۰۹:۳۰ - سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳

روز شاهچراغ؛

چرا به احمدبن‌موسی،شاهچراغ می‌گویند؟

شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چرا به امامزاده احمدبن موسی (ع) شاهچراغ می‌گویند؟

به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نا“، چگونگی نامگذاری روز شاهچراغ در تقویم رسمی تقویم مناسبت‌های ملی- اسلامی کشور.

روز شاهچراغ

در سال ۱۳۸۶ شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت شاهچراغ مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند.

لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند اما پس از بررسی‌های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد شاهچراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد.

از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد معصومه و رضا یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاهچراغ» تعیین شود.

شورایعالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ روز ششم ذیقعده یعنی پنجمین روز از دهه کرامت را به نام روز بزرگداشت احمدبن موسی شاهچراغ جهت ثبت در تقویم مناسبت‌های ملی- اسلامی کشور تصویب کرد.

چرا به احمدبن موسی، شاهچراغ می‌گویند؟
 شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چرا به امامزاده احمدبن موسی (ع) شاهچراغ می‌گویند؟

«تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی‌رسید که در اطراف آن، خانه‌های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است. چند شب جمعه مراقب می‌بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امام‌زادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم.

هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر که مردی روشن‌ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت، فرمود: اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می‌روم تا از موضوع آگاه شوم. چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن شد مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی‌تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ». و از آن به بعد به شاه‌چراغ معروف گردید.»

* کتاب قیام سادات علوی، علی اکبر تشید، صفحه ۱۹۲

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.