ستارهای از آسمان شهرستان؛
زندگی و وصیتنامه شهید ولی الله نعمتی
شهید ولی الله نعمتی در وصیتنامه خود ضمن توصیه به خواهران در رعایت و حفظ حجاب تاکید کرده؛ من تنها با فرمان امام خميني بود كه به جبهه رفتم و اگر در شب هاي حمله مي ديديد كه رزمندگان چطور خود را شناخته اند، پر مي زديد و اينجا مي آمديد.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا؛ هشـت سـال دفاع مقدس و حماسـه آفرینی رزمندگان اسلام موجب خلـق تفکـر و فرهنگی غنی ای شـد که می تـوان از آن به عنـوان «فرهنگ مقاومـت و پایـداری» نـام برد، این خـود نوعی فرهنگ دینـی، مذهبی و ملی در دوران معاصر محسـوب می شـود.
در فرهنگ ایثار و شهادت کلیدیتریـن و مهمتریـن رکن فرهنگ، مفهوم کشته شـدن در راه خـدا (شـهادت) و افتخـار بـه آن می باشد و این عنوان تنها زیبنده مردان مردی است که شجاعانه از همه لذت های دنیوی گذشتند و در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن ایستادگی کرده و جان عزیز خود را تقدیم کردند و نامشان تا ابد در تاریخ ثبت شد.
شهید ولی اله نعمتی یکی از همین مردان است گوشه ای زندگینامه و وصیتنامه این شهید را مرور می کنیم تا چراغی روشن باشد برای هدایت در مسیر غبار گرفته دنیای امروز همه ما.
زندگینامه شهید، پاسدار وظیفه ولی الله نعمتی فرزند حسنعلی یکی از ستارگان شهر گز برخوار که در جزیره ام الرصاص و در عملیات کربلای 4 آسمانی شد.
لبخند هميشه بر لبهاي او نشسته بود. از ويژگي هاي بارز او شجاعت بود. به رغم سن كمی که داشت نه از شب و تاريكي وحشت داشت و نه از دشمن. در رويارويي با ضد انقلاب مردانه مي ايستاد. بحث می کرد و از ارزشهای انقلاب و امام دفاع می کرد مقید به حضور در جلسات مذهبی و معنوی و مقید به انجام واجبات بود به انجام صله ارحام نیز بسیار اهمیت می داد به طوری که هرگاه به مرخصی می آمد قبل از آن که کسی به دیدن او بیاید او به دیدن اقوام می رفت با اینکه قبل از عملیات کربلای 4 از ناحیه سر مجروح شده بود جراحت خود را از خانواده پنهان می کرد و با توجه به اینکه به دلیل مجروحیت به مرخصی آمده بود ترجیح داد زودتر از موعد به جبهه جنگ و مقاومت برگردد. او در استخدام كارخانة بهریس بود و پس از اعزام به جبهه های نبرد در گردان يونس لشكر 14امام حسين (ع) مشغول به خدمت شد. وي در عمليات كربلاي 4 درحالی كه سكان دار قايق بود و نيروها را به آن سوي جزیره ام الرصاص منتقل مي كرد ، به دلیل حجم سنگین آتش دشمن، به شهادت رسيد و جنازة وي در آب های اروند رود مفقود شد. و پس از گذشت 9 سال پیکر پاکش به میهن اسلامی بازگشت، پس از تشییع پیکر مطهرش بر دوش مردم همیشه در صحنه گز برخوار در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
خاطره ای از شهید ولی الله نعمتی
از مشهد مقدس که برگشت مادرش به او گفت خواب دیدم شهید شده ای، گفت من از امام رضا(ع) طلب شهادت کرده و خواسته ام اگر شهید شدم جنازه ام را به خانواده ام برگرداند ، مفقود الاثر شد اما جنازه اش پس از گذشت 9 سال انتظار به خانواده برگشت.
بخشی از وصیت نامه شهید؛
… زمان زماني است كه به جاي امام حسين(ع)، امام خميني و به جاي يزيد، صدام در مقابل هم هستند و اينك حسين زمان ديگر بار نداي «هل من ناصر ينصرني » سر مي دهد، آيا براي ياري دين اسلام حاضر هستيد از ماديات دنيا بگذريد و جان و مال و فرزند خود را در راه خدا بدهيد يا اين كه دل به دنيا و زندگانی آن بسته ايد. بدانيد كه خداوند هيچكس را بدون امتحان به بهشت نمی برد.
… من تنها با فرمان امام خميني بود كه به جبهه رفتم و اگر در شب هاي حمله مي ديديد كه رزمندگان چطور خود را شناخته اند، مشتاقانه پر مي زديد و اينجا مي آمديد. از خواهرانم نیز مي خواهم حجاب خود را حفظ كنند زيرا حجاب بالاتر از خون شهيدان است..
روحش شاد و راهش پررهرو
با تشکر از شما امیدواریم همه ما خادمان خوبی برای شهدا باشیم.
اﻧﺸﺎاﻟﻠﻪ
ﺧﻴﻠﻲ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ .ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﻳﺎﺩﺵ ﮔﺮاﻣﻲ