۰۸:۲۵ - دوشنبه ۰۲ آذر ۱۳۹۴

«چند دقیقه بعد از دیدن «A157»، تمام وجودم پر از نفرت شد»

یادداشت خالق دختر شینا برای مستند «A157»

بهناز ضرابی زاده نویسنده‌ی کتاب تحسین شده‌ی دختر شینا طی یادداشتی برای مستند «A157» نوشت: تحمل دیدن این فیلم را جز همان چند دقیقه آغازین نداشتم! همان چند دقیقه کافی بود تا تمام وجودم پر از نفرت شود.

به گزارش  پایگاه خبری شاهین نا؛  مستند A157، روایتی است تکان دهنده از  سرنوشت سه دختر کرد سوری که توسط یک سرباز داعشی مورد تجاوز قرار گرفته اند، بهناز ضرابی زاده، نویسنده ی کتاب تحسین شده‌ی دختر شینا، در مورد این فیلم یادداشتی نوشته است که در ادامه خواهید خواند:

تحمل دیدن این فیلم را جز همان چند دقیقه آغازین نداشتم! همان چند دقیقه کافی بود تا تمام وجودم پر از نفرت شود. نفرت و انزجار نسبت به کسانی که نمی شود آنها را انسان نامید.در تصور من حتی حیوانات نیز قادر به انجام چنین خشونت های وحشیانه ای نیستند . این فجایع شرم‌آور که نمونه ای از آن در این مستند به تصویر کشیده شده شده شاید در همه جنگ های جهان نیز رخ داده باشد، اما به نظر می رسد اوج قساوت و شقاوت و پلیدی در دستان سیاه داعش است که در جنگی نا برابر و وحشیانه یا به تعبیری دیوانه وار و شیطانی به مظلوم ترین و بی پناه ترین انسان ها یعنی دختران خردسال حمله ور شده اند و حیوانی ترین تعرض ها را نسبت به آنها انجام داده اند.

واقعا بعد از دیدن لحظات کوتاهی از این فیلم، تکلیف خودم را در این دنیای بزرگ نمی دانستم! من در مقابل این درنده خویی چه وظیفه ای به عهده دارم و چگونه با این ددمنشی می توانم مبارزه کنم؟

در برابر آن دخترکان زیباروی مظلوم که به فجیع ترین شکل آزار و اذیت جنسی شده اند. چه وظیفه ای دارم و چگونه می توانم به یاری¬شان بشتابم؟!

اصولا چه کسی می تواند ضایعات جبران ناپذیر این خشونت ها را که تا پایان عمر در ذهن و روح این دخترکان بی پناه باقی خواهد ماند بزداید! آیا اصلا این امر محال شدنی است!؟

طفلانی بی پناه که غول های سیاهی به نام داعش بی رحمانه آنها را به زایشی دردبار و دهشتناک محکوم نمودند تا برای فارغ شدن از این درد و ننگ لحظات برایشان به اندازه سالها طولانی شود.

شرح ماجرای دردناک این سه دختر سوری کرد زبان یازده، سیزده و پانزده ساله را که مورد تعرض تجاوزگران زشت روی حیوان صفت داعشی قرار گرفتند را دیدم و چند روز از زندگی ام با اضطراب و افسردگی گذشت و مدام زیر لب می گفتم:

خدایا! جوانان سرزمینم را حفظ کن. مردان با غیرت کشورم را حفظ کن که لبریز از روحی الهی و اندیشه ای آسمانی اند و برای جنگ با این گرگ های خون آشام ترک وطن کرده و از عزیزترین نعمت دنیوی یعنی جان شیرین و زندگی و خانواده و همسر و کودکان شیرین زبان گذشته اند تا اشکی در چشم دخترکی مظلوم فرو نلغزد و تن او آماج تیر و نگاه های حرامیان قرار نگیرد.

خدایا! این مردان پاک، این مدافعان حقوق بشریت، این انسان های بهشتی را در پناه خود حفظ گردان و ما را ببخش که هیچگاه قدر داشته های خود را ندانستیم و هیچگاه نتوانستیم آن طور که شایسته است از قهرمان های مهربان و متعهد سرزمین مان قدردانی نماییم.

مردانی آسمانی که تنها به امنیت چهارگوشه کشور خود نمی اندیشند آنهایی که به امنیت و آسایش مسلمانان جهان فکر می کنند.

خدایا! ما را ببخش که بجای سپاس و حمد و ثنای این امنیت بی بدیل که نتیجه ایثار و از خودگذشتگی انسان های پاک سرشت کشور پهناور اسلامی ام می باشد همیشه دهانمان را به اعتراض و انتقاد و شکوه گشوده ایم.

بهناز ضرابی زاده

تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.