حرف ما منتشر کرد:
گلدون وبلاگی استان اصفهان شماره 60
از خدا نا امید می شوند از آمریکا نه!
از خدا نا امید می شوند از آمریکا نه!
وبلاگ افاضات عقل کل نوشت:
این مشکل امروز و دیروزمان نیست، ما سالیان سال است با این جماعت روبرو هستیم و با افکار غربزده شان دست و پنجه نرم می کنیم.
نه تنها ما ؛بلکه امام ما نیز بارها آنان را نصیحت می کرد اما به گوششان نمی رفت و اثر نداشت.
هر گاه پیشرفت مادی غرب را بر سر جوانان این مرز و بوم می کوبیدند ،امام (ره) به آنان نصیحت می کرد که جوانان را مایوس نکنید و به جای به رخ کشیدن غرب، روح امید و خودباوری را در جوانان تقویت کنید. هر قدر آنان ساز نتوانستن را کوک می کردند امام با صلابت می فرمود جوانان ما می توانند.
*******************************
قدر داشته هایتان را بدانید
وبلاگ اینجا یک منبر دیجیتال است نوشت:
دختران و پسران یک خانواده، همیشه برای پدر و مادرشان بچه هستند و والدین تا یقین نکنند که بچه ها ارزش داشته هایشان را می دانند، اختیار هیچ چیزی را به آنها نمی دهند. پدر و مادر حق دارند تا زمانیکه فرزندانشان بر سر عوض کردن کانال تلویزیون یا دیر شدن غذا یا کم و زیاد کردن صدای ضبط صوت بر سر و مغز یکدیگر می کوبند، به آنان اعتماد نکنند و دزد هم دستشان ندهند چه رسد به اختیار زندگیشان. والدینی که تا دیروز دختر و پسرشان تحت تأثیر جو حاکم بر دبیرستان و دوستان و فامیل قصد داشته رشته دانشگاهی اش را تا پسا دکتری ادامه دهد و امروز تحت تأثیر یک سخنران و استاد و وبلاگ نویس قصد دارد تغییر رشته یا انصراف دهد؛ حق دارند گمان کنند این بچه با یک غوره سردی میکند و با یک مویز گرمی؛ آنان حق دارند بگویند: فردا که آبها از آسیاب افتاد، از این تصمیم پشیمان می شود و ما نباید اجازه دهیم بچگی کند. واضح است والدین چنین بچه ای برای خیر خواهی، اختیار زندگی بچه را دست خودش ندهند و با این تغییرات مخالفت کنند.
*******************************
جایشان خالی
وبلاگ گلاب پاش نوشت:
ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ ﮔﻮﺷﺘﻮ میبرم … ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻧﯿﺴﺖ…
ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ…
ﺟﺎﯼ (ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ) ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ بود…
*******************************
ممد تو بودی و دیدی…
وبلاگ مجمع دانشجویان خمینی شهری دانشگاه صنعتی نوشت:
شهر خلوت شده بود. از همان روزهای اول، معلوم بود که زیرِ بارانِ یکریزِ گلوله و خمپاره و آتش، نمیشود زندگی کرد. نمیشود بچهها مدرسهشان را بروند، زنها در بازارِ خرمشهر میوه و ماهی بخرند، مردها از سرِ کار برگردند و بوی غذا و نانِ تازه بپیچد توی کوچهها.
توی کوچهها بوی دود و خون میآمد و از سقفِ مدرسه و بازار، آتشِ ناخوانده میبارید. روی دستِ مردها به جای نان تازه،پیکر زخمی فرزندشان بود.
*******************************
برای تازه عروس دامادها: عشق
وبلاگ سبک زندگی آدم وار نوشت:
شروع آشنایی و ایجاد رابطه جدید بین عروس و داماد طبیعتا هیجان زیادی برای هر دو طرف دارد. ایجاد پیوند بین دو جنس مخالف جذاب و شورانگیز است. طبیعی است که این هیجانات به تدریج عادی و کمرنگ شود. نگران نباشید. برای همه همینطور است. اما احساس شما به او باید به مرور قوی تر و پخته تر شود. منظور از احساس همان درک متقابل و توانایی پیش بینی است. یعنی بتوانی تا جد زیادی خودت را جای او بگذاری و حال و روزش را بفهمی. اگر چنین نیست احساس خطر کنید. اگر احساس تان نسبت به او عمیق نمی شود می تواند در آینده برای زندگی مشترک تان خطر آفرین شود. بنشینید و خوب فکر و علت یابی کنید.
*******************************
حتی اگر امامزاده هم باشیم در معرض خطریم!
وبلاگ فرهنگی نوشت:
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرزند خود را پربرکت ترین مولود برای شیعیان نامیدند. این جمله هر چند سرشار از بشارت است، ما را به یاد یکی از مشکلات تلخ آن حضرت از جانب منحرفان شیعه نما میاندازد. آنان که واقفیان نامیده میشوند، به حضرت رضا علیه السلام میگفتند تو اگر امام بودی و امامت در نسل تو بود باید فرزندی میداشتی که نداری. با تولد امام جواد علیه السلام این مشکل حل شد؛ اما این بار مشکل جدیدی از ناحیه نزدیکان برای امام رضا علیه السلام پیدا شد که در اینجا می خواهیم به شرح آن بپردازیم.
*******************************
عارف قرن بیست و یکی!
وبلاگ آخرین سردار نوشت:
چند وقت پیش به دانشجویی برخورد کردم که تقریبا هیچ پایبندی به تعالیم الهی نداشت و کاملا غرب زده بود؛ با این حال خودش را اصول گرا! می دانست و جالب اینجا بود که تفکرات طیف غرب زده را محکوم میکرد! (مثل همون داستان خودشو بیار اسمشو نیار) و دست آخر بسیار از کتاب فصوص الحکم ابن عربی تعریف و تمجید میکرد! و می گفت که چند وقتیست با رفقایش نزد استادی می روند که آن کتاب را برایشان درس میدهد!!! نمیدانم کسی که نمازش را دو تا در میان میخواند چرا به دنبال تعالیم عرفانی افتاده!!! یا کسی که در اولیات دین تشکیک میکند، چطور میخواهد پایبند به تعالیم عرفا که بر مبنای کشف و شهود است باشد؟! این افراد از یک طرف؛ اما افراد دیگری هم هستند (متاسفانه تعدادشان کم هم نیست) که به دنبال عرفان و به قول خودشان تجلیه روح افتاده اند و در این راستا گفتارها، رفتارها و اعمالی از آنان نمایان میشود که احدی از عرفا در خواب هم به چنین چیزهایی قائل نبودند چه برسد به بیداری! کسانی که به عشق طی الارض و چشم برزخی و غیره و غیره پا به این عرصه می گذارند در حالی که این قابلیت ها فی نفسه و به تنهایی هیچ ارزشی ندارد
*******************************
حقیقت دیروز؛ وقعیت امروز!
وبلاگ راه روشن نوشت:
سالهای حماسه را هنوز به یاد داریم. سالهایی که هر از چند گاهی سکوتش را صدای خمپاره ها و موشک ها می شکست و آرامش ما یاد خدا و ذکر او بود. هنوز به خاطر داریم سالهایی را که برای عده ای هشت سال دوری از کشور بود تا آرامش یابند و آرامش عده ای دیگر فرستادن جوانهایشان در لبیک به ندای امام. از خاطرمان نرفته و نخواهد رفت جانفشانی رزمندگانی که با لباس خاکی فرشی به عرش رفتند و ره صد ساله را یک شبه طی نمودند.
از یادمان نرفته و نخواهد رفت سنگرهایی را که زیارت عاشورا ذکر علی الدوام اهلش بود. بسیجیانی که گاه از نماز شبهایشان شهادت طلب می کردند و آن آخرین نمازشان می شد.
*******************************
عطر مدرسه با بوی پاییز، مست کنندست
وبلاگ عرق سرد نوشت:
این روزها راه میرم و پیش خودم زمزمه میکنم، باز آمد بوی ماه مدرسه ، بوی شادی های … مدرسه.
نمیدانم مست صدای قیصر امین پور میشوم یا بوی پاییز، وقتی مخصوصا بچه های ابتدایی رو با شور و شوق میبینم که دارن میرن مدرسه…
مدرسه فقط جای درس خواندن نیست، مدرسه یک عطر خوش از همه خاطرات کودکیست، خاطراتی که برای خودش در روزهای خودش استرس بود و سختی و پر از شوق بزرگ شدن، و حالا برای مایی که بزرگ شدیم پر از حسرت و خاطره.
گاهی که پا تو مدرسه های ابتدایی میزارم حس میکنم الانه که همه بفهمن روحم داره پر میکشه به دورانی که فقط میدویدیم، وای که نمیشد ما رو گرفت .
*******************************
انسان 250 ساله
وبلاگ دل نوشته های یک طلبه نوشت:
نه رکوردی در گینس است و نه یک فیلم در ژانر تخیلی، انسان 250 ساله عنوانی برای یک کتاب سیصد و چند صفحه ای است. نامش جذاب و در عین حال بیانگر یک واقعیت نسبتا مغفول است. برای اولین بار رهبر انقلاب در دومین کنگره جهانی امام رضا در سال1365 عنوان کلیدی(انسان 250ساله) را که تصویرگر حرکت یکپارچه و پیوسته ائمه به سوی مقصدی واحد است را بکار بردند.سه سال پیش با گردآوری سخنان رهبری معظم درباره تک تک امامان معصوم که به صورت سخنرانی و یا مکتوب عرضه شده کتابی منتشر شد به عنوان انسان 250 ساله.
*******************************