شوخیهایی به قیمت توهین به مقدسات
“من ميرم كه از خدا بترسم!!”، ” بازم خدا رو شكر كه الحمدلله وگرنه والا به خدا”، “با تسبيح بزنم تو چشت”، پیامکهایی که میکوشد در پوشش طنز اعتقادات مردم را به بازی بگیرد.
فارغ از جنبه طنز آميز اين جملات؛ اما نكته مهمي وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گیرد و آن هم اينكه خنده و شادي اگرچه در اسلام و حتي علومي همچون روانشناسي همواره مورد تاكيد است؛ اما خنديدن به چه قيمت؟!
حضور در شبكه هاي اجتماعي باعث شده که تا اگر دغدغه هاي روزانه ما اجازه رفت و آمد و ديد و بازديد با دوستان و آشنايان و اقوام را از ما گرفته؛ اما همينها ابزاري باشند كه دستکم هر چند وقت يك بار با ارسال متن و تصويري از حال هم با خبر شويم.
ارتباط كم هزينه، تماس دائم، سرعت انتقال پيام، قابليت ارسال عكس و فيلم همه و همه مزايايي است كه ميتوان براي انواع شبکههای اجتماعی برشمرد، اما آن يك دقيقه وقتي كه براي مرور پيامهاي دريافتي تلف ميشود، قابل مقایسه با زمانی که مشغول كپي و انتشار جوك ها و لطايف شيرين و خنده دار ميشود؛ نیست، خنديدني كه به قيمت مسخره كردن اعتقادات است.
اين روزها دامنه روحيه “طنز سخيف” به تمام مسائل اعم از سياسي، اقتصادي، اجتماعي و علمي و اعتقادات و مقدسات هم كشيده شده است. «ماشين نوشتهها»يي كه براي نشان دادن ابراز انزجار از سپاه يزيد در قالب فحش و ناسزا در جامعه همه گير مي شود، اقدامي كه اگر چه براي محكوم كردن اقدام جنايتكارانه است اما در واقع با بيان جملات طنز نه تنها شباهتي به ابراز نفرت و انزجار ندارد كه حتي نشان دهنده حب به اهل بيت هم نيست و تنها ميتوان اين تعريف را از اين دست اقدامات داشت كه رفتاري ناهنجار براي خودنمايي و خاص جلوه دادن است. اقدامي كه با غفلت ترويج كنندگان اين رفتارها، تنها بداخلاقي، پرخاشگري، سخره گرفتن اعتقادات و … در جامعه عادي سازي ميشود.
اين اقدامات آن جا آغاز شد كه كه اوايل جملاتي به صورت نكات آموزنده از دكتر شريعتي، انيشتن، چارلي چاپلين، كوروش كبير، شهيد چمران، شهيد مطهري و بسياري بزرگان و مشاهير آورده مي شد، و کار به جايي رسيد كه اباطیل بسیاری به نام بزرگان تحريف شد.
اقبال مخاطبان به اين جملات طنزآميز سبب شد تا سازندگان و توليدكنندگان اين جملات پاي را فراتر نهاده و اعتقادات را هم يكي در ميان بين پيام هاي توليدي خود منتشر كردند و مخاطب غافل از محتواي پيام اگر چه خنده تلخي كرده و از انتشار آن ممانعت ورزيده اما به مرور زمان مخاطب نسبت به اين پيامها بيتفاوت شده است.
عادي سازي مردم در برابر اين دست پيام ها را ميتوان در قالب يك آزمايش علمي به نام قورباغه آرامپز تعريف كرد.
«قورباغهی آرام پز» نوعی آزمایش روانشناسی است كه طي آن محقق با علم به اينكه قورباغه دوزيست بوده و سلولهاي بدنش به آب داغ حساس است براي اينكه بتواند به نتيجه دلخواه برسد قورباغه را در شرايطي عادي در ظرفي قرار ميدهد و سپس آرام آرام دما را بالا مي برد از همين رو قورباغه تفاوت دما را احساس نمي كند بنابراين متعاقب ان واكنشي هم نشان نمي دهد در نهايت وقتي دماي آب بيش از اندازه گرم مي شود تا انجام واكنش به دليل دماي زياد آب فلج شده و نمي تواند جان خود را نجات دهد.
بسياري از آزمايشاتي كه دانشمندان و انديشمندان انجام ميدهند قبل از انكه روي انسان انجام دهند روي جانوران پياده مي كنند تا شبيه ترين پاسخ را دريافت كنند. در مسئله شبكه هاي اجتماعي نيز اين فلج كردن و بي حس كردن افكار و توانمندي ها نيز در دستور كار سازندگان و توليدكنندگان محتواها بسيار كاربرد دارد.
زير سوال بردن اعتقادات و ترويج مسائل غيراخلاقي يا به بيان بهتر مسائل غير عرفي در جامعه اگر به صورت ناگهاني و صريح باشد قطعاً با تقابل و مخالفت مردم مواجه ميشود اما دشمنان این مردم با برنامهريزي بلند مدت انحراف از اخلاق، ارزش ها و مسائل ديني و مسائلي از اين قبيل كه جوامع روي آن حساسيت دارند در دستور كار خود قرار مي دهند و در نهايت وقتي جوامع به خود مي ايند كه بسيار دير شده است.
تجربه آندلس
یکی از رخدادهای دردناک تاریخ اسلام وسرزمین های اسلامی، سقوط اندلس واخراج مسلمانان از آن سرزمین و مهاجرت اجباری ساکنان این دیار به دیگر کشورهای اسلامی است.
اندلس یا اسپانیای امروزی در جنوب غربی قاره اروپا قرار داشت. در قرن اول هجری در پی فتح آفریقا توسط مسلمانان، فرماندهان در صدد برآمدند تا افراد بیشتری را به اسلام دعوت نمایند؛ لذا متوجه اندلس شدند. مردم اندلس نیز از آنجا که از ظلم و جور پادشاهان خویش به ستوه آمده بودند، به مسلمانان که دارای عقایدی بسیار متعالی بودند روی خوش نشان داده و در برابرشان چندان مقاومتی نکردند. امنیت، زندگی مسالمت آمیز، علم دوستی، ثمره حکومت مسلمانان بر اندلس بود که همین عوامل باعث ایجاد تمدنی بزرگ در آنجا گردید که هشتصد سال دوام آورد.
در موضوع سقوط اندلس كه كشوري مسلمان در قلب اروپا بود دلايل زيادي مطرح است، اما در كتاب تاريخ تحليلي دكتر محمدرضا شهيدي در بيان علل داخلي سقوط اندلس آمده: «عدم توجه عمومی به احکام الهی و دوری از آموزه های دینی و اسلامی، اختلاط بیش از اندازه مسلمانان با غیر مسلمانان و ازدواج گسترده با دختران مسیحی و دوری از معارف اسلامی و تسامح بیش از اندازه و وادادگی در برابر پیروان دیگر ادیان، را نيز مي توان از مهمترين از عوامل داخلی دیگر در سقوط اندلس دانست.»
سقوط اندلس واقعه ای تاریخی بسیار تلخی است که علت اصلی وقوع آن، اختلاف میان مسلمانان و دوری از آموزه های اسلامی توسط مسلمانان از یک سو و یکپارچگی اروپائیان برای دستیابی به یک هدف مشترک، ارزیابی میشود.
با توجه به مصاديق فراوان تاريخي در طمع دشمنان به داشته هاي مسلمانان، ميتوان گفت اهداف مورد نياز دشمنان در ايجاد اختلاف و بي تفاوتي به اهداف، آرمان ها و ارزش هاي سرزمين هاي اسلامي تامين مي شود و در نهايت اين مردم و داشته هاي مادي و معنوي آن هاست كه قرباني زياده خواهي دشمنان مي شود از همين رو نمي توانيم خود را در انتقال همين تك پيام هاي به ظاهر بي خطر و خنده دار مسئول ندانيم و بي تفاوت باشيم.