۱۰:۰۲ - سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴
نگاهی به نقاط قوت و ضعف سریال «شهرزاد»
از روایتی عاشقانه در بستر تاریخ تا عشقهای مثلثی ماهوارهای / «شهرزاد» می خواهد جای «فاطماگل» را بگیرد؟!
شاید بیحکمت نبود که تهیهکننده سریال «شهرزاد» هنگام آغاز تولید این مجموعه در مصاحبهای گفته بود: «سریال شهرزاد باید جای «فاطماگل» را بگیرد.» و حالا بعد از پخش همین چند قسمت شهرزاد میتوان فهمید که شهرزاد به نوعی “فاطماگل” ایرانی است.
به گزارش شاهین نا؛ اگر اهل دیدن سریال هستید و تولیدات شبکه نمایش خانگی را در این زمینه دنبال میکنید، حتما تاکنون چند قسمتی از سریال «شهرزاد» را دیدهاید. سریالی که پدیده این روزهای شبکه نمایش خانگی نامیده شده است و از جلوی هر مغازه سوپرمارکت یا دکّه روزنامهفروشی که گذر کنید با پوسترهایی از بازیگرانی همچون ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و علی نصیریان مواجه میشوید که در کنار آن نقشی از یک گردنبند به همراه لوگویی به نام «شهرزاد» به چشم میخورد.
«شهرزاد» در طول مسیری که تا به امروز طی کرده با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده است. هرچند که در کنار این استقبال حواشی زیادی نیز گریبان این سریال را گرفت که برخی از این حواشی به جا و برخی دیگر نابهجا بود ولی در هرصورت باعث شد که نام این سریال بیش از پیش بر سرزبانها بیفتد و یک روز سر از مجلس درآورد و یک روز هم برنامه فوتبالی «نود»!
اما ویژگیهای این سریال چیست که توانسته مخاطبان زیادی را به خود جذب کند؟ نقاط ضعف این اثر پربازیگر و پرهزینه چیست؟ آیا ضعف سایر رقیبان «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی و حتی تلویزیون باعث شده که این سریال بیشتر به چشم آید؟ و از همه مهمتر، چرا نباید اثری همانند شهرزاد در تلویزیون تولید میشد که هم مخاطب بیشتری داشت و هم در این برهوت آثار بیکیفیت تلویزیون اندکی از مشکلات رسانه ملی را کم میکرد؟
در این گزارش به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسشها هستیم.
نقطه قوت «شهرزاد»؛ از کارگردان درامشناس تا بازی درخشان بازیگران
همزمان با پخش قسمتهای اول سریال شهرزاد صحبتهای زیادی پیرامون نقاط ضعف و قوت این سریال مطرح شد. البته آن زمان، با توجه به اینکه هنوز فرصت زیادی در ادامه راه این سریال در شبکه نمایش خانگی وجود داشت، نمیشد خیلی دقیق نسبت به ضعفها و قوتهای آن سخن گفت؛ ولی حالا که تقریبا پخش این سریال به نیمه رسیده است، بهتر میتوان در مورد مسائل تکنیکی و محتوایی این اثر صحبت کرد.
بدون شک یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال «شهرزاد» داستان پرکشش این اثر و تسلط حسن فتحی بر کارگردانی آن است که حاصل این ترکیب باعث شده تا خاطره سریالهای موفق «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه» و «شب دهم» این کارگردان خوشسابقه تلویزیون، یک بار دیگر و این بار در شبکه نمایش خانگی تکرار شود.
فتحی این بار هم با یک تیم حرفهای به سراغ ساخت اثر جدیدش آمد. گروهی که هم تخصص داشت و هم سرمایه و برای ساختن یک اثر جذاب تصویری چه چیزی از این دو مورد بهتر؟!
کارگردان «شهرزاد» با حضور این تیم توانست جمعی از بهترین بازیگران سه نسل مختلف سینما و تلویزیون را جذب این پروژه کند و بعد از آن با بازسازی شهرک غزالی، فضای ایدهآل خود برای به تصویر کشیدن تهران دهه ۴۰ مهیا کرد و در آرامش به تولید سریالش پرداخت.
مجموع این شرایط و تسلط فتحی بر تولید درامهای عاشقانه و در کنار آن علاقه او به تاریخ معاصر و روایت داستانهای عاشقانه در این بستر زمانی، باعث شد تا «شهرزاد» قویترین اثر در پرونده کاری این کارگردان باشد.
البته همه نقاط قوت این سریال در کارگردانی آن نهفته نیست بلکه، داستان پیچیده این سریال، علاوه بر اینکه یک عاشقانه لیلی و مجنونوار را روایت میکند، داستانی جنایی و پلیسی را نیز در خود جای داده است که در هم تنیدگی این دو ژانر در دل یک قصه، جذابیت آن را دوچندان کرده است.
اگر بخواهیم به دیگر نقاط قوت این سریال اشاره کنیم، بازی بازیگرانی چون علی نصیریان و شهاب حسینی یکی از اولین نکاتی است که با آن مواجه میشویم. بازی اثرگذار علی نصیریان که یادآور روزهای اوج اوست، در کنار نقشآفرینی تحسینبرانگیز شهاب حسینی هم نظر مخاطبین را به خود جذب کرده و هم نظر منتقدین را. شاهد مثال آن هم تعریفهای پیدرپی منتقدین از بازی این دو بازیگر در «شهرزاد» است که تبدیل به پای ثابت صفحات فرهنگی رسانههای مکتوب و مجازی شده است.
حضور محسن چاووشی در قامت خواننده تیتراژ این سریال نیز یکی دیگر از نقاط درخشش این اثر است. چاووشی برای این اثر چهار قطعه آماده کرد که در مقاطع مختلف منتشر شد ولی قطعه «کجایی» او به حدی معروف شد که بسیاری از اهالی موسیقی و حتی شعر و ادب را وادار به واکنش کرد. البته همه واکنشها مثبت نبود، ولی همین که یک ترانه برای سریالی که در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، تا این حد بتواند موافق و مخالف داشته باشد، نشاندهنده آن است که اثری قابل تامل است.
«شهرزاد» نکات مثبت دیگری نیز دارد که همه در موفقیت این سریال اثرگذار بوده است. استفاده از تیمی حرفهای در پشت صحنه این سریال، تبلیغات در محیط مجازی و ایده توزیع یک سریال خارجی پرطرفدار در کنار این اثر تنها بخشی از این نکات مثبت محسوب میشوند.
نقاط ضعف «شهرزاد»، از عشقهای مثلثی ماهوارهای تا عبور از خط قرمزهای شرعی
با وجود همه نکات مثبتی که در ارتباط با این سریال به آن اشاره کردیم، نقاط ضعف پررنگی در این اثر دیده میشود که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد.
یکی از مهمترین این مسائل شباهت بسیار زیاد داستان «شهرزاد» به سریالهای شبکههای ماهوارهای است. در این داستان نیز مخاطب با عشقی مثلثی روبرو میشود که در یک سوی آن دختری جذاب قرار دارد و در سوی دیگر دو جوان که یکی متعلق به طبقه ارباب است و دیگری رعیت، در آرزوی رسیدن به این معشوق هستند. هرچند که تکلیف این ماجرا به ظاهر در همان قسمتهای ابتدایی سریال مشخص میشود و زور ارباب مثل همیشه بر رعیت میچربد، ولی خاطره این عشق قدیمی هم شخصیت «شهرزاد» و هم «فرهاد» جوان متعلق به طبقه رعیت را آزار میدهد، حتی در زمانی که شهرزاد ازدواج کرده و از همسرش در حال بچه دار شدن است!
البته این تنها رابطه نادرستی نیست که در این سریال به تصویر کشیده میشود و «شهرزاد» تنها زن شوهردار این سریال نیست که به مردی دیگر هم فکر میکند، بلکه شخصیت «شیرین» با بازی پریناز ایزدیار که نقش هوی شهرزاد را برعهده دارد، پس از آشنایی و ارتباط با مردی جوان، تصمیم میگیرد که از شوهرش جدا شود تا با او ازدواج کند.
شاید بیحکمت نبود که تهیهکننده سریال «شهرزاد» هنگام آغاز تولید این مجموعه در مصاحبهای گفته بود: «سریال شهرزاد باید جای «فاطماگل» را بگیرد.» و حالا بعد از پخش همین چند قسمت شهرزاد میتوان فهمید که شهرزاد به نوعی فاطماگل ایرانی است و قرار است با یک حکایتی ایرانیزه شده از ماجرای دختری بیگناه که مورد ظلم قرار میگیرد، روبرو شویم.
البته تقصیر وجود این نقطه تیره در داستان «شهرزاد» بیشتر از اینکه به گردن تولیدکنندگان آن باشد، برگردن شورای پروانه نمایش خانگی است که پیش از دادن مجوز تولید چنین داستانهایی باید به همه ابعاد قصه آن توجه کند. همین عدم نظارت درست است که باعث شده شهرزاد نیز همچون خیل عظیمی از تولیدات وارد شده در این شبکه، در بسیاری از موارد خط قرمزهای شرعی و عرفی جامعه را زیرپا بگذارد.برای مثال نمایش تک خوانی زن در یکی از قسمتهای سریال، در کنار حجاب بحث برانگیز شخصیتهای زن این مجموعه به ویژه شخصیت «شهرزاد» نشان دهنده نبود نظارت درست بر تولیدات شبکه نمایش خانگی است.
موضوعی که اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، میتواند باعث بیتوجهی بیشتر تولیدکنندگان آثار برای این شبکه به خط قرمزهای ارزشی جامعه شود.
چرا شهرزاد در تلویزیون تولید نشد؟
ساخت سریالهایی همچون «شهرزاد» نیازمند سرمایه قابل توجهی است که بخش خصوصی به ندرت زیربار آن میرود، هرچند که با توجه به درصد بالای احتمال موفقیت این پروژه بخصوص، سرمایهگذاران بخش خصوصی به راحتی ریسک تولید آن را پذیرفتند و زیربار هزینه تولید چندین میلیارد تومانی آن رفتند.
اما چرا حسن فتحی برای ساخت این سریال همانند دیگر آثار خود به سراغ تلویزیون نرفت؟ این موضوعی است که بسیاری از همان زمان انتشار اخبار تولید این سریال آن را مطرح کردند؛ ولی همه آنها با یک جواب ساده روبرو شدند: «تلویزیون پول ندارد!»
این جوابی است که بسیاری از سریالسازان شاخص سیما در این چند وقت اخیر در پاسخ به پیشنهاداتشان برای تولید سریال برای تلویزیون با آن روبرو شدهاند. پاسخی که هم حسن فتحی که متخصص ساخت سریالهای عاشقانه است را از تلویزیون دور میکند و هم داوود میرباقری استاد ساخت آثار تاریخی و مذهبی را روانه شبکه نمایش خانگی میکند تا به جای آغاز ساخت سریال «سلمان فارسی»، «شاهگوش» و «دندون طلا» بسازد!
البته از شواهد امر چنین برمیآید که بیپولی تلویزیون شامل حال همه کارگردانها نشده است و هستند کسانی که بتوانند با گرفتن بودجهای مناسب سریالهای آبکی اما با عنوان الف ویژه تولید کنند. شاهد مثال این مدعا هم تولید سریال «معمای شاه» است. اثری که در این چند وقت گذشته به واسطه زمان وقوع حوادث داستان آن، با سریال شهرزاد مقایسه شد ولی هربار با اختلافی فاحش قافیه را به حریف چقر و آماده خود باخت!
ایکاش مسئولین تلویزیون به جای اعتماد به گروهی که اوج هنرشان در بازسازی تاریخ، محدود به گریم کردن بازیگران و ایجاد شباهت میان آنان با شخصیتهای تاریخی معاصر است، به کارگردانهایی اعتماد میکردند که کاربلد و درام شناس هستند و نبض مخاطب را در دست دارند؛ تا با تولید آثاری شاخص برای تلویزیون هم مخاطبان رسانه ملی افزایش یابد و هم بساط این بدعت جدید در زمینه تولید آثار نمایشی بدون وجود فیلترینگ مناسب و نظارت کافی در شبکه نمایش خانگی برچیده شود.
فرهنگ نیوز
دیدگاهتان را بنویسید