۱۱:۵۱ - جمعه ۰۲ بهمن ۱۳۹۴

اجحاف گذشتگان در حق دختران

بزرگ ترین عامل یگانگی، کیمای محبت است.حاکمیت آیین مهرورزی در خانه٬ تنش ها و آسیب های خانواده را می زداید و خانواده ها را از نابسامانی ایمن می بخشد.

به گزارش  پایگاه خبری شاهین نا؛ محمد پورمهدی در بینات نوشت/ با توجه به اینکه هر جامعه بزرگ از مجموعه خانواده ها فراهم آمده است٬ اصلاح نظام خانواده به اصلاح جامعه می انجامد و در برابر آن نابسامانی های خانوادگی به نابسامانی های جامعه خواهد انجامید.نور مهر و محبت میان اعضای خانواده٬ یکی از عوامل بسیار مهم جذابیت و گرمی کانون خانواده است.طعم محبت چشیدنی است٬ نه وصف کردنی. حضرت داوود(ع) وقتی خواست فرزندش٬ حضرت سلیمان (ع) را بیازماید و رشد و بلوغ فکری او را بسنجد پرسید:« اَیُّ شَیءٍ أَحْلي؟؛ شیرین ترین چیزها چیست؟» سلیمان در پاسخ گفت:« اَلْمَحَبَّةُ هِیَ رَوْحُ اللهِ بَیْنَ عِبادِهِ؛ محبت که آسایش خدا میان بندگان اوست.» و داوود(ع) از این پاسخ شادمان شد و تبسم بر لبانش نقش بست.

بزرگ ترین عامل یگانگی، کیمای محبت است.حاکمیت آیین مهرورزی در خانه٬ تنش ها و آسیب های خانواده را می زداید و خانواده ها را از نابسامانی ایمن می بخشد.

یک وقتی دیدند که پیامبر اکرم(ص) بسیار متبسم و خندان اند. طبیعی است که آدم عاقل خنده و گریه اش دلیلی دارد. کسی پرسید: یارسول الله٬ چرا خندان هستید؟ فرمود: خدای متعال به من وحی فرمود: ای پیغمبر٬ هر کس بر تو صلوات بفرستد٬ من بر او ده مرتبه صلوات می فرستم. هر کس به تو سلام کند٬ من به او ده مرتبه سلام می کنم. خیلی عجیب است! پیغمبر پیش خدا چقدر عزیز است که  اگر کسی به این عزیز خدا یک مرتبه درود بفرستد٬ خدا بر او ده مرتبه درود می فرستد و اگر کسی یک بار سلام کند٬ خدا بر او ده بار سلام می کند. « مَنْ صَلّی عَلیَّ مَرَّةً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ عَشْرَاً وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ عَشْراً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ اَلْفَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلّی عَلَیَّ اَلْفَ مَرَّةٍ لا یُعَذِّبُهُ اللهُ فِی النّارِ اَبَداً؛ هر کس یک مرتبه بر من صلوات بفرستد٬ خداوند ده مرتبه بر او صلوات می فرستد. وهر کس ده مرتبه بر من صلوات بفرستد٬ خداوند صد مرتبه بر او صلوات بفرستد٬ خداوند هرگز او را در آتش عذاب نخواهد کرد.»

شما تاریخ را نگاه کنید٬ چه ظلم ها و اجحاف هایی که به دخترها و همسرها و مادرها و خانم ها شده است. چقدر از بانوان به عنوان برده استفاده شده است. آیا می توان تصور کرد که پدری طفل معصوم خودش را زنده زنده در قبر بگذارد! اگر این مطالب در قرآن نبود٬ می گفتیم شاید افسانه و ساختگی باشد. شما ببینید پیامبر اسلام(ص) این سیره را در چه زمانی پیاده می کردند! در زمانی که بیشترین ظلم به دخترها و خانم ها می شد. در زمانی که به فرمودهٔ قرآن:«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ‏ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ‏ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ ؛ هرگاه به یکی از آن ها بشارت دهند که دختر نصیب تو شده است٬ صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شود و به شدت خشمگین می گردد. به خاطر بشارت بدی که به او داده شده است٬ از قوم و قبیلهٔ خود متواری می گردد و نمی داند که آیا او را با قبول ننگ نگه دارد٬ یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می کنند.» متأسفانه این افکار و اعتقادات جاهلیت در بعضی از خانواده ها وجود دارد. امام سجاد(ع) هر وقت فرزند دار می شدند٬ نمی پرسیدند دختر است یا پسر. مثل ما حساسیت به خرج نمی دادند. می فرمودند: آیا سالم است؟ اگر سالم بود٬ خدا را شکر می کردند. در تاریخ آمده است: چند نفر به محضر پیامبر خدا آمدند و گفتند ما از این کارها کرده ایم. یکی از آن ها هم همین دومی بوده است از اول هم خشن بود. ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: من نمی دانم چه سرّی است که طرفداران حضرت امیر(ع) اهل محبت و عاطفه و احساس هستند٬ ولی طرفداران دومی خشن اند. شما الان هم که مدینه می روید٬ در اطراف قبر پیامبر(ص)٬ خشونت آن ها را مشاهده می کنید. اما امیرالمؤمنین(ع) به قاتل خودش٬ ابن ملجم هم ترحّم می کند٬چون اسیر است.

قیس بن عاصم در ایام جاهلیت از اشراف و روسای قبائل بود. پس از ظهور اسلام ایمان آورد. وی در سنین پیری به منظور جست و جوی راه جبران خطاهای گذشته٬ به حضرت رسول اکرم(ص) رسید و گفت: در گذشته جهل٬ بسیاری از پدران را بر آن داشت که با دست خود دختران بی گناه خود را زنده به گور سازند. من دوازده دخترم را در جاهلیت به  فاصلهٔ نزدیک به هم زنده به گور کردم. سیزدهمین دخترم را زنم به دور از چشم من زایید و چنیین وانمود کرد که نوزاد مُرده به دنیا آمده ٬ اما در پنهانی او را نزد قوم خود فرستاد. سال ها گذشت تا روزی ناگهان از سفری بازگشتم٬ دختری خردسال را در خانه ام دیدم. چون شباهتی به فرزندانم داشت٬ به تردید افتادم و بالاخره دانستم او دختر من است. بی درنگ دختر را که زار زار می گریست٬ کشان کشان به نقطهٔ دوری بردم و از ناله های او متأثر نمی شدم و زنده به گورش کردم. وقتی عاصم به عمل پلید خودش اعتراف می کرد٬ چشمان پیامبر خدا(ص) پر از اشک شد و فرمود:« مَنْ لا یَرْحَمُ لا یُرْحَمُ؛ هر که رحم نداشته باشد٬ بر او رحم نخواهد شد» البته عده ای نیز نوزادان دختر را می خریدند و از مرگ نجات می دادند. از آن جمله صعصعة بن ناجیه٬ جد فرزدق شاعر است. او به رسول خدا(ص) گفت: ۳۶۰ دختر را از این راه نجات داده ام. پیامبر خدا(ص) در چنین شرایطی که بدترین اهانت ها و اذیت ها به دختران و زنان می شد٬ چنین سیره و سنتی را پایه گذاری کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.