۱۲:۵۱ - پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵

تنهاترین عاشق؛

هنگامی که خدیجه (س) بیمار و آماده رحلت از این دنیا می شد احدی از زنان برای عیادت او نیامد، همانطور که هنگام ولادت فاطمه نیز احدی از زنان کینه توز مکه برای کمک به او نیامدند و اینها همه بخاطر این بود که او مرید و عاشق پیامبر اکرم صل الله علیه و آله بود

هنگامی که خدیجه (س) بیمار و آماده رحلت از این دنیا می شد احدی از زنان برای عیادت او نیامد، همانطور که هنگام ولادت فاطمه نیز احدی از زنان کینه توز مکه برای کمک به او نیامدند و اینها همه بخاطر این بود که او مرید و عاشق پیامبر اکرم صل الله علیه و آله بود

به گزارش  پایگاه خبری شاهین نا؛ در زمان جاهلیت یک قاعده اجتماعی، حفظ طبقات بود؛ لذا ازدواج افراد فقیر با افراد ثروتمند نوعی عبور از خط قرمزهای جامعه آن روزگار محسوب می شد. از همین رو ازدواج پیامبر با خدیجه کبری با واکنش شدید جامعه آن روزگار مواجه شد؛ از جمله اینکه زنان مکه با خدیجه قطع ارتباط کردند تا جایی که حتی هنگام زایمان خدیجه حاضر به حضور و کمک به او نشدند.

بعدها که پیامبر اکرم در مدینه به قدرت رسید به دستور خداوند علیه این قاعده جاهلانه قیام نمود و دخترعمه خود (زینب) را به عقد برده خود زید درآورد:

«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً» و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هرکس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است (پیغمبر زینب دختر عمه اش را به زید، غلام آزاد کرده خود تزویج کرد و زینب گفت: من از اشراف قریشم غلامی را به شوهری نپذیرم. این آیه نازل شد و پذیرفت- احزاب ۳۶)

sahebnews-حضرت-خدیجه-کبری

 

جواب دندان شکن ابوطالب به ابوجهل (علیه اللعنه) در ازدواج پیامبر با خدیجه (سلام الله علیهم):

پیامبر به خواستگاری خدیجه (سلام الله علیها) رفت و خدیجه قبول کرد و جالب اینکه مبلغی هم برای پیامبر پیشکش کرد. ابوجهل در واکنش به این کار خدیجه گفت: ندیده بودیم که زن پول بدهد! ابوطالب (علیه السلام) در پاسخ به او گفت: اگر آن مرد همچون برادرزاده من باشد زنان باید پول بدهند و اگر نامردهایی مثل شما باشند شما باید پول بدهید و زنان هم نباید قبول کنند (به نقل از آیت الله دکتر احمد عابدی).

ثروت خدیجه (سلام الله علیها) در خدمت پیشبرد اسلام:

۸۰ هزار شتر اموال تجاری اول بانوی مسلمان را حمل می کردند (بحار، جلد ۱۶، ص۲۱ و ۲۲) و چهارصد غلام و کنیز خدمات او را انجام می‌دادند (الوقایع و الحوادث، محمدباقر ملبوبی، ص ۱) او پس از ازدواج با پیامبر تمامی این ثروت را در اختیار رسول خدا قرار داد و عرض کرد: «اَلْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ»؛ خانه (من) خانه تو و من هم کنیز تو هستم (بحارالانوار، ج۱۷، ص۳۰۹ و ج۱۶، ص۲۲).

بصیرت خدیجه سلام الله علیها:

از بالاترین فضائل حضرت خدیجه می‌توان به اندیشه بلند و بصیرت عمیق ایشان اشاره کرد که در مراسم خواستگاری‌اش در قبل از بعثت خطاب به حضرت محمد (صل الله علیه و آله) فرمود: «یَابْنَ عَمّ! اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فِیکَ لِقِرابَتِکَ مِنّی وَ شَرَفِکَ فی قَوْمِکَ وَ اَمانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلْقِکَ وَ صِدْقِ حَدِیثِکَ»؛ ای پسرعمو! من به خاطر خویشاوندی‌ات با من و شرف و امانتداری‌ات در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیک و راستگویی‌ات، به تو تمایل پیدا کردم (سیره نبوی، ابن هشام، ج۱، ص۲۰۱؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۵۲۱).

این نوع نگاه بر اثر معرفت و شناخت عمیق حاصل شده است، به گونه‌ا ی که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در پاسخ به  گروهی از زنان قریش که وی را درباره این ازدواج ملامت و سرزنش می‌کردند، فرمود: «ای زنان! شنیده‌ام شوهران شما و خودتان در مورد ازدواج من با محمد خرده گرفته‌اید و عیب‌جویی می‌کنید، من از خود شما می‌پرسم آیا در میان شما، فردی مانند محمد وجود دارد؟ آیا در شام و مکه و اطراف آن شخصیتی به سان ایشان در فضائل و اخلاق نیک سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگی‌ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده‌ام که بسیار عالی است. (بحارالانوار، ج۱۶، ص۸۱ و ج ۱۰۳، ص۳۷۴).

وصیت درس آموز، مظلومانه، جانگداز و عاشقانه محبوبه المصطفی، ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) به رسول خدا (صل الله علیه و آله):

هنگامی که خدیجه (سلام الله علیها) بیمار و آماده رحلت از این دنیا می شد احدی از زنان برای عیادت او نیامد، همانطور که هنگام ولادت فاطمه (سلام الله علیها) نیز احدی از زنان کینه توز مکه برای کمک به او نیامدند و اینها همه بخاطر این بود که او مرید پیامبر اکرم صل الله علیه و آله بود.

او واقعا عاشق پیامبر اکرم بود؛ به عنوان نمونه در چله نشینی های پیامبر خدا در غار حراء، هر روز آن راه صعب العبور را از کوه بالا می رفت تا برای پیامبر آب و غذا ببرد؛ در حالی که او زن ثروتمندی بود و به راحتی می توانست کسی را برای این کار اجیر کند اما عشق و علاقه وافر او به پیامبر موجب می شد تا شخصا این کار را انجام دهد

و باز این شعر را در وصف عشقش به پیامبر سروده:

فَلَو اَنَّنی اَمسَیتُ فِی کُلِّ نِعمَه       وَ دَامت لی الدُّنیا و مُلکُ الاَکاسِرَه

فما سَوِیَت عِندی جَناحَ بَعُوضَه       اِذا لَم یَکُن عَینی لِعَیِنک ناظِرَه

اگر من روز را شام کنم در میان همه نعمتها و همیشه دنیا و پادشاهی سلاطین کسروی برای من باشد، برابر بال پشه ای نیست در پیش من، اگر چشم من به چشم تو نظر نداشته باشد. (بحارالانوار، ج۱۶، ص۵۲)

پیامبر در مرض وفات به خدیجه فرمود: اِنّی لَاَکرَهُ ما اَرَی بِکِ یا خدیجه؛ ای خدیجه! برای من سخت است و ناراحتم از اینکه می بینم همه تو را تنها گذاشته اند.

خدیجه در پاسخ این اظهار ناراحتی گفت: یا رسول الله همسر تو در بهشت کیست؟ پیامبر فرمود: ان الله قد زوجنی معک فی الدنیا و الجنه؛ تو در دنیا و بهشت همسر منی. پس خدیجه در پاسخی بسیار زیبا و با معنا گفت: اکنون که اینطور است پس تا الآن من هیچ سختی ندیده ام.

سپس ادامه داد یا رسول الله من سه وصیت دارم؛

اول اینکه مرا ببخش؛ چون در حق تو کوتاهی کرده ام! پیامبر اکرم فرمود: احدی برای من اینگونه فداکاری نکرد که تو کردی. خدیجه گفت: نه باید بگویی که بخشیدمت.

و اَمّا ثانی ها و اَشارَت الی بِنتِها فاطمه و قالت اِنَّها حَدیثه اَحَد بِصَّبا لا یُوذیها نساء قریش و لا یَصِحنَ فی وَجهِها؛

و اما وصیت دوم؛ بسوی دخترش فاطمه (سلام الله علیها) اشاره کرد و گفت او نوجوان است نکند زنان قریش او را اذیت کنند. سر دخترم داد نزنند و در عروسیش تنها نباشد.

بعد خدیجه سکوت کرد و پیامبر فرمود: وصیت سوم چه شد؟ خدیجه گفت: من از گفتن آن خجالت می کشم، دخترم به تو خواهد گفت. پس فاطمه را طلبید و به او گفت: اِنّی خائفه مِنَ القبر؛ من از قبر در خوفم. دخترم من در عمرم از پدرت تقاضا نکرده ام، به پدرت بگو عبایی را که هنگام وحی به تن می کردی آن را کفن من قرار دهد.

وصیت سوم را فاطمه (سلام الله علیها) به پیامبر ابلاغ کرد و پیامبر همان لحظه عبایش را به خدیجه داد.

حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه سلام الله علیها تقاضا کرد (و این حالت طلبکار نبودن از خدا و معصومین و خوف از قبر و قیامت بعد از آن همه خدمت یک درس بزرگی است که می شود از آن بانوی مکرمه آموخت).

***

تا اینکه مادر ام الائمه رحلت کرد پس پیامبر اکرم غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم (بحارالانوار، ج۹، ص۱۴).

ام ایمن و ام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را شستشو دادند و براى آخرین بار وداع کردند (شرهانى، حیاه السیّده خدیجه، ص ۲۸۲). پیامبر رحمت نخست با عباى خود او را کفن کرد، آنگاه کفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خدیجه در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها ابراز نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جاى خدیجه نقش مادرى ایفا کند (محلاتى، رباحین الشریعه، ج ۲، ص ۴۱۲).

با رحلت خدیجه و ابوطالب (علیهما سلام) در عام الحزن (سال دهم بعثت) پیامبر اکرم دو پشتوانه مهم خود را از دست داد و کار آن چنان بر پیامبر سخت شد که دیگر نتوانست در مکه بماند چون پشتوانه نداشت. همانگونه که وقتی دخترش فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت علی علیه السلام بی پناه شد و کار به جایی رسید که جواب سلام حضرت را نمی دادند (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد ۱۶) پس علی صورت خود را می پوشاند چون می دید کسی احترام او را نگه نمی دارد.

ندای اصفهان- حجت الاسلام عبدالغفار امیدوار/

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.