۰۸:۴۰ - سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳

به مناسبت هزار و چهارصد و سي و هشتمين سالروز رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها؛

شاهزاده خانم بهشت

از آن جهت كه خديجه داراي شخصيتي معنوي است و معنويت را عامل اصلي رشد انسان در همه ابعاد حتي خانواده مي داند در انديشه وي همه سعادت و خوشبختي در ارتباط با فرستاده خدا است، و لذا در جمله اي محبت و علاقه مندي خود را نسبت به آن فرستاده الهي چنين بيان مي دارد: «سَعِدَتْ مَنْ تُكونُ لِمحمّدٍ قرينةً، فانّه يُزيِّنُ صاحِبَه. خوشبختي نصيب زني است كه همسر محمد گردد، زيرا محمد براي وي زينت بخش است

به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نابه نقل از صاحب نیوز، نگاهی کوتاه به زندگی ام المومنین حضرت خدیجه الکبری سلام الله علیها بر پایه احادیث و روایات

نام: خدیجه
نام پدر: خویلد بن اسد قریشی از قبیله هاشم (برخی گفته اند وی عموی خدیجه بوده است)
نام مادر: فاطمه دختر زائدبن اصم
تاریخ تولد: روز و ماه آن نامعلوم است اما ۶۸ سال قبل از هجرت رسول خدا بوده است. ولی جمعی از مورخان و بزرگان نظر مخالف دارند و سال تولد او را دوم عام الفیل دانسته اند؛ یعنی یکسال بعد از رسول اکرم (ر.ک فضائل و مصائب حضرت زهرا علیها السلام، تألیف حضرت آیت الله العظمى روحانى ص ۶۲ )
القاب: طاهره، ام المومنین، مبارکه و صدیقه
ازدواج:
خدیجه از عمویش در مورد ظهور پیامبری در مکه شنیده بود و خصوصیات او را می دانست. لذا رسول اکرم را از ۲۵ سالگی زیر نظر گرفت و برای اطمینان، کاروان تجاریش را به او سپرد و از غلام خویش خواست تا حالات او را برایش بازگو کند. غلام از امور عجیبی مثل حرکت ابر بر بالای سر او و دوریش از غش در معامله گفت تا این که خدیجه مطمئن شد که او رسول خداست. پس کنیز خود را بر ترغیب پیامبر جهت ازدواج با او نزد رسول خدا فرستاد.تا این که ابوطالب خدیجه را برای رسول خدا خواستگاری کرد. خویلد قصد داشت شروطی بگذارد اما خدیجه از پشت پرده گفت: قبول کردم و این امر ۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجاری شام اتفاق افتاد. (بحار الانوار ج ۱۶،ص۲۰ )

دوشیزه بودن و باکره بودن خدیجه هنگام ازدواج با رسول خدا:

“ابولقاسم کوفی” ، “احمدبلاذری” ، “علم الهدی” ،(سید مرتضی) در کتاب “شافی” و “شیخ طوسی” در “تلخیص شافی” آشکارا می گویند که خدیجه (علیها السلام) هنگام ازدواج با پیامبر، “عذرا” بوده است. این معنا را علامه مجلسی نیز تایید کرده است . او می نویسد: “صاحب کتاب انوار والبدء” گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهران خدیجه (علیها السلام) بودند. تنقیح المقال،ج۳،ص۷۷٫ برخی از معاصران نیز چنین ادعاکرده اند و برای اثبات ادعای خود کتابهایی نوشته اند.ر.ک:بنات النبی(ص)ام ربائبه نوشته علامه سید جعفر مرتضی،ص ۸۸٫٫ و بنا بر قول آیت الله روحانی در این هنگام ۲۴ بهار از عمر شریف این بانو بیشتر نمی گذشت. و بنا براین نقل پیامبر ۲۵ سال با خدیجه زندگی می کند زندگی تک همسری.
نویسنده مقاله می گوید: با عنایت به این که تمام مادران ائمه (علیهم السلام) باکره بوده اند و نطفه هیچ مردی به ویژه کافر در رحم آنها قرار نگرفته است این سخن در مورد مادر حضرت زهراء نیز به صحت نزدیک تر است و این نظر با یطهرکم تطهیرا همخوانی دارد. همچنین با عنایت به این که فاطمه(سلام الله علیها) در ۵ بعثت متولد شده است پس خدیجه در آن زمان ۶۰ سال داشته که بعید به نظر می رسد.

خدیجه اولین بانوی مسلمان:
۱۵ سال از این ازدواج می گذرد و پیامبر در سن ۴۰ سالگی از غار حراء صدای جبرئیل را می شنود که تو پیامبر برگزیده خدا هستی. به خانه می آید در راه علی(علیه السلام) را می بیند و او به رسالت رسول خدا شهادت می دهد. بعد وارد خانه می شود و از خدیجه می خواهد که او را بپوشاند و می فرماید: من به رسالت برگزیده شدم. خدیجه می گوید: من سالهاست که می دانم تو رسول خدایی و از خیلی قبل به رسالت تو ایمان داشتم. تبلیغ مخفیانه پیامبر سه سال به طول می انجامد و در این میان تنها علی و خدیجه هستند که پشت سر رسول خدا در کنار کعبه به جماعت نماز می خوانند. بالاخره پیامبر تبلیغ را علنی می سازد و سنگ زدن ها آغاز می شود. علی و خدیجه (سلام الله علیهما) جسم خود را سپر بلا می سازند. بزودی دوران سه ساله شعب ابی طالب آغاز می شود و خدیجه ثروت خود را که بالغ بر ۸۰۰۰۰ بار شتر می شد مخفیانه در راه دفاع از دین و مسلمانان مصروف می دارد؛ کاری که حکم آن اعدام بود.

خانه خدیجه (سلام الله علیها) محل معراج پیامیر:
اوج و نزول معراج رسول خدا در خانه خدیجه اتفاق افتاده است. هنگامی که پیامبر اعظم از معراج بازگشت، جبرئیل یه او عرض کرد: از طرف خداوند و از سوی من به خدیجه سلام برسان. خدیجه در پاسخ گفت: ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام؛ خداوند، خود، سلام است و سلام از اوست و سلام به سوی اوست و نیز سلام بر جبرئیل فرشته حق باد. (الخرائج و الجرائح ۱/۸۴، بحار الانوار ۱۸/۳۸۷، شرح الأخبار القاضی النعمان المغربی ج ۳ ص ۲۱، تفسیر عیاشی ۲/۲۷۹، بحارالانوار ۱۶/۷ ج ۱۸ ص ۳۸۵، کشف الغمه ج ۲ ص ۱۳۳)

تولد فاطمه(سلام الله علیها):
خدیجه که درود خدا بر او باد در سال ۵ بعثت از رسول اکرم صاحب دختری می شود بنام فاطمه(سلام الله علیها) که سرور زنان عالم است. در این جریان زنان مکه در اعتراض به ازدواجش با رسول اکرم او را تنها گذاشتن اما زنانی از بهشت (حوا، آسیه، کلثوم؛ خواهر موسی و مریم؛ مادر مکرمه حضرت عیسی) او را یاری دادند.(ینابیع الموده ۱۹۸)

خدیجه در کلام ائمه اطهار(علیهم السلام):
امام حسن(علیه السلام) : شبیه ترین فرد به پیامبر، علی و شبیه ترین فرد به فاطمه، حسین است و کنتُ اشبه الناس بخدیجه الکبری(مناقب آل ابی طالب ۳/ ص ۱۷۰ و بحارالانوار ۲۴/۳۱۶)
امام صادق(علیه السلام): خدیجه همان بانوی نوگرا و بزرگی است که سالار بانوان قریش است. وی به خواستگاری زمامداران و امیران روزگار خویش نه گفت اما به خاطر کمال جویی و آینده نگریش خود را به همسری پیامبر آزادی درآورد؛ چرا که پرتوی از مویدها و بشارت های کتاب های آسمانی پیشین را از زبان دانایان روزگارش در وصف محمد شنیده بود.(قرب الاسناد ص ۳۲۵)
امام حسن عسکری(علیه السلام): بار خدایا! بر فاطمه و مام ارجمندش خدیجه؛ آن بانوی بلند مرتبه درود بفرست که به خاطرآن مقام والای پیامبری، محمد(صل الله علیه و آله) را گرامی داشت و دیدگان فرزندانش را روشن بگردان. (جمال الاسبوع ص ۲۹۷)

خدیجه(سلام الله علیها) شیعه بود:
ثم قال رسول الله یا خدیجه! هذا علیّ مولاک و مولا مومنین و امامهم بعدی. قالت صدقت یا رسول الله قد بایعته علی ما قلت. اُشهد الله و اُشهدک بذالک و کفی بالله شهیدا (وسائل الشیعه ۱/۲۸۱،^ بحارالانوار ۱۸/۲۳۱، اثباه الهدی ۱/۶۴۱، الانوار الساطعه ۳۳۷/۳۴۰)

بانوی پاکدامن دوران جاهلیت :
خَدیجه (سلام الله علیها) نخستین همسر محمد (صل الله علیه و آله)، مادر فاطمه (سلام الله علیها)، عزیزترین همسر پیامبر و اولین زن ایمان آورنده به اسلام است. خدیجه (سلام الله علیها) با وجود این که بخش عمده ای از زندگی اش در دوران جاهلیت سپری گردیده ولی در همان دوران نیز به پاکدامنی شهره بوده است؛ لذا طاهره لقب گرفت. و کانت تُدعی فی الجاهلّیة بالطّاهره لشدّة عفافها و صیانتها (سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱). کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاک دامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب اِمرأةالقریش (شاهزاده خانم قریش) که در آن زمان به وی داده شد، نیز نشان دهنده جایگاه او در میان مردم است.

خدیجه(سلام الله علیها) یکی از کامل ترین انسانها در میان بانوان :
خدیجه آنچنان بر بلندای معنویت پای نهاده که یکی از بانوان نمونه و کامل دنیا به شمار آمده و پیامبر خدا درمیان همه بانوان به کمال وی گواهی داده و فرموده است: بهترین زنان بهشت، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است. (الخصال- الشیخ الصدوق ص ۲۰۵ )

جایگاه خدیجه(سلام الله علیها) در بهشت :
امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا (صل الله علیه و آله) نقل می کند : جبراییل برای من عهدی و پیامی آورد و گفت: خدیجه در بهشت، خانه ای دارد که میان خانه مریم (دختر عمران) و آسیه (دختر مزاحم) قرار دارد و این خانه ای است که در آن رنج و سختی وجود ندارد.

محبت و علاقه مندی خدیجه (سلام الله علیها) به پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) :
الف) از آن جهت که خدیجه دارای شخصیتی معنوی است و معنویت را عامل اصلی رشد انسان در همه ابعاد حتی خانواده می داند در اندیشه وی همه سعادت و خوشبختی در ارتباط با فرستاده خدا است، و لذا در جمله ای محبت و علاقه مندی خود را نسبت به آن فرستاده الهی چنین بیان می دارد: «سَعِدَتْ مَنْ تُکونُ لِمحمّدٍ قرینةً، فانّه یُزیِّنُ صاحِبَه. خوشبختی نصیب زنی است که همسر محمد گردد، زیرا محمد برای وی زینت بخش است. (بحار، ج۱۶، ص۲۳).

ب) حضرت خدیجه پس از ازدواج نیز در فرصت های مناسب به همسر گرامى خویش ابراز علاقه و محبت می کرد. او در قالب اشعارى زیبا درباره آن حضرت آنچه در دلش می گذشت را چنین ابرازمی دارد: اگر تمام نعمت های دنیا و سلطنت های پادشاهان را داشته باشم و ملک آنها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد زمانى که چشم من به چشم تو نیفتد. (بحار الانوار: ج ۱۶ ص ۵۲)
ج) پیامبر با مردم سخن گفت و مردم او را سنگباران کردند و سر و صورت رسول خدا خون مالی شد. پیامبر به کوه صفا پناه برد. خدیجه آب و نان برداشت و از کوه بالا رفت در حالی که می گفت: مَن احسّ لی(خبردارم می کند) النبی المصطفی؟ من احسّ لی الربیع المرتضی؟ من احس لی المطرود فی الله؟ من احس لی اباالقاسم؟ … پس جبرئیل نازل شد و او را به پیامبر نشان داد و گفت: آیا به این بانوی کمال جو و فداکار نمی نگری که فرشتگان از گریه او می گریند؟ ندای او را پاسخ ده و او را به سوی خود بخوان و سلام مرا به او برسان که خدا سلامش می رساند و در بهشت زیبا سرایی پزشکوه، بلورین و آراسته به زر و زیور برایش فراهم ساخته است (کفایه الطالب ص ۳۵۹)

محبت پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) به خدیجه (سلام الله علیها) :
الف) پیامبر اعظم(صل الله علیه و آله) چهل شبانه روز برای فراهم شدن زمینه انعقاد نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به امر الهی از خدیجه دوری گزیده بود و خدیجه سرّ این مساله را نمی دانست. این امر مایه غم و اندوه وی را فراهم آورده بود. چون پیامبر نمی توانست ناراحتی وی را تحمل کند از این رو توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد: ای خدیجه! از این جدایی من گمان بد مبر و آن را نشانه بی علاقه گی من به خود مپندار بلکه این به امر الهی است و خداوند خواسته تا امرش تحقق بیابد. پس جز گمان نیک چیزی به قلبت راه مده چرا که خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار می کند. (کشف الغمه، ج ۲، ص ۷۲ . الأنوار الساطعة ص ۱۲۵)

ب) پیامبر بعد از مدتها نام خدیجه را شنید، گریست و فرمود: خدیجه و ما ادریک خدیجه؟ او بانویی نو اندیش و معنویت خواه بود که وقتی شما مردم مرا در دعوت توحیدی و آزادی بخشم دروغ پرداز انگاشتید او راست گویی و درست اندیشی ام را گواهی داد (کشف الغمه ۲/۷۲)
ج) پیامبر بعد از وفات خدیجه همواره خاطرات شیرین و ایثارگری های آن بانوی بزرگ اسلام را به نیکی یاد آوری می نمود و هرگاه به یاد او می افتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری می شد. به طور نمونه یکی از روزها پیامبر(صل الله علیه و آله) که در نزد چند تن از همسران خود بود، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه به میان آمد، پیامبر آن چنان پراحساس شد که قطرات اشک در چشمان مبارکش قابل مشاهده بود. عایشه به آن حضرت گفت: یا رسول الله! چرا گریه میکنی؟! آیا برای یک پیرزن گندمگون باید این چنین اشک ریخت؟ پیامبر فرمود: «صدقتنی اذ کذبتم، و آمنت بی اذ کفرتم، و ولدت لی اذ عقمتم؛ هنگامی که شما مرا تکذیب می کردید، خدیجه مرا تصدیق کرد و هنگامیکه شما کافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید. (بحارالانوار: ج ۱۶ ص ۸) و) نقل شده است که روزی پیرزنی نزد رسول اکرم آمد، و آن حضرت نیز او را مورد احترام ویژه قرار داد، چون ماجرا به پایان رسید و آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه احترام و محبت را از پیامبر(صل الله علیه و آله) جویا شد که آن حضرت در جواب فرمود: این پیرزن در عصر زندگی خدیجه به خانه ما می آمد و از کمک ها و الطاف سرشار خدیجه برخوردار بود، همانا نگهداری عهد و سابقه دوستی دیرینه نشانه ایمان است. (خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، ص ۲۰۷) ی) و نیز روایت شده که عایشه در مقام نقل سیره و رفتار پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) در زندگی پس ا ز وفات خدیجه چنین می گوید: هرگاه پیامبر گوسفندی ذبح می کرد، می فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود: انی لاحب حبیبها: من دوست خدیجه را دوست دارم. (ریاحین الشریعه، ج ۲ ص ۲۰۶)

خدیجه افتخاری براى امام حسن و امام حسین (علیهما سلام) :
زید بن ثابت روایت می کند: روزی رسول خدا در مسجد در حضور مردم در شأن امام حسن و امام حسین فرمود: ای مردم! آیا شما را خبر دهم به بهترین انسانها ازجهت جد و جده؟ حاضران عرض کردند: «آری، خبر بده!» فرمود: آنها حسن و حسین هستند که جدشان رسول خداست و جده آنها خدیجه دختر خویلد می باشد. (کفایة الأثر: ص ۹۸)

اشک های فاطمه (سلام الله علیها) به هنگام ارتحال مادرش خدیجه (سلام الله علیها) :
امام صادق می فرمایند: هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال، بی تابی می کرد و گرد پدرش می گشت و سراغ مادر را از او می گرفت. پیامبر از این حالت دختر کوچکش بیشتر محزون می شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه(سلام الله علیها) همچنان بی تابی می کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت در خانه ای از یاقوت و زمرد که اطاق هایش از طلا و ستون هایش از یاقوت قرمز ساخته شده درکنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است.» هنگامی که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی تابی نکرد. ( حیوه القلوب، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۳، ص۲۱۸)

رحلت:
وی در ۱۰ رمضان سال ۱۰ بعثت (ملقب به عام الحزن از سوی رسول خدا) در سن ۴۹ سالگی درگذشت(برخی نیز ۶۳ و ۶۵ سالگی گفته اند). در حالی که از ثروت بسیارش حتی مبلغی برای خرید یک کفن باقی نمانده بود.پس رسول خدا او را غسل داد و بدنش را با رداء خود و سپس کفنی از کفن های بهشت پوشاند و در دامنه کوه حجون برفراز شهر مکه به خاک سپرد.(ریاحین الشریعه ۲/۴۱۲، الوقایع و الحوادث ح ۱ ص ۱۳۲)

اشعار علی(علیه السلام) در سوگ ابوطالب و خدیجه(سلام الله علیهما):
هان ای دو چشم من! باران اشک، از آسمان دو دیدگانم فرو بارید. خدا این گریه و این باران اشک را در سوگ دو یار فداکار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بی همانند پیامبر آزادی و عدالت بر شما مبارک سازد. چرا که آن دو به راستی انسان های بی نظیری بودند.
هان ای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار حجاز و فرزند سالار مکه، ابوطالب و نیز رحلت جانسوز سالار زنان که نخستین بانوی توحیدگرا و پیشتازترین زن در راه آزادی و معنویت بود و با پیامبر نماز می گزارد و به نیایش می نشست بگریید.
ای باران اشک فرو ببار! بر همان بانوی خودساخته و پاک روش و پاک منش که خدا خیمه و سرای او و گردا گردش را پاک و پاکیزه ساخته است. بر همان بانوی پر برکتی که خدا او را به خاطر نو اندیشی و شایسته کرداریش به شاهراه فضیلت ها و والایی ها راه نمود است.
دریغ و درد که اینک در سوگ رحلت آن دو انسان والا و بشر دوست گرفتار آمدم و به غم فراق آنان دچار شدم.
آه ! که رحلت جانسوز آنها، روز و شب مرا تیره و تار ساخته است (بحار الانوار ۴۴/۱۹۳، مناقب آل ابی طالب ۴/۷۰، دیوان امیرالمومنین ترجمه مصطفی زمانی ص۲ ۳۵۹)

ویران کردن مقبره خدیجه (سلام الله علیها):
در صده هشتم از هجرت، ارادتمندان رسول خدا برای خدیجه (سلام الله علیهم) بارگاه ساختند. اما در سال ۱۳۴۴ ه.ق توسط کج اندیشان مقبره اش ویران گردید.

منبع: شمع محفل طاها سید محمد حسن سجاد و علی رضا مهرپور

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.