۰۸:۳۱ - دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
چند پرده از بحثهای درگرفته درباره فساد در سینما و تلویزیون/ چگونه شد که بیضایی و سلحشور بههم رسیدند؟
اجرای گلایه ها از وضعیت پشت صحنه تولیدات سینما و تلویزیون به امروز و دیروز و امسال و پارسال بازنمی گردد.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا؛ اشرفالسادات موسوی: ماجرای گلایه ها از وضعیت پشت صحنه تولیدات سینما و تلویزیون به امروز و دیروز و امسال و پارسال بازنمی گردد. سالها پیش از این وقتی یک بازیگر فیلم فارسی به نام آذر شیوا در اعتراض به وضعیت حاکم بر سینمای ایران به آدامس فروشی جلوی سینما کاپری(سینما بهمن فعلی) روی آورد علیرغم بازتاب اولیه رفتارش در مطبوعات آن زمان اما هیچ کس فریاد اعتراض نمادین آن بازیگر را جدی نگرفت.
حتی وقتی مدتی بعد از آن ماجرا، بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان ایرانی فیملنامه “اعتراض” را براساس وضعیتی که برای آذر شیوا پیش آمد نوشت و قصد داشت به عنوان یکی از فیلمسازان طیف موج نوی سینمای ایران این اثر را برای نقد ابتذالی که آذر شیوا را به اعتراض کشانده بود بسازد نه فقط تهیهکنندگان سینما که در اثر بیضایی نقد خودی را می دیدند که انتلکتوئلنماهایی که مرتب سینمای-فارسی را نقد می کردند هم به حمایت از وی نپرداختند.
*تولید نسخه امروزی “اعتراض” در انتهای دهه ۸۰
سالها بعد و در اواخر دهه هشتاد بیضایی در موقعیت بغرنج به وجود آمده از به سرانجام نرسیدن “لبه پرتگاه”، ورسیونی دیگر از اعتراض را در قالب “وقتی همه خوابیم” به سینماها آورد.
حمید اعتباریان تهیه کننده ای که وعده حمایت از تولید نوآر ماجرایی “لبه پرتگاه” را داده بود آن قدر در روند کار بیضایی دخالتهای بی مورد کرد که بیضایی در میانه پیش تولید و در حالی که بخشی از بازیگران کار هم انتخاب شده بودند قید این کار را زد و بیضایی که به این واسطه به شدت سرخورده بود برای آن که بتواند نقدی همه جانبه داشته باشد بر مناسبات غلط پشت پرده سینمای ایران از دوران فیلمفارسی تا سالها بعد که به عدم تولید “لبه پرتگاه” منجر شد ، “وقتی همه خوابیم” را ساخت.
بدبختانه شاخ و برگهای همان طیف منتقد انتلکتوئلنما که کمترین حمایتی از آذر شیوا و فیلمنامه “اعتراض” انجام ندادند چنان هجمه های انتقادی را علیه “وقتی همه خوابیم” انجام دادند که انگار نه انگار این همان بیضایی است که همین طیف مرتب فیلمنسازی او را ملاکی بر عدم موفقیت سیاستهای سینمایی دانسته بودند.
بیضایی بخاطر ساخت این فیلم مورد تحقیر این طیف قرار گرفت؛ به یک دلیل عمده و آن هم اینکه وی بخشی از فساد حاکم بر پشت صحنه سینمایی را که تهیهکنندگانش آبشخور مالی این گروه منتقدنما را تأمین میکردند نقد نمود.
*سلحشور و بیضایی به هم رسیدند
چند سالی بعد از تولید و اکران “وقتی همه خوابیم” و به هنگام پیچیدن زمزمههایی مبنی بر حضور یک بازیگر زن هالیوودی در یک فیلم ایرانی که گویا بنا بود توسط علی سرتیپی و به کارگردانی علیرضا رییسیان ساخته شود، فرج ا.. سلحشور فیلمساز ارزشی سینمای ایران به بهانه دعوت از آنجلینا جولی برای حضور در سینمای ایران، با واژگانی تند بروز فساد در سینمای ایران را نواخت.
اینجا بود که باز هم همان طیف شبهروشنفکر منتقد “وقتی همه خوابیم”، سلحشور را زیر سوال بردند.
هجمه ها به “وقتی همه خوابیم” بیضایی وقتی در کنار نومیدی وی از فعالیت در ایران منجر شد او را به کوچ از ایران وادار ساخت و اینجا بود که همان طیف انتلکتوئلنما فریاد وامصیبتا از هجران وی سر دادند اما سلحشور حتی بعد از درگذشتش هم از گزند ادبیات تخریبی این گروه در امان نماند…
*زخمی که باز هم باز شد…
جریانی که تاب انتقاد سینماگرانی سرشناس از منتهی الیه راست تا چپ نسبت به آلودگی سینما و تلویزیون را ندارد طبیعی است که در برابر موضع گیریهایی که برخی بازیگران زن حذف شده از چرخه سینما در سالهای اخیر درباره بروز فساد در پشت صحنه سینما طرح کردند هم نمی تواند تاب بیاورد.
دقیقا در همین راستاست که وقتی در ابتدای هفته دوم اردیبهشت ماه ماجرای نامه ۳۰ بازیگر زن به معاون سیما و گلایه های آنها از بی اخلاقی های پشت صحنه تولیدات تلویزیون منتشر شد باز هم اصلی ترین موضع گیری به چالش کشیدن این انتقادات بود.
این ۳۰ بازیگر که فقط هویت یکی از آنها فاش شد در بخشی از نامه خود خطاب به علی اصغر پورمحمدی آورده بودند: چگونه است که عدهای از بانوان بازیگر بیحاشیه موجه و اخلاقگرا با دستمزدهای انسانی و معقول تنها به دلیل باج ندادن به این عده سودجو و حفظ عفت و سلامت روحی و حفظ حدود و شان حرفهای خود به بهانههای مختلف از طرف ایشان از کار باز میمانند!! چگونه است که اکثریت بانوان موجه این حرفه به دلیل تشکیل خانواده و ازدواج که توصیه و دستور اسلام است در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی – ناخواسته از میدان به در میشوند!!!
در انتهای این نامه هم آمده بود: ما جمعی از هنرمندان متخصص و موجه این حرفه خواستار رسیدگی به شرایط نامطلوب، کم کاری و حتی گاهی بیکاری و در نتیجه جلوگیری از سرخوردگی خود در زمینه فعالیت در حرفهای که سالها برای آن زحمت کشیدهایم از شما تقاضای رسیدگی و توجه داریم! ما عاشق خدمت کردن در وطن خود در جهت ارتقای سطح فرهنگ مردم عزیزمان و عاشق ارزشهای اخلاقی و اجتماعی خویش هستیم و میخواهیم که باشیم… که بمانیم و خدمت کنیم. آیا یاری دهندهای هست که ما را یاری کند؟
*واکنش تند معاون سیما به نامه
بازیگرانی که نامه مذکور را امضاء کردند اغلب جزو چهره های درجه دوم بازیگری در تلویزیون بودند اما به هر حال آنچه آنها گفتند این نیاز را ایجاد می کرد که رسانه ملی به عنوان مخاطب گلایه ها یک بازبینی جدی در اوضاع پشت صحنه تولیدات خود داشته باشد.
با این حال اما معاون سیما در جلسه ای مشترک که با این بازیگران داشت بدون اینکه به ریشه های بروز چنین فسادی اشاره کند تلاش کرد در جهت پاک کردن صورت مسأله با این ادبیات که “شاید در سینما فساد باشد ولی در تلویزیون چیزی به عنوان فساد اخلاقی نداریم.”
این جملات اگر جملات یک مدیر تازه از راه رسیده بود می شد جوری توجیهش کرد اما وقتی از مدیری سر زد که صاحب سالها تجربه مدیریتی در سیستم فرهنگی است قدری شتاب زده به نظر می رسید. درست است که ایشان به عنوان معاونت رسانه ملی باید از ساحت این رسانه دفاع می کرد اما چرا این دفاع با حمله به سینما صورت گرفت؟
بهترین موضع گیری می توانست موضع گیری معتدلانه و با محوریت تلاش در جهت حل بی اخلاقی ها باشد. اینکه بگوییم هیچ بی اخلاقی در تلویزیون وجود ندارد وهرچه هست از سینماست به شدت ناآگاهانه است!
از آن بدتر واکنش بازیگرانی بود که این نامه را امضاء کرده بودند؛ برخی از این بازیگران بلافاصله بعد از دیدار با پورمحمدی سعی کردند با گفتگوهایی کاملا تحقیرآمیز از این بگویند که مشکل جدی با تلویزیون ندارند و این رسانه ها بوده اند که از نامه آنها برداشت سوء کرده اند!!!
انگار نه انگار خود اینها بوده اند که برای دیده شدن صدای اعتراض شان نامه شان را در اختیار رسانه ها قرار داده اند.
*این ویروسی است که به طور موازی به جامعه آسیب می زند…
اگر بپذیریم چه رشد مثبت چه رشد منفی همواره به صورت موازی در تمامی اجزای جامعه تسری مییابد باید این را هم بپذیریم که سینما و تلویزیون ایران و اصحاب آن هم به عنوان اعضایی از این جامعه متأثر از کلیت جامعه در معرض رشد یا انحطاط هستند.
در اینکه فساد اخلاقی پاره ای از بدنه سینما و تلویزیون ایران را درگیر خود کرده شکی نیست. یک آسیب شناسی مهم درباره این فساد می تواند این باشد که دریابیم این آلودگی برآمده از آلودگی بزرگتری است که در کل جامعه وجود دارد.
اگر بپذیریم که ورود یک ویروس به بدن آدمی می تواند تمامی پیکره بدن را به هم بریزد ورود آلودگی به جامعه نیز قادر است کلیت جامعه که یقینا سینما و تلویزیون هم جزیی از آن است را به چالش بکشد.
پس بهتر است مدیران ما از این به بعد در برخورد با ادعاهای مرتبط با وجود فساد در سینما و تلویزیون با هوشمندی بیشتری برخورد کنند و سعی کنند در کنار شنونده بودن، ابزار تحقیقی لازم را هم برای سنجش صحت گفته ها داشته باشند.
فردا
دیدگاهتان را بنویسید