۰۹:۰۰ - دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴

قُرص ماه حرم، به تماشای بَزم خون نشست

و بعد، دستِ خون آلودم را، با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم به سر و صورتم، به آسمان نگاه کردم، قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود.

به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” به نقل از صاحب نیوز, شهادت کلیدواژه خبر بود. خبری تلخ و شیرین که شهادت مجاهدانه و سرافرازانه سردار دیگری از سپاه اسلام را روایت می کرد.
نامش حسین بود و به عشق عاشورایی همنامش، نشان به نشان هجرت به وطنی دیگر رفت تا از آرمان کربلایی زینبش دفاع کند و با خون و جان خود آوازه شهادت طلبی آرمان گرایانه شیعه علی را به گوش جهانیان برساند.

کردستان از اولین جبهه های نبرد این سردار دلاور سپاه اسلام بود که برای خدمت و جهاد به آنجا رفت. او آن سال های اول جنگ علیه باطل از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و این سال ها هم و قائم‌مقام پاکباز سردار قاسم سلیمانی در سپاه قدس در جبهه حلب (سوریه) بود که به دست دژخیمان استکبار به شهادت رسید.

پایگاه اطلاع رسانی جوان استان همدان گفت و گویی با این سردار سپاه اسلام داشته که در بخشی از آن به عنوان آخرین گفتگوی سردار همدانی قبل از فیض شهادت نوشته است:

قبل تر از خردادماه ۹۴ فقط نام سردار را شنیده بودیم و یا حداکثر در سخنرانی ها نفس گرمش را حس کرده بودیم. خرداد ماه اما وقتی سردار به دفتر جوان همدان آمد تازه فهمیدیم فرق دیدن و شنیدن را!

حال و هوای حاج حسین همه بچه ها را هوایی کرده بود. چند ساعت نفس کشیدن در کنار سرباز پای کار آقا لذتی داشت که تا آن روز تجربه نکرده بودیم.

حالا که خبر شهادت بزرگ سردار سپاه اسلام منتشر شده آه حسرت است که می کشیم و غصه فقدان افتخار استان و افتخار ایران و افتخار اسلامی.

سردار حالا سر سفره دلدارش اباعبدالله الحسین(ع) مهمان است و متنعم و باز هم شهدا رفتند و ما ماندیم و ….
نشستن پای صحبت کسی که در طول سی و چند سال گذشته در بیشتر لحظات حساس انقلاب اسلامی از آمدن حضرت امام به ایران تا جبهه های نبرد غرب و جنوب و از خیابانهای تهران در فتنه ۸۸ تا کوچه پس کوچه های شهرهای سوریه در نبرد علیه تروریست، یک عنصر مهم و کارآمد بوده، به همان اندازه هیجان انگیز است که انتخاب سئوال از بین دهها سئوالی که میتوان از او پرسید سخت و مشکل.

شاید برای معرفی اجمالی سردار «حسین همدانی» همین یک جمله از روزنامه «Wall Street Journal» کافی باشد که در معرفی او می نویسد: ژنرال همدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او[سالها] به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.987456 (2)
اما خاطره ی جانسوز شهید حاج حسین همدانی از شهادت بهترین و صمیمی ترین و نزدیک ترین دوست و همرزمش شهید حاج محمود شهبازی فرمانده اصفهانی سال های دفاع مقدس استان همدان هم شنیدنی است.

… کنار سنگر که رسیدم، دیدم اسماعیل شکری موحد، دو زانویش را محکم در بغل گرفته و یک گوشه مچاله شده، همانطور که چمباتمه نشسته بود، سرش را بلند کرد و زُل زد توی چشمهای من، صورتش خیس اشک بود و از شدت بغض در گلو مانده، چانه اش بی اختیار می لرزید.
نمی دانم در آن لحظات، این چه صبری بود که خدا به من داد. حتی نَم اشکی هم به چشم هایم نیامد، برگشتم از بچه هایی که دور من حلقه زدند، پرسیدم: کجا شهید شد؟

مرا بردند ۲۰۰ متر جنوبی تر از محل آن سنگر و زمین را نشانم دادند.
زیر نور رنگ پریده مهتاب، قیفِ انفجارِ به جا مانده و زمینِ سوخته و زیر و زِبَر شده اطرافش را دیدم، کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضربِ مهیبی آنجا فرود آمده، چند قدمی کنارتر، در یک گودالِ کوچک، خون زیادی جمع شده بود، به زحمت خم شدم، کفِ دست راستم را جلو بردم و زدم به لُجه خونِ سرخ محمود شهبازی
و بعد، دستِ خون آلودم را، با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم به سر و صورتم، به آسمان نگاه کردم، قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود.
و امروز او خود به همان آسمانی ترین آسمان جانان سفر کره و قرص قمر همان ماه از سیرت و صورت خداییش عشق را به نظاره نشسته است.
عشقی که کلید واژه اش همان شهادت است. شهادت در سبیل سرخ سُلاله رسول الله حضرت زینب کُبری سلام الله عَلیها.
والسلام

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.