به مناسبت میلاد حضرت محمد مصطفی(ص)؛
پیامبری به رنگ خدا/گزیده ای از سیره پیامبر گرامی اسلام(ص)
بار خدایا بر محمد صلوات فرست…. همچنان که به او گناهان را بخشیدی، عیب ها را پوشیدی و گرفتاری ها را برطرف نمودی…. و بر محمد صلوات فرست همچنان که به او بر بندگان رحم کردی، سرزمین ها را آباد نمودی، جبّاران را درهم کوبیدی و فرعون صفتان را نابود کردی.(1)
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا“ به نقل از «تیتریک»؛ امیر بیان در سفارشی می فرماید: «به پیامبرت که پاکترین و طاهرترین مخلوق است تأسی کن….محبوبترین بندگان در نزد خدا کسی است که به پیامبرش تأسی کرده، از او پیروی کند».(2)
آنچه از رسول خدا – که صلوات خدا بر او و خاندانش باد – برای ما نقل شده است، آنقدر گسترده است که تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ما را پوشش داده، الگوبرداری ما از آن جناب را کاری آسان نموده است. حضور پررنگ خدا در تمام ابعاد زندگی رسول الله صلی الله علیه و آله، فرهنگ سازی و هدایت جامعه و تلاش برای اصلاح کجی ها، سخت کوشی آن حضرت در اجرای دستورات الهی و قاطعیت در این راه، تواضع و مردم داری نبی مکرم و بالاخره زهد و دوری از دنیا از جمله مواردی است که ائمه علیهم السلام به عنوان رفتارهای همیشگی پیامبر خاتم معرفی کرده اند.
همیشه به یاد او
یاد خدا در سراسر زندگی رسول الله صلی الله علیه و آله، در تمام کارهای ریز و درشت دیده می شود. امام صادق علیه السلام می فرماید: “هرگاه برای رسول خدا صلی الله علیه و آله اتفاقی خوشایند می افتاد می فرمود: «خدا را بر این نعمت سپاس» و هرگاه حادثه ای پیش می آمد که موجب اندوه آن جناب می گشت می فرمود: «در همه حال، سپاس مخصوص خداست»”(3) حضرت صادق علیه السلام در جایی دیگر می فرماید: «رسول خدا هر گاه در مسافرت به زمینی پست میآرسید خدا را تسبیح می کرد و هرگاه به مکانی بلند و مرتفع می رسید تکبیر می گفت.»(4) در حدیث دیگر آمده است چون سفره پهن می شد حضرت، خدای متعال را تسبیح کرده و دعا می کرد: «خدایا تو منزهی، آنچه به ما داده ای چه نیکوست، خدایا تو منزهی، آنچه به ما عطا فرموده ای چقدر زیاد است… خدایا بر ما و بر مسلمانان فقیر وسعت عطا فرما».(5)
همانند بندگان
آن جناب همیشه به خاطر داشت که بنده ی خدا است. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول غذا خوردن بود. زنی بددهان آن جناب را دید. به آن حضرت گفت: «ای محمد، تو مانند بندگان می خوری و می نشینی!» حضرت در جواب او فرمود: «کدام بنده، از من بنده تر است؟!»(6) خود را در محضر مولی حاضر دیدن و ادب بندگی را در همه حال رعایت کردن، به قدری در رفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله مشهود بود که در تاریخ چنین نقل شده: «کانَ رسولُ اللّهِ یَأکُلُ أَکلَ العَبدِ و یَجلِسُ جُلوسَ العَبدِ و یَعلَمُ أنَّهُ عَبدٌ.(7) و (8)
هرچند ایشان در حقیقت بزرگترین و شریفترین مخلوق خدای متعال بوده و هست، و هرچند در سال های پایانی زندگی، حاکمی مقتدر بود که کشوری بزرگ تحت فرمان او است، اما رفتارش با مردم مانند فردی عادی و البته مهربان بود
حسّاس نسبت به جامعه
یکی دیگر از جنبه های زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله، توجه ایشان به احوال دیگران و تلاش جهت رفع کجی ها و اصلاح جامعه است. گذشته از حرکت اصلی آن حضرت که انقلابی بزرگ در برابر دنیایی تاریک بود تا انسا ها را از جهل و ظلمت به نور هدایت کند، ایشان در ریز و درشت رفتارهای مردم جامعه خود نیز دقت داشته، آنان را راهنمایی می کرد.
رسول اعظم صلی الله علیه و آله برای گسترش فضای الفت و دوستی در بین افراد جامعه اسلامی راهکار ارائه می داد: «به یکدیگر هدیه بدهید که هدیه دادن کینه ها را به آرامی بیرون ریخته، دشمنی ها و حقدها را دور می کند».(9)
حامی واقعیِ حقوق بشر
از سفارش های دائمی آن حضرت در خطبه هایش سفارش به رعایت حقوق افراد جامعه اسلامی بود: «فحش دادن به مومن، فسق، درگیری و نبرد با او کفر و خوردن مالش گناه است».(10) «خوشا به حال آنکه اخلاقش نیکو، سرشتش پاک، باطنش اصلاح و ظاهرش خوب گردیده باشد. زیادی مالش را انفاق کند. سخن اضافی بر زبان نیاورد و با مردم به انصاف رفتار کند».(11)
حتی جزئی ترین موارد نیز از دید آن جناب دور نمی ماند؛ در روایات آمده است که اگر کسی یا مکانی نامی زشت داشت، حضرت آن اسم را تغییر می داد.(12)
ایشان حتی در جایی که لشکری را به جنگ می فرستاد، فرمانده و سپاهیان را جمع کرده، به آنان چنین سفارش می نمود: «به نام خدا، به یاری او، در راه او و بر آیین رسولش حرکت کنید؛ نیرنگ نورزید. با زنجیر نبندید، مُثله نکنید،(13) تا مجبور نشده اید درختی را قطع نکنید. پیرانِ ناتوان، کودکان و زنان را نکشید».(14) رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمود اگر کسی از مشرکان به یکی از سپاهیان اسلام پناهنده شد، باید حریمش حفظ شود؛ حال آن مسلمان فرد مهمی باشد یا یکی از پایین ترین افراد.
قاطعیت در راه حق
با همه ی این سفارش ها و مهربانی ها، اما ایشان در اجرای دستورات الهی بسیار جدی و سختکوش بود. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «در راه رضای خدا دلیرانه وارد دریاهای تاریکی و باطل شد] تا نابودشان کند[ و هر غصه ای را برای رضای خدا جرعه جرعه نوشید.(15) به طاعت خدا دعوت و در راه دفاع از دین خدا بر دشمنان خدا غلبه کرد. جمع شدن و اتحاد دیگران بر تکذیبش و بر تلاش برای خاموش کردن نورش، او را از این راه منصرف ننمود.(16)»
قاطعیت ایشان نیز در این راه مشهود بود. امام صادق علیه السلام می فرماید: «اگر فردی که شراب خورده بود را نزدش می آوردند آن جناب بر او حدّ جاری کرده، شلاقش می زد. اگر بار دوم نیز می آوردندش شلاقش می زد. اما اگر دست از این کار زشت نمی کشید و برای بار سوم نزد رسول خدا می آوردندش او را اعدام می کرد.(17) و(18) همان رسول خدایی که دستور می داد در میدان جنگ به پناهندگان امان داده شود و کسی زنان را نکشد، در جریان فتح مکه در مورد چند نفر خاص فرموده بود به هر جا پناه بردند باز هم آنان را بکشید. یکی از این افراد زنی به نام ساره(19) بود. ساره، مشرکین را بر جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله تحریک می کرد و می گفت: پدران شما چنین و چنان بودند و شجاعت ها داشتند حال شما از جنگ با محمد می ترسید!(20) زن بودن ساره موجب نشد که رسول الله صلی الله علیه و آله دچار سستی در مبارزه با دشمنان خدا شده، بر کسی که عاملی مهم در تحریک مشرکان است ترحّمی بیجا داشته باشد.
مردم دارترین حاکم مقتدر
یکی دیگر از ابعاد رفتاری پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله فروتنی و مردم داری آن جناب است. هر چند ایشان در حقیقت بزرگترین و شریفترین مخلوق خدای متعال بوده و هست، و هر چند در سال های پایانی زندگی، حاکمی مقتدر بود که کشوری بزرگ تحت فرمان او است، اما رفتارش با مردم مانند فردی عادی و البته مهربان بود.
هر گاه کسی ایشان را به منزل خود دعوت می کرد، حضرت دعوت او را می پذیرفت.(21) هر وقت وارد منزلی می شد در نزدیک ترین مکان خالی می نشست.(22) با دیگران دست می داد و هرگز دستش را نمی کشید بلکه صبر می کرد تا دیگری دست خود را بکشد.(23) امام صادق علیه السلام چون از یونس پرسید آیا با یکدیگر مزاح می کنند و یونس پاسخ داد «اندک»، امام به او توصیه کرد اهل مزاح باشد چه اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله با مردم مزاح می کرد تا آنان را خوشحال و شادمان کند.(24) حتی آن جناب خودش در منزل برای اهل خانه شیر بزها را می دوشید(25) و آخرین فرستاده ی خدا بودن یا حاکم بزرگ جهان اسلام بودن را علتی برای ترک این کارها نمی دانست.
نگاه حقارت بر دنیا
شاید از بارزترین رفتارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله زهد و گریز ایشان از دنیا باشد. امام علی بن ابی طالب علیه السلام در خطبه ای به مردم که طی سالهای بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله اهل دنیا شده اند سیره آن جناب را یادآوری فرمود:
گذشته از حرکت اصلی آن حضرت که انقلابی بزرگ در برابر دنیایی تاریک بود تا انسا ها را از جهل و ظلمت به نور هدایت کند، ایشان در ریز و درشت رفتارهای مردم جامعه خود نیز دقت داشته، آنان را راهنمایی می کرد
«او به دنیا فقط دندان زد.(26) به آن تمایلى نشان نداد. پهلویش از همه لاغرتر و شکمش از همه گرسنهتر بود…. او از آنچه مبغوض خداوند است آگاهى داشت لذا خود نیز آن را منفور مىشمرد و آنچه را خداوند حقیر شمرده، او نیز حقیر مىدانست…. آن جناب بر روی زمین غذا می خورد،(27) مانند بندگان می نشست. کفشش را با دست خود تعمیر میکرد و لباسش را با دست خود پینه می زد! بر الاغ بی پالان سوار می شد و پشت خود نیز کسی را سوار می کرد! چون بر در خانه اش پارچه ای آویخته می شد که در آن تصاویری بود، به همسرش می گفت این را از پیش چشمانم بردار که با دیدن آن یاد دنیا و زینت های آن می افتم! آن جناب با قلب خود از دنیا روی گرداند و یاد دنیا را در دل خود کُشت و پسندید که زینت های دنیا از چشمش هم غایب شود تا از دنیا برای خود لباسی زیبا نگیرد و دنیا را آرامشگاه نپندارد و امید اقامتی در آن نداشته باشد. پس آن را از جان خود اخراج و از قلب خود دور و از چشم خود غایب نمود.»(28)
بر فراز عقل ها
به یاد خدا بودن در تمام کارهای کوچک و بزرگ، تلاش برای اصلاح و هدایت رفتارهای مردم، سخت کوشی و قاطعیت در کسب رضایت خدا و اجرای دستوات او، تواضع و مردمداری و نهایتا حدّ اعلای دنیاگریزی و دوری از ساده ترین مراتب تجمّل، همگی گوشه ای از رفتارهای بزرگمردی است که الگوگیری از او توصیه خاص خدای متعال به تمامی مسلمانان است: «قطعا رسول خدا برای شما الگویی نیکو است؛ برای آنها که به خدا و قیامت امید داشته و بسیار یاد خدا کنند.»(29)
آری «یگانه موجودى که براى سیرِ آن، حدّ و مقامى نیست، انسان کامل است که در این قوس ترقّى و استکمال، به گونهاى استعدادِ سیر دارد که مىتواند به مقامى که به وهم تو ناید، برسد:
و انسان کامل، نور انور احمد محمدى صلى الله علیه و آله و سلم است».(30)
پی نوشت:
[1] – ترجمه قسمتی از حدیث امام حسن عسکری علیه السلام در مورد صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام. ر.ک: مفاتیح الجنان، انتهای بخش زیارات، صلوات بر حجج طاهره.
[2] – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 159.
[3] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج2، ص: 97.
[4] – لوامع صاحبقرانى، ج7، ص: 317.
[5] – المحاسن، ج2، ص: 435.
[6] – الزهد، ص: 11.
[7] – رفتار همیشگی رسول خدا صلى الله علیه و آله این بود که چون بندگان می خورد و چون بندگان می نشست و می دانست که بنده است.
[8] – المحاسن، ج2، ص: 456.
[9] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج5، ص: 143.
[10] – الزهد، ص: 11.
[11] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج2، ص: 144.
[12] – قرب الإسناد (ط – الحدیثة)، متن، ص: 93.
[13] – مثله کردن یعنی گوش، چشم، یا دیگر اعضای کسی را بریدن.
[14] – المحاسن، ج2، ص: 355.
[15] – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 185.
[16] – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 232.
[17] – این که در روایت دارد حضرت شلاق می زد یا اعدام می کرد لزوما به این معنا نیست که ایشان خود مستقیما چنین می کرد بلکه ایشان حاکم بودند و دستور اجرای احکام را می دادند و مسلما مجریان احکام، این دستورات را اجرا می کردند.
[18] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج7، ص: 218.
[19] – این فرد که زنی فاسد بوده، آشکارا اعلام می کرد اهل زنا است. البته دستور پیامبر صلى الله علیه و آله به قتل او ربطی به این رفتارش نداشت چه اینکه زنان دیگری مانند حنتمه و رَباب نیز در مکه بودند که چنین ویژگیآای داشتند.
[20] – النوادر(للأشعری)، ص: 134.
[21] – المحاسن، ج2، ص: 410.
[22] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج2، ص: 662.
[23] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج2، ص: 671.
[24] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج2، ص: 663. و البته بسیار واضح است که حضرت در این کار دچار زیاده روی نمی شد. همچنین قطعا حضرت ادب را به طور کامل رعایت می فرمود و به بهانه مزاح کلام زشت یا بی جایی نمی فرمود.
[25] – الکافی (ط – الإسلامیة)، ج5، ص: 86.
[26] – کنایه از اینکه به اندک دنیا بسنده نمود و آن را لقمه ای چرب ندانست که ببلعد یا گازهایی بزرگ بزند.
[27] – اشاره به اینکه تخت و بارگاه و تشکیلاتی نداشت و بسیار ساده بود.
[28] – نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 159. امیر مومنان علیه السلام در ادامه تاکید می کند که خود به طور کامل به رسول الله صلى الله علیه و آله اقتدا کرده است: «به خدا آنقدر این لباس پشمی خود را وصله و پینه زدهآام که دیگر از پینه دوزی اش خجالت می کشم. فردی به من گفته است آیا این لباس را رها نمی کنی؟!»
[29] – احزاب،21.
[30] – تقریرات فلسفه (امام خمینی ره)، ج1، ص: 326.