴۰) تعبیر شده است، و در قرآن به این مطلب چندین جا اشاره شده مانند آیه شریفه «وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشىَ * وَ النهََّارِ إِذَا تجََلى»(لیل/۲و۳) که فرمودند فرمودند «والیل» دولت دومی است که حجابی بر ولایت امیرالمومنین شده، « اللیل فی هذا الموضع الثانی، یغشی أمیر المؤمنین (علیه السلام) فی دولته التی جرت له علیه»(۷) حضرت این حجاب را بر می دارند چراکه در این حجاب، ولایت فهم نمی شود و جاهای دیگر هم مکرر این مطلب آمده است.
و نیز در عصر ظهور، حقیقت انوار هدایت الهی روی زمین تجلی کرده و ولایت روی زمین ظاهر می شود که گاهی در روایات از آن تعبیر به یظهر الماء علی وجه الارض شده که ماء در روایات و نیز بسیاری از آیات کنایه از مقام ولایت است، «کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماء» (هود/۷) فرماندهی و عرش الهی روی آب بوده یعنی بر ولایت ماست. عرش الهی همان ولایت است و مستقر بر ولایت اهل بیت علیهم السلام هست.
کما اینکه آیه شریفه «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً» (ملک/۳۰) فرمود «ان اصبح امامکم غائبا» (۸) غیبت امام مثل غور حقیقت حیات در لابه لای لایه های پنهانی زمین است. امام که سرچشمه حیات است اگر غیبت کرد در واقع غیبت حیات است. این است که در روایات این آیه به ظهور معنا شده «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/۱۷) خدای متعال این زمین را بعد از مرگ زنده می کنند» حضرت فرمودند: «بِمَوْتِهَا کُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْکَافِرُ مَیِّت»(۹) بعد از اینکه کفر روی زمین پخش شد حضرت بساط کفر را به ایمان جمع می کند و قلوب زنده می شود. گاهی از این تعبیر به «أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» (زمر/۶۹) می شود؛ زمین به نور پروردگارش نورانی می شود» فرمود نور رب، وجود مقدس امام است و زمین با نور امام روشن می شود. به طوری که در بعضی روایات هست که «إذا قام أشرقت الأرض بنور ربّها و استغنى العباد عن ضوء الشمس و القمر» (۱۰) مردم از نور ماه و خورشید مستغنی می شوند کما این که در بهشت مردم مستغنی از ماه و خورشیدند این اتفاق روی زمین می افتد و گاهی از این تعبیر شده به «وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا * وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا * وَ النهََّارِ إِذَا جَلَّئهَا»(شمس/ ۱-۳) فرمود، نهار دوران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که آن شمس را تجلی می دهد و آن شمس وجود مقدس رسول الله (صلی الله علیه و آله) است؛ و همینکه در دعای حضرت می خوانیم «اظهر به دین نبیک» حقیقتاً آن دینی که در حجاب رفته با ظهور حضرت ظاهر می شود؛ اصلاً معنی ظهور هم همین است. در ظهور حضرت سه اتفاق می افتد؛ یک ظهور، ظهور جسمانیست دوم رفع حجب از باطن ولایت است و سوم ظهور باطن ولایت در عالم هست که از او تعبیر می شود به «اشراق و احیاء ارض»؛ زمین احیاء و نورانی می شود.
ظهور؛ نصرت سیدالشهداء (ع)
حضرت ولی عصر پس از ظهور، حقیقت ولایت را در عالم تجلی می دهند و کلمه غیب الهی که امام زمان است آشکار می شود. «هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب» (بقره/۲و۳) قرآن متقین را هدایت می کند. متقین آنهایی هستند که اول صفتشان ایمان به غیب است؛ مطابق روایات مقصود از غیب امام زمان است و بعد استشهاد کردند به آیه «وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّه»(یونس/۲۰)، چرا بر پیغمبر یک آیه ای مثل عصای حضرت موسی نازل نشد تا یک معجزه دائمی همیشه دستش باشد؛ مرحوم علامه طباطبایی می فرماید که می خواهند قرآن را کوچک بشمارند چون عظمت قرآن را نمی فهمند می خواهند قرآن را کوچک کنند. به پیامبر می گویند چرا یک معجزه ای مثل عصا نداری که دائما دستت باشد؛ بعد خدا می فرماید: «فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین»(یونس/۲۰) غیب مال خداست شما معجزه غیبی می خواهید دست خداست؛ من هم منتظرم خدا آن غیب را برای من هم گذاشته است؛ اما صبر کنید؛ اگر به موسی عصا داد و به حضرت عیسی ید بیضا به من هم غیب داده است، لذا فرمود غیب یعنی ما، امام زمان شاهدش است و این همان آیه غیبیست که خدا برای امام زمان گذاشته است که امام زمان سیدالشهداء را نصرت می کند و وقتی حضرت می آید این غیب در عالم ظاهر می شود این خیلی مهم است ؛ بدین معنا که عالم ما متصل به عالم غیب می شود انوار غیب و حقیقت ولایت که غیب است و امام که غیب است، آن غیب در عالم ظاهر می شود؛ این مهمترین معنی ظهور است.
«اشرقت الارض بنور ربها»، یعنی آن حقیقت غیبی امام، در عالم ظهور پیدا می کند. لذا عالم ما عالم شهود می شود. همه آن کسانی که آن دوران هستند مشاهده و مکاشفه می کنند و این کارها دیگر آسان می شود. این آن چیزی است که اتفاق می افتد و این نصرت سیدالشهداست.
«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»(اسراء/۳۳) فرمود «من قتل مظلوما» در باطن مقصود سیدالشهداست و ولی دمشان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستند همه زمین را اگر مقابل حضرت بایستند بکشند این زیاده روی نیست. فلا یسرف؛ این بساط را جمع می کنند ظاهراً و باطناً ریشه دستگاه شیطان را می کنند که نمودش در دو فعل حضرت است؛ اول گردن زدن ابلیس در کوفه، دوم آن دو نفر را بیرون می آورند و به درخت می زنند و سوم، حضرت وقتی ظهور پیدا می کنند آن نصرت این است که حضرت نه تنها دشمنان، بلکه نسل آنها را به خاطر راضی بودن به فعل اجدادشان و ادامه دهندگان راه آنها مواخذه می کند و بساطشان را جمع می کند.
ظهور؛ مقدمه رجعت سیدالشهدا (ع)
در صلوات امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید خدای متعال وعده ای را که به شما داده نقد می کند و آن وعده نسیه نمی ماند. «أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى الطَّالِبُ بِثَأْرِکَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْیِیدِ فِی هَلَاکِ عَدُوِّکَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِک»(۱۱) حاصل نصرت دو چیز است هلاک عدو و اظهار دعوت. لذا در ذیل این آیه خدای متعال می فرماید «فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا»، انه یعنی صاحب دم؛ آن که خونش ریخته شده، این مظلوم، منصور است و نصرت می شود. روایت دارد چه نصرتی از این بهتر که سلطانی بر او گذاشتند که خونش را قصاص می کند. سلطانی که برای سیدالشهداء گذاشتند که خون را قصاص می کند و پرده ظلمت را از عالم بر می دارد و این نسل را برمی کند و از این بالاتر، دعوت حضرت ظاهر می شود. لذا این ظهور مقدمه رجعت سیداشهداست حضرت آن موقع بر می گردند و دعوتشان به وسیله خودشان در عالم اعلام و علنی می شود.
پی نوشت ها:
(۱) کمال الدین، ج ۲، ص ۳۵۳.
(۲) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۶.
(۳) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به قاصعه.
(۴) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۳.
(۵) زیارت جامعه.
(۶) نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به قاصعه.
(۷) البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۶۷۶.
(۸) کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۶.
(۹) کمال الدین، ج ۲، ص ۶۶۸.
(۱۰) حلیه الابرار، ج ۶، ص ۳۳۵.
(۱۱) مصباح المتهجد، ج۱، ص ۴۰۲.
انتهای پیام