شهادت امام موسی کاظم علیه الاسلام؛
ولایت پذیری مجاهدانه لازمه عصر ظهور
حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به ما آموخت مجاهدت و مبارزه علیه طاغوت در راستای اجرای حاکمیت کامل حق یک تکلیف است و تا آن دوران مقاومت و مبارزه ادامه خواهد داشت. براستی آنان که سربه لاک خود کرده اند و هارون الرشیدها را دوست خوانده اند یا ساده لوح اند یا معارض.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا؛ در دوران طلایی امام باقر و امام صادق(علیه السلام) کار بدان جا رسید که شیعیان و شاگردان زیادی معنای واقعی امامت را دریافته بودند. خیلی ها که برای خود کرسی درس و بحثی داشتند تصور می کردند علوم جامع و علوم الهی این دو امام همام میتواند در رشد علمی آنان کمک کند.
اما از این گروه که بگذریم عده ای هم از شیعیان مجاهد و فقیه در این دوران تربیت می شوند. شیعیانی که چند سالی در معرض ترور و نابودی بودند فرصت را مناسب می بینند تا حیثیت اعتقادی و اجتماعی خود را تقیتاً به هم معرفی کنند. قطعا باید شیعه در چنین دورانی آنچنان نظام خود را پیدا می کرد که قدرت های اعتقادی و سیاسی آن زمان نتوانند کار امامت را آنقدر پیچیده کنند که امام صادق(علیه السلام) در معرفی امام بعد از خود ملزم به تقیه شوند.
براستی دلیل این سختی کار چیست؟ چه می شود که دوران موسی بن جعفر(علیه السلام) روزبه روز پیچیده تر شود. علت مشخص است، دشمن! آنقدر که حتی وقتی کار به هارون جوان میرسد در تعامل دیپلماتیک خود با احتیاط کار را پیش می برد و حتی بارها حضرت موسی کاظم را تجلیل می کند.
ولی چیزی نمی گذرد که او هم نسبت به حضرت بالاترین شکنجه ها را روا می کند. به گونه ای که شکنجه گر حضرت بسیار مخوف تر و شدیدتر از دیگر شکنجه گاه ها بوده است. چه می شود که شیعیانی که در قدرت و مشغول تحصیل علم بودند به یکباره پراکنده می شوند و امام زمان خویش را در کنج زندان هارون می بینند.
روایات متعددی رسیده است که تحلیل آن این است که در آن دورانی که شیعه در اوج بوده است شیعه دست به ساخت نظام معرفتی اسلامی نمی زند. و آنچه می گفتند را بدان عامل نبوده اند. چرا که هر گاه خدمت امام صادق(علیه السلام) کسی حضرت را دعوت به قیام میکرده است.
حضرت به گونه ای آماده نبودن یاران را گوشزد می کرده اند. تفاوت ۷۲یار حضرت حسین(علیه السلام) که در میان آنها حتی مثل زهیر و جون هست با یاران چند هزار نفری و علمای زمان امام صادق(علیه السلام) چیست که حضرت روی ۴۰ نفر از آنان هم نمیتوانست حساب کند؟
براستی اگر بخواهیم علت اساسی غربت و مظلومیت ویژه امام کاظم و تبعید امام رضا علیهما السلام را جستجو کنیم باید به سراغ علما و شیعیان عصر حضرت صادق(علیه السلام) رفت که چرا نتوانستند جوری جامعه را آماده قیام کنند؟ چرا حاضر نبودند مجاهدانه دستورات اسلام را عمل کنند.
قطعا اگر ولایت پذیری اعلایی داشتند، امامان با ساماندهی آنان حکومت اسلامی که وعده الهی است را تشکیل می دادند ولی از آن همه شاگرد علمی فقط چند نفری پای کار بودند. البته این تحلیل هم باید بیان شود که قطعا شاگردان با وفا و ولایتمدار و عالمی دور حضرت بودند اما بصیرت کاملی نداشتند یا با شیوه های روز و علوم روز آشنایی نداشتند به گونه ای که حضرت به برخی یاران خود توصیه می کردند تو در راه ما دفاع از ولایت نکن تو بیان شیوا و برهانی نداری.
قطعا بودند یارانی که آمادگی کاملی را اجرای حاکمیت الله نداشتند. با این همه خفقان موسی بن جعفر(علیه السلام) چنان راهبردی جریان امامت را هدایت می کند که به هارون می گفتند دو حاکم وجود دارد تو و موسی بن جعفر(علیه السلام) و به هر دو شما مالیات داده می شود.
براستی علت تاخیر ظهور امام زمان(عج) چیست؟ در توصیف شرایط ظهور گفته اند که باید یاران او کامل شوند براستی چرا با وجود این همه افراد منتظر ظهور محقق نشده است؟ جواب کاملا مشخص است. چند سالیست که زمینه ظهور حضرت با انقلاب اسلامی ایران و گسترش اسلام در جهان ایجاد شده است.
ولایت به فقهای عادل رسیده است اما هنوز شیعیان و علمای زیادی وجود دارند که باید امتحان پس بدهند و ولایت پذیری خود را اثبات کنند. شاید در میان این همه منتظر عنصر مجاهدت در برخی هنوز رویت پذیر نباشد.
عنصری که زمینه دفاع از هر جنبش عدالت خواهانه ای باشد. مساله ای که رهبر انقلاب فرمود روحیه انقلابی باید در حوزه پر رنگ شود. مگر آن شهید سعید نگفت که انتظار در مبارزه است. پس چرا برخی نشسته اند و مبارزه پای امام حاضر را طلب میکنند. عده ای که امام حاضر را هم غایب از زندگی های خود کرده اند.
قطعا اگر با همین رویه ادامه دهیم. روزگاری خواهد آمد که عصر حاکمیت هارون الرشیدها باشد. هارون الرشیدی که هنوز شکوه طاغوتی او در عراق قابل مشاهده است. موسی بن جعفر(علیه السلام) به ما آموخت مجاهدت و مبارزه علیه طاغوت در راستای اجرای حاکمیت کامل حق یک تکلیف است و تا آن دوران مقاومت و مبارزه ادامه خواهد داشت. براستی آنان که سربه لاک خود کرده اند و هارون الرشیدها را دوست خوانده اند یا ساده لوح اند یا معارض.
سید محمد حسین اخوان