۱۲:۱۹ - جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳

اول چیزی که خدای متعال خلق کرد چه بود؟

آن آب است كه همه چيزها از آن است، و هر چيز را به آب منسوب ساخت ولى آب را به چيزى نسبت نداد كه بدان منسوب گردد…

به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نامحمد بن عطية گويد: مردى از دانشمندان اهل شام به نزد امام باقر عليه السّلام آمده عرض كرد:


اى ابا جعفر آمده‏ ام مسأله‏ اى از شما بپرسم كه مرا درمانده كرده از اينكه كسى را بيابم كه بتواند آن را برايم تفسير و معنى كند، و از سه گروه پرسيده ‏ام و هر يك به نحوى پاسخ مرا داده غير از آنچه گروه ديگر پاسخ داده است؛

 امام عليه السّلام فرمود: مسأله تو چيست؟ 
عرض كرد: پرسشم اين است كه نخستين چيزى را كه خدا آفريد چه بود؟ چون من از يكى پرسيده ‏ام و او گفته است: «قدر» بوده، و ديگرى گفته: «قلم» بود، و سومى گفته «روح» است. 
امام باقر عليه السّلام فرمود: اينها (هيچ كدام) چيز درستى نگفته‏ اند و من به تو خبر مي دهم كه همانا خداى تبارك و تعالى بود و جز او چيزى وجود نداشت، و كسى نيز پيش از عزت او نبود (كه عزت خدا مستند باو باشد) و اين است معناى گفتارش: «منزه است پروردگارت پروردگار عزت از آنچه (مشركان) توصيفش كنند»1 و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى را كه از خلق خويش آفريد چيزى بود كه از چيز ديگر گرفته بود هرگز دنباله ‏اش قطع نمي شد و با اين وضع پيوسته چيزى با خدا بود و هيچ گاه نمي شد كه خدا مقدم بر آن چيز باشد، ولى خدا بود در وقتى كه چيزى جز او نبود، و نخست آن چيزى را آفريد كه همه چيزها از آن است، و آن آب است كه همه چيزها از آن است، و هر چيز را به آب منسوب ساخت ولى آب را به چيزى نسبت نداد كه بدان منسوب گردد، و باد را نيز از آب آفريد سپس باد را بر آب مسلط كرد و باد شكم آب را شكافت تا اينكه از آب كفى پديد آمد بدان اندازه ‏اى كه مي خواست‏ پديد آيد، پس از آن كف زمينى سفيد و پاك آفريد كه در آن شكاف و سوراخ و بلندى و پستى و درختى نبود، پس از آن، آن را بر هم پيچيد و بر زير آب نهاد، سپس خداوند آتش را از آب آفريد پس آتش دل آب را شكافت تا از آب دودى برخاست بدان اندازه كه خدا مي خواست، و خدا از آن دود آسمانى صاف و پاكيزه خلق فرمود كه نه در آن شكافى بود و نه سوراخى و اين است گفتار او كه فرمايد: «… 

آسمان كه خدايش ساخت، و سقف آن را بالا برده و پرداخت، و شبش را تاريك و روزش را برون آوردم»2 فرمود: در آن وقت نه خورشيدى بود نه ماهى و نه اختران و نه ابرى، سپس آن را در هم پيچيد و بر زير زمينش نهاد، آنگاه اين دو آفريده خود را مرتب ساخت و آسمانها را پيش از زمين برافراشت، و اين است گفتارش عز ذكره كه (دنبال آيات فوق) فرمايد: «و زمين را پس از آن گسترش داد» يعنى آن را پهن كرد. 

مرد شامى عرض كرد: اى ابا جعفر (پس معناى اين آيه چيست كه) خداى تعالى فرمايد: «آيا ننگرند كسانى كه كافرند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند و از هم بازشان كرديم»3 
 امام باقر عليه السّلام به او فرمود: شايد تو پندارى كه آنها به هم بسته و چسبيده بودند و آنگاه يكى از آنها از ديگرى جدا شد؟ 
عرض كرد: آرى، 
حضرت به او فرمود: از پروردگار خويش آمرزش بخواه زيرا گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «بهم پيوسته بود» يعنى آسمان بود و باران نمى ‏باريد، و زمين بسته بود و دانه نمي رويانيد، و چون خداى تبارك و تعالى خلق را آفريد و از هر جاندارى در آن جايگير فرمود آسمان با آمدن باران از هم گشوده شد و زمين با روياندن دانه. شامى گفت: گواهى‏ دهم كه براستى تو از فرزندان پيمبرانى و همانا علم و دانش تو از علم و دانش آنها است.

پی نوشت: 
1- سوره صافات /آيه ۱۸۰. 
2-سوره نازعات/ آيه ۲۷- ۲. 
3-سوره انبياء /آيه ۲۹.
4-الروضة من الكافي / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏۱، ص135.

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.