منتقد آمریکایی در گفتگو با مشرق مطرح کرد؛
ماجرای جا ماندن کارت شناسایی “تروریستهای شارلی ابدو” در محل حادثه
بررسی شواهد بعد از حمله پاریس، این سؤال را پیش میآورد که دلیل به جا ماندن کارت شناسایی از عاملان این حمله تروریستی چیست و اصلاً تروریستهایی این اندازه حرفهای، چرا کارت شناسایی با خود همراه داشتهاند.
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا“ به نقل از مشرق: یکی از ترفندهای پروپاگاندا در غرب که طی سالها و دهههای اخیر کاربرد زیادی پیدا کرده است، عملیاتهایی موسوم به “پرچم دروغین” (false flag) است که تا اندازهای از ایده “دروغ بزرگ” هیتلر نشئت میگیرد. هیتلر معتقد بود وقتی دولتی میخواهد دروغ بگوید، این دروغ بایدآنقدر بزرگ باشد که هیچکس حتی فکر آن را هم نکند که کسی به خود جرأت داده باشد اینچنین فاحش حقیقت را تحریف کند. بر اساس همین نظریه، عملیات پرچم دروغین، به عملیاتی گفته میشود که توسط یک دولت صورت میگیرد و آنقدر شوکهکننده است که هیچکس متوجه نمیشود در جهت اهداف همان دولت است و کسی حتی حدس نمیزند که ممکن است توسط خود دولت صورت گرفته باشد.
حمله روز چهارشنبه دو هفته پیش (17 دی) به دفتر هفتهنامه “شارلی ابدو” در پاریس، به سرعت و با جهتدهی “فرانسوا اولاند“ رئیسجمهور این کشور، در رسانههای غربی یک “حمله بدون شک تروریستی“ توصیف شد. زمینه استفاده از واژه “تروریستی” را خود این نشریه و با انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام طی سالهای گذشته فراهم کرده بود. روز حادثه، شارلی ابدو کاریکاتوری از“ابوبکر البغدادی“ سرکرده داعش را منتشر کرد که بنا به ادعای مقامات کشورهای غربی، موجب حمله تروریستی مسلمانها و یا دستکم اسلامگراها به دفتر این نشریه شد.
تسلیت گفتن رؤسایجمهور انگلیس، آمریکا و حتی نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل کمک کرد تا فرانسه کشوری مظلوم توصیف شود که به خاطر حفاظت از ارزشهایی مثل آزادی بیان و آزادی رسانه مورد حمله “مسلمانهای تروریست“قرار گرفته است. روایت رسمی از حادثه شارلی ابدو اینگونه شکل گرفت و مردم کشورهای مختلف غربی هم تحت تأثیر رسانهها و دولتهایشان آن را باور کردند. با این وجود، تنها چند روز پس از حادثه، شواهدی پیدا شد که نشان از وقوع یک “عملیات پرچم دروغین” دیگر داشت.
حادثه شارلی ابدو به کشته شدن 12 نفر از جمله دو نیروی پلیس منجر شد و بنابراین فرصت تفکر عمیق و حتی توجه به جزئیات فیلمهای پخش شده را از مردم و گاهاً مقامات کشورهای دیگری گرفت که لزوماً همجهت با سیاستهای فرانسه هم نیستند. با این حال، دستکم سه محقق و منتقد غربی دست به افشای شواهد و اسنادی زدهاند که به وضوح اثبات میکند، حمله به شارلی ابدو هیچ ارتباطی با مسلمانان و حتی اسلامگراها نداشته، بلکه کار دولتها و نهادهایی بوده که بیشترین دشمنی را با مسلمانان دارند.
خبرنگار بینالملل مشرق در این خصوص با “کوین بارت“ محقق و منتقد آمریکایی و نویسنده پایگاه انتقادی “وترنز تودی” گفتگو کرده است. بارت در کنار “تیری میسان” محقق فرانسوی و “پل کریگ رابرتز” معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا، مثلث منتقدانی را تشکیل میدهد که طی اولین روزهای پس از کشتار پاریس، مدعی شدند حمله به شارلی ابدو یک عملیات پرچم دروغین بوده است. متن کامل مصاحبه مشرق با این محقق آمریکایی به شرح زیر است.
سؤال: چه اندازه احتمال دارد که حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو توسط مسلمانانی انجام شده باشد که از انتشار کاریکاتور پیامبرشان عصبانی هستند؟
مسئله بدون شک این نیست. اگر کمی دقت کنیم، عملیات “شارلی ابدو“ همه نشانههای یک عملیات “پرچم دروغین“ را دارد. یکی از دلایلی که باعث میشود فکر کنیم حمله به این نشریه یک عملیات پرچم دروغین بوده، این است که حمله مذکور به شکلی فوقالعاده حرفهای انجام شده است. ضمن اینکه پوشش رسانهای درباره این حادثه به ایجاد وحشت و تنش در جامعه فرانسه و غرب کمک کرد، از جمله تشکیل “جنبش شارلی“ که نشان میدهد واکنشها به این حادثه در حد عادی نبوده، بلکه بزرگنمایی شده است.
البته غیرممکن نیست که دفتر شارلی ابدو به خاطر کاریکاتورهایی که منتشر کرده است، توسط یک مسلمان خشمگین مورد حمله فیزیکی قرار بگیرد. این احتمال کاملاً وجود دارد، اما اینکه یک گروه حرفهای از میان مسلمانان دست به اقدامی این چنینی بزند و بتواند 12 نفر را بکشد، غیرممکن است.
این نوع عملیاتهای حرفهای ما را به یاد 11 سپتامبر میاندازد که در مورد آن هم ادعا میشد چند تروریست توانستهاند با آن همه مهارت مواد منفجره را در هواپیماها جاسازی کنند و بر اساس محاسبات دقیق و پیچیده مهندسی و فیزیکی، برجهای دوقلو را منفجر کنند. شواهد پیرامون حمله به شارلی ابدو هم نشان میدهد که یک گروه کاملاً حرفهای و آموزشدیده پشت این قضیه بوده، نه افرادی که ادعا میشود تروریستهای اسلامگرا هستند.
مسئله دیگر این است که یکی از ضاربها بعد از عملیاتی این اندازه حرفهای، کارت شناسایی خود را جا میگذارد. اگر اینها آنقدر حرفهای بودهاند که توانستهاند علملیات خود را انجام دهند و 12 نفر را بکشند، چرا کارت شناسایی همراه خود آوردهاند؟ جواب شاید این باشد که میخواستهاند شناسایی شوند و وحشت در دل توهینکنندگان به پیامبر اسلام و حامیان آنها ایجاد کنند. اما اگر میخواستند شناسایی شوند، پس چرا از ماسک استفاده کردند؟ این تناقضها نشان میدهد مسئله، پیچیدهتر از آنی است که ظاهرش نشان میدهد.
سؤال: چگونه میتوان باور کرد افرادی که شما میگویید ارتباطی به اسلام و مسلمانان ندارند، حاضر میشوند 12 نفر را قربانی یک عملیات پرچم دروغین کنند؟
برای درک این مسئله با باید با پدیدهای آشنا شوید که به “برخورد تمدنها” معروف شده است. نظریه جنگ میان غرب و اسلام در “کنفرانس اورشلیم درباره تروریسم بینالمللی” در سال 1979 مطرح شد، کنفرانسی که توسط بنیامین نتانیاهو تشکیل شده بود. پدرخوانده همه اینها هم “برنارد لوئیس” است، صهیونیست افراطگرایی که در مورد شرق فعالیت میکند و مشاور نهادهای امنیتی انگلیس است.
وقتی این برخورد تمدنها را با عملیات پرچم دروغین 11 سپتامبر کلید زدند، به بهانهای نیاز داشتند تا این برخورد را ادامه دهند. عملیاتهای مشابه دیگر مثل شارلی ابدو هم طراحی میشوند تا این جنگ میان غرب و اسلام ادامه پیدا کند. این اتفاقات ارتباطی با اسلام و خاورمیانه هم ندارد، بلکه بهانههای غرب برای دخالت در کشورهای اسلامی است. تروریسمی که اغلب ساخته خود غرب است کمک میکند تا کشورهای غربی بتوانند هر زمان که میخواهند بهانه ورود به کشورهای اسلامی را در اختیار داشته باشند.
سؤال: ترس از اینکه داعش در کشورهای دیگر غربی هم دست به عملیات تروریستی بزند، واقعاً در این کشورها وجود دارد. آیا حوادثی مثل حمله به دفتر شارلی ابدو به معنای این نیست که شهروندان غربی واقعاً با چنین تهدیدی مواجه هستند؟
اگر به آمار نگاه کنیم میبینیم که خطر به اصطلاح تروریسم اسلامگراها در کشورهای غربی بسیار ناچیز است. اگر حتی عملیات پرچم دروغین 11 سپتامبر را هم که حدود 3 هزار کشته داشت، در آمار قربانیان تروریسم در آمریکا بگنجانیم، باز هم بررسیها نشان میدهد احتمال آنکه در کشوری مثل آمریکا یک شهروند عادی با اصابت رعد و برق یا غرق شدن در وان حمام بمیرد، بیشتر از آن است که توسط هر نوع عملیات تروریستی کشته شود.
بنا به آمارهای افبیآی، مسلمانان افراطی مسئول 6 درصد از عملیاتهایی هستند که دولت آمریکا آنها را تروریستی توصیف میکند. این در حالی است که یهودیهای افراطی 7 درصد از کل این عملیاتها را انجام میدهند و آمارشان از اسلامگراها بیشتر است. بنابراین طبق آمار، تهدیدی به نام تروریسم اسلامی اصلاً وجود ندارد، اما این عملیاتهای پرچم دروغین را به راه انداختهاند تا با کمک کمپینهای فشرده رسانهای اینگونه تلقین کنند که کشورهای غربی با تهدید تروریسم مسلمانان افراطی مواجه هستند.
یکی از اهداف دولتهای غربی از اشاعه این تهدید ساختگی، کنترل جمعیت و قدرت مسلمانان در کشورهایشان است. اگرچه 11 سپتامبر اهداف بیشماری داشت، اما یکی از مهمترین اهداف آن جلوگیری از رسیدن مسلمانان آمریکایی به قدرت سیاسی در این کشور بود. مسلمان آمریکا از اقشار کاملاً تحصیلکرده هستند و درآمدهای خوبی هم دارند. تعداد و ثروتشان تقریباً با یهودیهای آمریکا برابری میکند. همین مسئله تهدیدی برای تسلط یهودیها بر نظام سیاسی آمریکا و به تبع آن مشروعیت و اعتبار اسرائیل است.
صهیونیستها 11 سپتامبر را طراحی کردند تا با نفوذ احتمالی مسلمانان در ساختار دولت آمریکا مقابله کنند. اتفاقی که در عمل هم افتاد. پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2000 را “سامی العریان“ یکی از اساتید مسلمان دانشگاه فلوریدا با کمپینی که از مسلمانان تشکیل داد به بوش تقدیم کرد، اما بعد از حوادث 11 سپتامبر، العریان را به دروغ و به خاطر فعالیتهایش در زمینه آزادی بیان، به حمایت از تروریسم متهم و محکوم کردند.
هدف دیگر این است که مردم آمریکا را از مسلمانان بیزار کنند و نگذارند شهروندان آمریکایی مسلمان شوند، چرا که در حال حاضر موج بزرگی از گرویدن به اسلام در آمریکا به راه افتاده است. بنابراین بسیاری از این تلاشها با هدف دور کردن و ترساندن مردم از اسلام و مسلمانان صورت میگیرد.
سؤال: چرا عملیاتهایی مثل شارلی ابدو در عین حال که بسیار حرفهای انجام میشوند، سرنخهای زیادی هم از خود به جا میگذارند که نشان میدهد، عملیات پرچم دروغین هستند؟
به طور خاص، عملیات شارلی ابدو از برخی جهات شبیه 11 سپتامبر بود. 11 سپتامبر هم از بعضی ابعاد بسیار عالی طراحی شده بود، اما بعضی ابعاد دیگر آن نشان میداد که یک عملیات پرچم دروغین است. حمله به شارلی ابدو هم همینگونه بود. دلیل اینکه این سرنخها به جا میماند، خیلی معلوم نیست، اما مسلماً فقط افرادی مثل من نیستند که میگویند عملیات شارلی ابدو یک پرچم دروغین بوده است، حتی برخی مقامات رسمی سیاسی مثل اردوغان در ترکیه و مقامات بلندرتبه در دولت و نهادهای اطلاعاتی روسیه هم همین عقیده را دارند و آن را ابراز کردهاند.
شاید یک دلیل اینکه عملیاتهای پرچم دروغین ردپایی از خود میگذارند این باشد که عاملان آنها میخواهند جهان را چندقطبی کنند، به این معنا که میخواهند بین گروههای مختلف در دنیا اختلاف ایجاد کنند. این اتفاق در عملیات “گلادیو“ در دهههای 1970 و 1980 در اروپا و با هدف ایجاد اختلاف میان مردم در آستانه انتخابات اروپا افتاد.
بیش از 80 درصد از مسلمانان در کشورهای اسلامی معتقدند و میدانند که 11 سپتامبر یا حمله به شارلی ابدو کار خود دولتهای غربی است، این باعث میشود مسلمانها در دنیایی کاملاً متفاوت با شهروندان کشورهای غربی باشند که تحت تأثیر رسانههایشان هستند. این دقیقاً همان چیزی است که عاملان عملیاتهای به ظاهر تروریستی میخواهند: ایجاد شکاف و اختلاف میان مردم در کشورهای مختلف دنیا. برای همین است که خیلی تلاشی نمیکنند تا مانع پی بردن مردم به نقشههایشان شوند.
یک وجه دیگر ماجرا هم این است که شاید به خاطر دقت و پیچیدگی بالای طراحی این عملیاتها، به هر حال اشتباهاتی در آنها رخ دهد و در نتیجه سرنخهایی به وجود بیاید که هر انسانی اگر عقلش بدون تأثیر رسانهها کار کند، با بررسی این نشانهها میفهمد که واقعیت ماجرا چیست و عاملان اصلی کشتار مردم چه کسانی هستند.
در مورد ماجرای شارلی ابدو، فردی که فیلم کشته شدن یک افسر پلیس را ضبط و در یوتیوب منتشر کرده بود و گفته میشود یک مأمور اسرائیلی است، آمده و به خاطر کارش عذرخواهی کرده است. دلیلش هم این است که این فیلم یک اشکال بزرگ در اجرای عملیات را نشان میدهد و مشخص میکند که عملیات کاملاً ساختگی بوده است. این اتفاق گاهاً میافتد، به خصوص زمانی که فیلمبردار درست توجیه نشده است که چه کاری باید انجام بدهد و از چه چیزی باید فیلم بگیرد.
سؤال: برخی گفتهاند که عاملان حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو وابسته به یکی از مساجد درون انگلیس بودهاند. آیا احتمال دارد که عملیات مشابهی در این کشور نیز انجام شود؟
مسلماً این احتمال وجود دارد. عملیات مشابهی در ژوئیه سال 2005 در انگلیس انجام شد، حادثهای که به “بمبگذاریهای لندن” مشهور شد. جالب این است که قبل از بمبگذاری واقعی، دقیقاً در همان نقطه، مانور مقابله با بمبگذاری برگزار کرده بودند. بنابراین اگر عوامل صهیونیستی در انگلیس تصمیم بگیرند چنین کاری را انجام بدهند، مسلماً همه تجهیزات و امکانات لازم برای این کار را دارند.
به نظر من، در شرایط کنونی انگیزهای قوی هم برای این کار دارند، چرا که اخیراً رسواییهای زیادی در زمینه سوءاستفاده از کودکان در میان مقامات انگلیسی از جمله “تونی بلر“ صورت گرفته است. دیلیمیل گزارش داده که 10 هزار کودک طی ده سال اخیر توسط مقامات ارشد انگلیسی مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. این آمار نشان میدهد مقاماتی که در صدر دولت انگلیس هستند، یک عده سوءاستفادهگر از کودکان هستند و این قضیه تا جایی پیش رفته که حتی رسانههای عمومی هم اسناد این رسواییها را افشا میکنند.
برای آنکه بتوانند حواس مردم را از این رسواییها پرت کنند، ممکن است لازم شود برخی از شاهدان و افشاگران را به قتل برسانند و یا برای آنکه بتوانند فضای رسانهها را با محتوایی که خودشان میخواهند پر کنند، دست به انجام عملیات پرچم دروغین بزرگی بزنند که بتواند ترس ایجاد شده در مردم انگلیس را به خاطر عملیات پاریس، بیشتر کند و مسئله سوءاستفاده از کودکان در سطوح بالای دولت این کشور به فراموشی سپرده شود.