۱۰:۱۰ - چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳

سلوک رفتاری امام رضا علیه‌السلام

روز آخر صفر مقارن با شهادت امام رضا علیه‌السلام، فرصتی است که بعضی از سلوک رفتاری امام (ع) که می‌تواند الگو و اسوه رفتاری اهل سلوک باشد را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «شاهین پرس»؛ روز آخر صفر مقارن با شهادت امام رضا علیه‌السلام، فرصتی است که بعضی از سلوک رفتاری امام (ع) که می‌تواند الگو و اسوه رفتاری اهل سلوک باشد را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. حجت‌الاسلام سید محمدتقی قادری در این یادداشت برخی از سلوک رفتاری امام رضا علیه السلام را مورد بررسی قرار داده است.

یکم (سلوک وجه اللهی امام علیه‌السلام)

نخستین و برجسته‌ترین سلوک رفتار معنوی و عرفانی امام علیه‌السلام که وی را از این بُعد، کانون توجه دوست و دشمن قرار داده است و سلوک رفتاری دیگر آن حضرت با این سلوک معنا پیدا می‌کند، (سلوک وجه اللهی) است به این معنا که آنچه که در سلوک رفتاری حضرت هم از نظر کمیت و کثرت و هم از نظر کیفیت متجلی و ظاهر بود و خود را نشان می‌داد (عبادت عارفانه و عاشقانه) بود، به‌گونه‌ای که هضم و درک آن برای کسانی که عبادت در این مرتبه از (کمیت و کیفیت) را تجربه نکردند سخت و دشوار است، چرا که در گزارش آمده است:

۱- اباصلت می‌گوید: (من در سرخس به خانه‌ای که حضرت را تحت‌نظر گرفته بودند رفتم. از نگهبان اجازه گرفتم. او گفت: حالا موقع رسیدن به حضور ایشان نیست. گفتم: چرا؟ گفت: امام (علیه‌السلام) در هر شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند و از نماز، یک ساعت پیش از ظهر و نزدیک غروب فارغ می‌شوند و همه اوقاتشان در جای نماز نشسته و مشغول مناجات خدا می‌شود. اباصلت به نگهبان می‌گوید: در همین موقع اجازه بگیر. اتفاقاً اجازه گرفتند. من در همان حال که ایشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفیاب شدم: ابن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا، علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص ۴۳۱-۴۳۲)

۲- (فردی به نام رجاء بن ابی ضحا (دایی مأمون) در مورد عبادت و مناجات امام رضا علیه‌السلام چنین می‌گوید: مأمون مرا نزد امام علیه‌السلام به مدینه فرستاد که ایشان را از مدینه به خراسان نزد وی ببرد. مأمون سفارش کرده بود که مواظب امام باشد. مسیر راه بصره، اهواز، فارس، خراسان بود و خیلی سفارش شده بود که شبانه‌روز از ایشان جدا نشود. وی می‌گوید: من همیشه کنار امام بودم و کسی را باتقواتر نسبت به خدای متعال مثل او ندیده بودم. ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود، همیشه خداترس و پارسا بود، موقعی که وقت نماز می‌شد در سجده‌گاه خود می‌نشست و سبحان‌الله، لااله‌الاالله و ذکرهای دیگر می‌گفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت می‌کردند. رجاء ابن ابی ضحاک اضافه می‌کند: وقتی ایشان را نزد مأمون بردم از من درباره احوالات امام پرسید. من آنچه را دیده بودم برای او گفتم؛ از رفتار و اعمال ایشان، رفتن و ماندنشان، همه آنچه که اتفاق افتاده بود. مأمون گفت: ای پسر ضحاک این مرد بهترین خلق خدا روی زمین است. از همه مردم دانشش و عبادتش بیشتر است آنچه که از ایشان دیدی نزد کس دیگر نگو تا بزرگواری او بر کسی آشکار نشود مگر از زبان خود من: همان، ص۲۴۱)

۳- (منابع تاریخی، امام رضا علیه اسلام را پرهیزگاری می‌دانند که مکرر به زیارت‌خانه خدا و انجام مناسک حج و عمره می‌رفتند، ایشان به زیارت قبر پیامبر صلی‌الله علیه و آله علاقه فراوانی داشتند. بالای قبر پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌رفتند و خودشان را به قبر شریف می چسبانیدند. در کنار قبر پیامبر صلی‌الله علیه و آله شش یا هشت رکعت نماز می‌خواندند. در رکوع یا سجده سبحان‌الله سه بار یا بیشتر می‌گفتند، زمانی که نمازشان تمام می‌شد به سجده می‌رفتند آن قدر سجده را طولانی می‌کردند که عرق ایشان روی ریگ‌های مسجد می‌ریخت. صورت مبارکشان را روی زمین یا خاک مسجد می‌گذاشتند، دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق می‌ورزیدند و برای عبادت خداوند انواع رنج‌ها را تحمل می‌کردند: همان ص۴۷۳)

۴- (روزی ایشان با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشتند و سخنان زیادی بین امام (علیه‌السلام) و حاضران ردوبدل می‌شد. جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانی که ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نکن که دلم آزرده می‌شود. شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی، مسلمان شوم. ایشان فرمودند نماز می‌خوانیم و برمی‌گردیم امام برخاستند و نماز خواندند: مدرسی، امامان و جنبش‌های مکتبی، ص ۲۴۸)

۵- در حالات معنوی امام رضا (علیه‌السلام)، آمده است که: (ایشان کم‌خواب بود و بسیار روزه می‌گرفت. هیچ‌گاه سه روز روزه ماهیانه ایشان ترک نمی‌شد و می‌فرمود: این سه روز روزه، معادل روزه یک سال است: نورالابصار، ص ۳۳۵)

۶- (آن حضرت وقتی پیراهن خود را به دعبل هدیه داد؛ فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان و خوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبی هزار رکعت نماز خوانده‌ام و هزار بار قرآن ختم کردم: بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۳۰۹)

*******

دوم (سلوک وجه الخلقی امام رضا علیه‌السلام)

دومین سلوک رفتاری امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام که از وی شخصیت استثنایی ساخت و الگوی عوام و خواص قرار داد، (سلوک وجه الخلقی) است؛ به این معنا که کثرت و کیفیت عبادت و مقام وجه اللهی موجب نشد که از وی شخصیت معتکف نشین بسازد و از خلق خدا فاصله بگیرد؛ بلکه گزارش‌ها از زندگی آن حضرت حاکی از این است که دستگیری از نیازمندان و فقراء در متن زندگی‌اش قرار داشت نه در حاشیه و ذیل زندگی. از همین رو در گزارش آمده است:

۱- وقتی از صحابی خویش به نام علی بن شعیب پرسیدند: «به نظرت چه کسی از همه مردم، بهترین و چه کسانی بدترین زندگی را دارند؟» و او ادب نمود و عرض کرد: «ای سرور من، شما داناترید» فرمودند: آن کس که دیگران در زندگی او شریک باشند، بهترین زندگی و آن کس که دیگران در زندگی او شریک نباشند، بدترین زندگی را دارد: ابن شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص۴۴۷

۲- مواسات حضرت آن بود که تلاش می‌کردند هنگام اعطای کمک به فرد نیازمند، به چهره‌اش نگاه نکرده و یا به نحوی از شرمندگی او در هنگام دریافت کمک جلوگیری نمایند؛ یا مواسات ایشان این ویژگی را داشت که محدود به فقرا نبود، بلکه نیاز فرد حتی در زمان و شرایط خاص کافی بود. این دو ویژگی بعلاوه ویژگی عدم توقع حضرت در هنگام کمک به دیگران را می‌توان در این خبری مشاهده کرد که مطابق با آن یکی از اصحاب حضرت می‌گوید: در خدمت امام رضا (علیه‌السّلام) بودم که شخصی خدمت حضرت وارد شد و عرض کرد: من از دوستداران شما و اجدادتان هستم و خرجی سفرم تمام شـده است. سپس درخواست کمک نمود و باتوجه‌به آن که فرد توانمندی بود، وعده داد تا هنگامی که بـه شهر و دیار خـود می‌رسد به همان اندازه مبلغ را صدقه دهد. در این هنگام امام (علیه‌السّلام) برخاستند و وارد اتاقی شدند و دویست دینار آوردند و از پشت درب وی را صدا زدند و به آن شخص نیازمند فـرمودند: این دویست دیـنار را بـگیر و در مـخارج سفر و راه از آن استفاده کن و لازم نیست از طرف من صدقه دهی. فرد نیازمند پول را گرفت و رفت. عده‌ای به حضرت عرض کردند: چرا شما خود را در پشت درب مخفی کردید تـا هنگام گرفتن دینارها شما را نبیند؟ حضرت فرمود: به‌خاطر این که شرمندگی نیاز بـه سؤال را در چهره او نبینم: کلینی، کافی، ج۲، ص۲۳ و ۲۴)

۳- هنگامی که امام رضا (ع) در خراسان بود، آنچه داشت به فقیران اعطا می‌کرد که نوشته‌اند در روز عرفه امام آن چنان بخششی داشت که فضل بن سهل از نزدیکان امام به او ایراد گرفت و گفت: این کار شما ضرر است. امام در پاسخ فضل فرمود: هنگامی که چیزی را برای پاداش و سخاوت دادید، آن را از بین نبرید و بخشش، ضرر نیست، بلکه یک سود است. انفاقی که برای خشنودی و رضای خدا صورت می‌گیرد، زیان‌بار نیست، بلکه هزینه‌ای که برای اعمال غیرمشروع صرف می‌شود، زیان‌بار است، مانند پادشاهان و وزرایی که مقداری هزینه برای خوانندگان و بازیگران مصرف می‌کنند (ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۶۰)

۴- نقل شده هر وقت سفره غذا را برای امام پهن می‌کردند کاسه‌ای نزدیک ایشان قرار می‌دادند. ایشان از هر نوع غذا مقداری را برمی‌داشتند و در آن کاسه می‌ریختند و دستور می‌دادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. می‌فرمودند: «خداوند می‌داند که همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند. برای آنها راه دیگری قرار داده و آن غذادادن به فقرا است: کلینی، کافی، ج۴، ص۵۲)

*******

سوم (سلوک مردمی امام رضا علیه‌السلام)

هرچند امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام به دلیل داشتن مقام ملکوتی امامت، و صاحب مرتبه آسمانی بودن فاصله فراوانی با مردم داشتند؛ ولی بااین‌همه تفاوت این مراتب برایش تعین ایجاد نمی‌کرد که بخواهد از مردم فاصله بگیرد؛ بلکه با داشتن مراتب، در قلب جامعه حضور داشت و مردمی و خاکی بود. از همین رو در گزارش آمده است:

۱- (یکی از هاشمیان به نام علی بن عبدالله، خیلی دوست داشت خدمت حضرت برسد و به حضورش سلام عرض کند، اما هیبت و عظمت آن حضرت، سبب می‌شد اقدام نکند. یک‌بار حضرت رضا علیه‌السلام مختصر کسالتی داشت و مردم به عیادتش می‌رفتند. به علی بن عبدالله گفتند: اگر قصد دیدار و تشرّف داری، اکنون فرصت مناسبی است. وی به عیادت آن حضرت رفت. امام رضا علیه‌السلام خیلی به او احترام و ملاطفت کرد و خوشحالش نمود. چند وقت پس از آن، علی بن عبدالله مریض شد، حضرت رضا علیه‌السلام به عیادت او رفت و آن قدر نشست تا افرادی که در خانه او بودند خارج شدند و این نهایت ادب و لطف و تکریم او را می‌رساند: مسند الرضا، ج ۱، ص،۴۷

۲- خادم او یاسر نقل می‌کند: وقتی حضرت رضا علیه‌السلام تنها بود (و دور از برنامه‌های حکومتی و تشریفات)، همه همراهان و اطرافیان را از کوچک و بزرگ، دور خود جمع می‌کرد و با آنان حرف می‌زد و با ایشان انس می‌گرفت و همدم آنان می‌شد و هنگام غذا نیز همه آنان را از کوچک و بزرگ، جمع می‌کرد و با آنان غذا می‌خورد.

۳- (یکی از اصحابش به نام محمد بن عبیدالله قمی می‌گوید: در خدمت حضرت بودم، بسیار تشنه‌ام بود، ولی نمی‌خواستم که از آن حضرت آب بطلبم. حضرت خودش آب طلبید و کمی نوشید و به من هم داد و فرمود: ای محمد! بنوش، آب‌خنک و گوارایی است. بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۳۱)

۴- (روزی وارد حمام شد. یکی از مردم که آن حضرت را نمی‌شناخت. از او خواست که بر او کیسه بکشد. حضرت رضا علیه‌السلام نیز پذیرفت و مشغول کیسه کشیدن او شد. مردم آن شخص را متوجه ساختند که این مرد، علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام است. شروع کرد به عذرخواهی. اما حضرت کار خود را ادامه می‌داد و او را دلداری می‌داد تا ناراحت نباشد.)

۵- (مردی از اهالی بلخ می‌گوید: در سفر امام رضا به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفره‌ای جداگانه قرار می‌دادی! فرمود: دست‌بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است. پاداش قیامت هم‌بسته به اعمال است. بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱)

۶- (شبی کسی مهمان حضرت رضا علیه‌السلام بود و مشغول صحبت بودند که چراغ، خراب و خاموش شد. آن مرد دست دراز کرد که چراغ را درست کند، حضرت نگذاشت و خودش به اصلاح چراغ پرداخت، سپس فرمود: ما قومی هستیم که از مهمان خود کار نمی‌کشیم. همان، ص ۱۰۲.)

*******

چهارم (سلوک خانوادگی امام رضا علیه‌السلام)

خانواده هسته نخستین تشکیل ساختمان جامعه به شمار می‏رود و عواملی چون عشق و محبت و عاطفه را در وجود انسان‌ها ریشه‌دار می‌نماید با رعایت موازین ارزشی اسلامی، زندگی خانوادگی شکوفا می‌گردد و آیین اسلام حقوقی برای اعضای آن به وجود می‌آوردکه با مراعات و اجرای آن، صفا و صمیمیت چون چشمه‌ای جوشان در خانواده جاری می‌گردد یکی از وجوه سبک زندگی، رفتار امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام با خانواده و نوع تعامل با اهل خانه است. از همین رو گزارش‌هایی از تعامل و سلوک رفتاری آن حضرت در تاریخ شده است که هریک از آنها می‌تواند الگوی رفتاری ما با خانواده باشد.

۱- در روایتی، حضرت از پیروان خود می‌خواهد برای ایجاد گشایش در زندگی و رفاه اهل خانه بکوشند: «صاحبُ النّعمةِ یَجِبُ انْ یُوَسّع علی عیالهِ؛ افرادی که از نعمتی برخوردارند باید بر زن و فرزند خود گشایش دهند» (مجلسی، بحارالانوار: ج ۷۵، ص ۳۳۵)

۲- و در کلام دیگر می‌فرمایند: شایسته است مرد بر اهل خانه (از لحاظ مخارج زندگی) گشاده‌دستی کند تا آنان مرگ او را از خداوند درخواست نکنند: من لایحضره الفقیه: ج۲، ص ۶۸)

۳- حسن رفتار در خانواده: خانواده کانونی است که هر چه باصفا و گرم‌تر باشد، زندگی شیرین‌تر و توفیقات انسان بیشتر خواهد شد. ازاین‌رو، امام رضا علیه‌السلام از قول رسول خدا، هم به حسن رفتار در خانواده توصیه کرده و هم از نوع رفتار ایشان با همسرشان خبر داده و می‌فرمایند: رسول خدا (ص) فرمودند کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانواده‌اش مهربان‌تر است و من نسبت به خانواده خود، مهربان ترم: عیون اخبارالرضا: ج۲، ص ۳۸)

*******

پنجم (آراستگی و رعایت بهداشت)

رعایت (نظافت و بهداشت) و نیز (آراستگی ظاهری) دو اصل مهمی هستند که تا قلب عبادت و نماز که بزرگ‌ترین فریضه اسلامی است و نیز رفتن به مسجد که محل عبادت است، راه پیدا کرده است؛ چراکه: صحت و قرب در آن، به این دو اصل بستگی دارد. از همین رو خداوند ازیک‌طرف در آیه 6 سوره مائده می‌فرماید: ای اهل ایمان! هنگامی که به‌قصد نماز برخیزید، صورت و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت‌پا مسح کنید و اگر جُنُب بودید، غسل کنید)

ازطرف دیگر در آیه ۳۱ سوره اعراف می‌فرماید: ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد.) از همین رو در سیره پیامبر اکرم (ص) نیز آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن کسی را داشت، موی سرخود را شانه می‌زد، سر و وضع خود را مرتب می‌کرد، خویش را می‌آراست و برای آن که تصویر خود را ببیند در ظرف آبی می‌نگریست. وقتی علت این امور را پرسیدند، فرمود: خداوند متعال دوست دارد، هنگامی که بنده‌اش به‌سوی برادرانش می‌رود، خود را برای دیدار آنان آماده کند و بیاراید.»

هزینه‌ای که آن حضرت برای تهیه عطر و بوی خوش مصرف می‌کرد، از هزینه خوراکش بیشتر بود و در شب تاریک قبل از آن که با چشم دیده شود، از بوی خوشی که از او در فضا پراکنده بود، شناخته می‌شد. از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از هر کوی و برزنی که عبور می‌کرد، تا مدتی بوی خوشی فضای آنجا را معطر می‌ساخت به‌گونه‌ای که مردم می‌فهمیدند که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از آن محل عبور کرده است.

سیره حضرت رضا (ع)-که ترجمان عملی آیات قرآن و نیز سیره عملی رسول‌الله (ص) است- (نظافت) به همراه (آراستگی) بوده است. از همین رو سیره‌نویسان آورده‌اند که حضرت رضا (ع) بایستگی رعایت این اصل یعنی آراستگی و استعمال بوی خوش را، امری لازم و غیر قابل ترک می‌داند؛ چنان‌که فرمودند: هر روز از بوی خوش استفاده کنید و آن را ترک نکنید و اگر مقدورتان نبود، روز در میان خود را خوشبو گردانید.»

بلکه تمیزی و استعمال بوی خوش را از اخلاق پیامبران دانسته است، چنان‌که فرمودند: نظافت و تمیزی از اخلاق پیامبران است.» و یا این سخن نورانی آن حضرت که فرمودند: استعمال بوی خوش از اخلاق پیامبران است.» از همین رو از نظر امام رضا علیه‌السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه‌ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا (ع) می‌فرمایند: چه‌بسا که بی‌توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاک‌دامنی فاصله بگیرد.»

در همین زمینه حسن بن جهم می‌گوید: نزد امام رضا (علیه‌السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم: فدایت شوم، با رنگ سیاه‌موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ‌آمیزی مو پاداش است. رنگ‌کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاک‌دامنی زنان را افزون می‌سازد. زنان پاک‌دامنی‌ها را رها کردند؛ چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند: مکارم‌الاخلاق، ص ۴۹۸)

امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده‌اند: «پاکیزگی از خلق‌وخوی انبیاست»؛ (میزان‌الحکمه ،ج۱۰ .ص۹۵) و ضمن آنکه گام‌نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می‌دانند، می‌فرمایند: زنان بنی‌اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی‌آراستند. سپس آن حضرت افزودند: زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد. بحارالانوار؛ ج۱۰۰، ص۳۴۹)

*******

ششم (اهتمام به نافله شب و شب‌زنده‌داری)

تفاوت (نافله) و (فریضه) در این است در فریضه همان‌طور که از نامش پیداست حق‌تعالی بنده‌اش را ملزم به انجام فریضه می‌کند؛ ولی نافله هر چند حق‌تعالی راهش را نشان می‌دهد؛ ولی این بنده است با میل و عشق؛ خواب دل شب را بر چشمش حرام می‌کند و به سحرخیزی می‌پردازد. از همین رو حق‌تعالی می‌فرماید اینانند که به مقام محمود می‌رسند: (سوره فرقان، آیه ۷۹) و بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.)

همچنین رسول اعظمش در بیان آثار عملی نافله شب فرمودند: برکت این شب‌زنده‌داری از نظر سلوک، رشد و کسب معنویت و تقرب به جایی می‌رسد که هرچند، (خداوندگار) نیست؛ چراکه حق‌تعالی خالق همه عالم هستی است؛ ولی چون دست، پا، زبان و چشم وی الهی می‌شود و به اذن حضرت حق (خداوندگار) و صاحب (کرامات) می‌گردد.

از همین رو در حدیث قدسی آمده است، حماد بن بشیر می‌گوید: شنیدم از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) فرموده خدای عزوجل فرماید: و هیچ بندۀ به چیزی به من تقرب نجوید که نزد من محبوب‌تر از آنچه بر او واجب کرده‌ام باشد، و همانا او به وسیلۀ نماز نافله به من نزدیک شود تا آنجا که من او را دوست بدارم، و هنگامی که او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشی که با آن می‌شنود و چشم او گردم همان چشمی که با آن ببیند، و زبانش شوم همان زبانی که با آن سخن گوید، و دست او گردم، همان دستی که با آن بگیرد، اگر مرا بخواند اجابتش کنم، و اگر از من خواهشی کند به او بدهم)

از همین رو یکی از اصول عملی در زندگی حضرت رضا (ع) اهتمام ویژه به نوافل است. شاهد بر این سیره سخن حضرت به دعبل و هدیه‌دادن پیراهنی که هزار نافله با آن خوانده بود که با شنیدن اشعار پرمغز و ارزشمند دعبل صد دینار به او هدیه کردند، این در حالی بود که: (دعبل خدا را قسم داد که من برای صله گرفتن نیامده‌ام و این قصیده را به طمع مال و ثروت نسرودم، سپس صد دینار را برگرداند و تن‌پوش و جامه‌ای از لباس‌های امام را برای تبرک جستن و شرافت‌جویی درخواست کرد و امام نیز جبّه‌ای را که به تن داشتند، به وی بخشیدند و صد دینار را هم به وی بازگردانده و فرمودند: این کیسه زر را بگیر و برنگردان، زیرا به آن نیاز پیدا خواهی کرد و به روایت دیگر، امام رضا (ع) انگشتر عقیق و پیراهن خز سبزی را که هزار شب، در هر شبی هزار رکعت نماز در آن خوانده و هزار ختم قرآن در آن کرده بودند را با آن کیسه زر به او عطا کردند: منتهی‌الآمال، ج۱، ص۳۴۲)

*******

هفتم (انفاق و دستگیری کریمانه)

هرچند انفاق و گذشت مطابق میل فطری انسان، خلاف فطرت طبیعی انسان است، ولی انسان‌ها وقتی در معرض امتحان انفاق قرار می‌گیرند؛
* برخی بخیل‌اند یعنی از امکانات مالی برای خودشان استفاده می‌کنند؛ ولی از دستگیری نیازمندان سرباز می‌زنند.
* برخی دیگر دنی‌اند؛ یعنی هم خود از سرمایه خودشان استفاده نمی‌کنند و هم از دستگیری دیگران امتناع می‌ورزند.
* دسته سوم لئیم‌اند؛ یعنی هم خود استفاده نمی‌کنند و هم به دیگران نمی‌بخشند و کسی که بخواهد انفاق کند رأی او را هم می‌زنند.

آنچه که امام علی بن موسی‌الرضا (ع) را متمایز می‌کند این است ازیک‌طرف در سخاوت ترجمان آیه مبارکه ۹۴ آل‌عمران، بود و از طرف دیگر انفاق و بخشش کریمانه و با حفظ عزت طرف مقابل و ترجمان آیه مبارکه ۲۶۴ سوره بقره بود و هرگز اجازه نمی‌داد به‌خاطر انفاق وی شخصیت نیازمند به تاراج گذاشته شود.

از همین رو در سیره آن حضرت گزارش شده است: (امام رضا علیه‌السلام بسیار صدقه پنهانی می‌دادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم می‌نمودند. روایت شده که یک سال ایشان، تمام ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند. فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: این گونه بخشش، ضرر و زیان نیست؛ بلکه غنیمت است؛ هرگز چیزی را که به‌وسیله آن طلب اجر و کرامت می‌کنی، غرامت و ضرر به شمار نیاور.

هر وقت سفره غذا را برای امام پهن می‌کردند کاسه‌ای نزدیک ایشان قرار می‌دادند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را بر می‌داشتند و در آن کاسه می‌ریختند و دستور می‌دادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعداً می‌فرمودند: «فلا اقتحم العقبه»، باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد. خداوند می‌داند که همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند برای آن‌ها راه دیگری قرار داده و آن غذادادن به فقراست: عیون اخبارالرضا ،ج۲، ص ۵۱۲)

شیوه امام رضا علیه‌السلام در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام قرار می‌گرفت، ذره‌ای احساس شرمندگی نمی‌کرد. نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت‌کردن بودند، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلندقامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام کرد و گفت: من مردی از دوستان پدران و نیاکان شما هستم. از حج برمی‌گشتم که خرجی خود را گم کردم، اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم، پولی که شما به من می‌دهی از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین. بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عده کمی باقی نماندند امام به اتاقشان رفتند و بعد از مدت کمی دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا تو را نبینم و تو نیز مرا نبینی. بعد از رفتن آن مرد، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد: شما نسبت به این شخص، احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید: برود تا شما را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ ایشان فرمودند: از ترس این که مبادا شرمندگی در صورت او ببینم. آیا از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله شنیده‌اید که فرمودند: حسنه مخفیانه با هزار حج برابر است.

 *******

هشتم (راضی بودن به سختی‌ها)

یکی از جلوهای ایمانی حضرت امام رضا علیه‌السلام که همین موجب ملقب شدن آن حضرت به رضا شده است، راضی بودن آن حضرت به رضای الهی در برخورد با سختی‌ها و دشواری‌ها است از همین رو ابونصربزنطی می‌گوید: به امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: ابونصر بزنطی می‎گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: قومی از مخالفان شما می‌گویند: پدرت را مأمون، رضا لقب داد که به ولایتعهدی راضی شد، فرمود: به خدا قسم، دروغ گفته و گناهکار شده‎اند. پدرم را خدای تعالی «رضا» لقب داده است، زیرا که به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسول‎الله و ائمه در زمینش راضی بود.

گفتم: مگر همه پدرانت چنین نبودند؟ فرمود: آری گفتم: پس چرا فقط پدرت به این لقب ملقب شدند؟ فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد، لذا از میان همه به رضا ملقب شد. علل‎الشرایع: ج ۲، ص ۲۳۷، باب ۱۷۲)
و داشتن همین خصیصه والا موجب شده است سختی‌ها مقابله با خلفای عباسی (هارون و مأمون) و نیز جریان انحرافی واقفیه و صوفی را تحمل نماید و از موضع به حق خود کوتاه نیاید.

*******

نهم (سلوک امام رضا علیه‌السلام با افراط‌گرایان)

هرچند برخورد قاطع با متجاوزین و متجاسرین و اهل بغی از اصول مسلم اسلامی است که در قالب جهاد و حدود اسلامی با شرایط ویژه خودش عملیاتی و اجرای می‌گردد، ولی برخورد چکشی و بداخلاقی‌کردن با مخالفین و با آنان معامله اهل بغی، کفار و مشرکین کردن نه‌تنها در سلوک امام رضا علیه‌السلام جایی نداشته است؛ بلکه آن حضرت برادرش زید را به دلیل همین روحیه افراط‌گرایی مذمت کرده و از خودشان طرد نمودند، از همین رو در گزارش تاریخی آمده است:

(زید که از طرف ابوالسرایا به حکمرانی اهواز فرستاده شد؛ به همراه عباس بن محمد جعفری (که از طرف ابوالسرایا برای حکومت بر بصره فرستاده شده بود) و یکی دیگر از علویان، توانستند با حسن بن علی مأمونی که والی بنی‌عباس بر بصره بود، پیکار کرده و وی را شکست داده و بصره را به تصرف درآورند. زید در بصره، خانه‌های بنی‌عباس را به آتش کشید و زیدالنار شهرت یافت. جلودی، فرمانده عباسی برای سرکوبی زید (که خانه‌ها و اموال بسیاری را از مردم غارت کرده بود) راهی بصره شد و پس از یک روز نبرد، زید را شکست داد و او را اسیر کرد و به نزد مأمون فرستاد.
امام رضا (علیه‌السلام) اعمال، رفتار و افکار برادرش زید را، به‌شدت مورد نکوهش و انتقاد قرار داد. امام (علیه‌السلام) می‌فرمودند اگر گفتار برخی کوفیان، مبنی بر اینکه خداوند آتش جهنم را بر فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) حرام نموده است؛ او را مغرور کرده، وی باید بداند که این شأن، فقط مخصوص امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) است و شامل حال او نمی‌شود. امام (علیه‌السلام) در ادامه، با یادآوری عبادت‌های بسیار امام موسی بن جعفر (علیهم‌السلام)، سوگند یاد می‌کند که شرط رسیدن به پاداش نیکویی که در نزد خداست، همانا اطاعت از پروردگار است و اگر او (زید) می‌پندارد که با معصیتش به اجر و پاداش می‌رسد، سخت در اشتباه است. [در این هنگام زید عرض کرد: «من برادر تو و پسر پدر تو هست) و آن حضرت (علیه‌السلام) در پاسخش فرمودند: تو وقتی برادر من هستی که خدا را اطاعت نمایی و اگر خدا را نافرمانی کنی، بین من و تو برادری نیست؛ سپس امام (علیه‌السلام) به آیه شریفه‌ای استناد نمود که در آن، خداوند متعال پسر نوح را به‌خاطر معصیت و عمل ناشایستش، از اهل نوح خارج ساخت. چنانچه ملاحظه می‌شود، امام (علیه‌السلام) افکار غلط زید را ردّ نموده و افکار و اندیشه‌های صحیح را جایگزین آن می‌نماید و شرط برادری زید را با خود، اطاعت از خدا می‌داند. صدوق، عیون اخبارالرضا ص؛۲۵۷ و ۲۵۹۹ و. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵).

*******

دهم (سلوک امام رضا علیه‌السلام در گفتگوی آزاد)

هرچند (جدال احسن) و (اتباع احسن) از اصول قرآنی است، ولی در دوره امامت علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام به دلیل موقعیت و فرصت که برای آن حضرت در مرو پیش آمده بود (مناظره) و (کرسی آزاداندیشی) را حضرت عملیاتی کردند و به اوج رساندند، و با حضور مأمون با ادیان و مذاهب مختلف امام علیه‌السلام به مناظره و احتجاج می‌نشستند و در این مناظرات آنچه را که در میدان جنگ با مخالفین به دست نمی‌آمد امام علیه‌السلام آن را فتح کرده و به دست می‌آورد چرا که مناظرات و گفتگو امام با مخالفین اندیشه اسلامی ویژگی متعددی برخوردار بود که برخی از آن ویژگی‌ها را که امروز می‌تواند در کرسی‌های آزاداندیشی الگو و اسوه و میزان قرار بگیرد در اینجا می‌آوریم؛

اولاً؛ امام رضا علیه‌السلام در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتابی یا خدایی معتقد نبودند، از روش (عقلی و استدلال) بهره می‌جستند. همین‌طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات دینی به رفع اشکالات و به اثبات حقانیت اسلام می‌پرداختند این روشی حضرت علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام روش ویژه است که ما نیز می‌توانیم با استفاده از آن آسان‌تر به نتیجه برسیم چرا که عقل در همه ادیان حجیت دارد، بهره‌جویی از این روش ما را در رسیدن به نتیجه‌ای واحد یاری می‌رساند.

ثانیاً: امام رضا علیه‌السلام در مناظره و گفتگوی آزاد با صاحبان ادیان و مذاهب بر اصول (مشترک بین ادیان) که قرآن به آن در گفتگو آزاد توصیه می‌کند و در آیه ۶۴ سوره آل‌عمران می‌فرماید: بگو ای اهل کتاب بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما بعض دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد. توجه داشته‌اند که باعث نتیجه‌بخشی می‌شد، چرا که در گفتگو و مناظره اگر مناظره‌کنندگان به دنبال موارد اختلافی باشند و هر کس نظر خود را بیان کند و در صدد تأیید آن باشد، هرگز گفتگو به نتیجه نخواهد رسید.

ثالثاً؛ (تکریم طرف مناظره) یکی دیگر از روش‌های امام رضا علیه‌السلام بوده است. مناظره بین امام و عمران نمونه‌ای از آن است. آنگاه که عمران اسلام آورد امام او را تکریم نموده و دنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوش آمد گفته و محترمانه استقبال نمودند. ازآن‌پس بود که نزد امام می‌آمد و از علم فراوان آن حضرت بهره می‌برد و خود یکی از دعوت‌کنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعت‌گذاران به نزد او می‌آمدند و از وی درباره بهترین مسائل سؤال می‌کردند. عمران نیز به پرسش‌های آنها پاسخ می‌داد به حدی که آنها از او اجتناب می‌کردند:
امام رضا علیه‌السلام در حین مناظره، هیچگاه طرف مقابل را تحقیر نمی‌کردند و حتی اگر اطرافیان به تمسخر طرف مناظره اقدام می‌نمودند و می‌خندیدند، آنها را دعوت به ملایمت می‌نمودند؛ چنان که در مناظره امام و سلیمان مروزی رخ نمود آنگاه که امام علیه‌السلام تمام راه‌های جواب را بر سلیمان بست و سلیمان شروع به تناقض‌گویی کرده همه حاضران در جلسه به سلیمان خندیدند. امام رو به مردم کرد و از آنها خواست نسبت به سلیمان ملایمت به خرج دهند و پس از آن گفتگو را ادامه دادند. حتی آن هنگام که در حین مناظره سلیمان تناقض‌گویی می‌نمود مأمون گفت وای بر تو سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می‌کنی؟! این سخن را قطع کن و به سراغ چیز دیگری برو. امام علیه‌السلام رو به مأمون کرد و فرمود: «رهایش کن، حرفش را قطع نکن، چون آن را دلیل حقانیت خود قرار می‌دهد سپس رو به سلیمان کرد و گفت: ادامه بده ای سلیمان…».

گفتگو میان امام و سلیمان مروزی هم چنان با پاسخ‌های آرام‌بخش آن حضرت ادامه پیدا می‌کند. شیوه‌ای را که امام در گفتگو به کار برده است، بی شک نکته‌ای جالب در فن مناظره به شمار می‌رود. روش آن حضرت این است که پس از پاسخ‌دادن به خصم، راه جواب را بر او نمی‌بندند؛ بلکه او را در طریق گفتگو آزاد می‌گذارد تا در راهی که هست پیش رود و به جایی برسد که دیگر راه را در برابر خویش بسته و حرکت در آن را ناممکن می‌بیند. در این هنگام ناگزیر به راهی که امام می‌خواهد او بدان رهنمون شود، باز می‌گردد و این پس از آن خواهد بود که مطلب را پذیرفته و بدان تن داده باشد.

علاوه بر این امام علیه‌السلام هیچگاه قصد کوبیدن و محکوم‌کردن نداشت؛ بلکه هدفش صرفاً تعلیم و هدایت به حق بود. ازاین‌رو در مناظره با عمران که گاهی به او می‌فرمود «آیا مطلب را فهمیدی؟» یا می‌گفت: «آقای من، توضیح بیشتری بدهید» چنین می‌کرد. درعین‌حال آن حضرت ضوابط خاص یک مباحثه و مناظره جدی و محکم را رعایت می‌نمود؛ برای مثال در مواردی که طرف مقابل به مسئله‌ای اقرار می‌کرد، ایشان به افراد می‌فرمود: «شاهد باشید که به این مسئله اقرار کرد» همچنین با نگاهی به مناظرات امام رضا علیه‌السلام روشن می‌شود که آن حضرت همواره ادب و اخلاق اسلامی را رعایت می‌کردند. ایشان به‌دوراز نگاه متعصبانه دینی و نژادی بر احترام به دیگران و پرهیز از کاربرد الفاظ ناپسند و تهمت تأکید می‌کردند و با الفاظ محترمانه ارتباط برقرار می‌کردند و می‌کوشیدند در گفتگوها فضای دوستی را حاکم کنند.

رابعاً: (آزادگی و اقتدار علمی) امام رضا علیه‌السلام و شخصیت انسانی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از یک روح بلند و آزادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی، در سراسر مناظره از هر گونه امر ناشایست و ناروا پیراسته و به همه ارزش‌ها و فضیلت‌های زیبا آراسته بود نه جدل در کار بود و نه حیله، نه مخاصمه و نه هیاهو، نه لغزشی و نه غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگر. به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام رضا علیه‌السلام در هیچ یک از مناظراتشان نخست سؤال نمی‌کنند؛ بلکه ابتدا به‌طرف مقابل می‌گویند سؤال داری بپرس. این امر بیانگر این است که آن حضرت قادر به پاسخگوئی هر سؤالی بوده و اسلام دینی است که پاسخگوی همه نیازهای بشر است.
زمانی که امام علیه‌السلام مناظره را به پایان می‌رساند رو به رؤسای ادیان می‌نمود و به آنها می‌فرمود: ای قوم! اگر در میان شما کسی مخالف اسلام است و سؤالی دارد هر سؤالی را که می‌خواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند.

*******

یازدهم (سلوک سیاسی امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام)

سبک و مدل و سیره سیاسی امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام بسیار حکیمانه و هوشمندانه بود و آن‌چنان مأمون را که یکی از مقتدرترین تنها عالم از بین خلفای عباسی بود مات کرد که نتوانست بیش از این حضرت را تحمل کند تصمیم به حذف فیزیکی حضرت گرفت و به شهادت رساند، چرا که مأمون به دلیل کیاستی که داشت برای اینکه امام علیه‌السلام را ترور شخصیتی کرده باشد و بدون هیچ هزینه‌ای امام علیه‌السلام خراب شده باشد و مانع در مقابل قدرت وی نباشد دو گام را برداشت و امام علیه‌السلام با آن مقام و مرتبه امامتش مأمون را در هر دو گام توطئه‌اش عقیم و ناکام نمود.

۱- (دعوت رسمی به مرو): در گام نخست به امام در مدینه نامه نوشت و از آن حضرت دعوت رسمی به آمدن به مرو کرد با این نامه مأمون امام علیه‌السلام را بین دو محذر قرار داده که اگر امام علیه‌السلام دعوت را نمی‌پذیرفت و در مدینه می‌ماند همه ذهن متمرکز در این می‌شد که خلیفه ارادتمند به امام است و این امام است حاضر نیست که دعوت خالصانه وی را بپذیرد و بعد از چنین زمینه ذهنی مزدورانی را اجیر کند و در همان مدینه امام ترور کند و پس از آن حاکمیت با محکوم‌کردن چنین فتنه‌ای خون مطهر آن حضرت را لوث کند، راه دوم امام دعوت را بپذیرد و امام به مرو بیاید و کنار خلیفه قرار بگیرد و مأمون با شبکه تبلیغاتی‌اش برای همه جا بیندازد که امام علویون با خلیفه سازش کرده است و کنار خلیفه است و هر مخالفی از علویون را به همین بهانه سرکوب کند که حرکت شما خلاف امام و مقتدایشان است، امام علیه‌السلام مأمون را در این تصمیم مات کرد دعوت را پذیرفت، تا با حضور خود در مرو و با استفاده از موقعیتی که مأمون در اختیار وی قرار می‌دهد در جهت گسترش و تثبیت نظام ولایی استفاده کند و در صورت شهادت همه بدانند قاتل وی شخص خلیفه عباسی است از همین رو با رسیدن به نیشابور در برابر ده‌هزار قلم‌به‌دست حدیث سلسله‌الذهب را که بیان‌کننده جایگاه رفیع بلند ولایت و نفی هر حکومت غیر ولایی است را انشاء کرده و فرمودند موضع رسمی خود را در برابر مأمون مشخص کردند که خلافت وی را مشروع نمی‌دانند: (کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها: کلمه لا إلهَ إلّا اللّهُ [یعنی هیچ معبودی به‌جز الله نیست] دژ و حصار من (خدا) است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت، و این شروطی دارد و من یکی از آن شرط‌ها هستم).

۲- پیشنهاد ولایتعهدی: مدت کوتاهی از اقامت امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام در مرو گذشت مأمون متوجه محاسباتش از دعوت امام اشتباه بوده است نه‌تنها امام علیه‌السلام در چشم مردم خراب نشده است؛ بلکه حضور امام موجب شده است ولایت در قلب و فکر مردم با مواضع سنجیده حضرت تثبیت شود، مأمون برای اینکه از راه دیگر جایگاه امام علیه‌السلام را ضایع کند ولایتعهدی را به حضرت پیشنهاد کرد تا از این طریق به جامعه القاء کند که حضرت اسیر دنیا و قدرت‌طلبی است تاجاهایی که حاضر است با آن مقام ملکوتی معاون مأمون شود و مقام ولایتعهدی را بپذیرد، امام که دست مأمون را خوانده نپذیرفت تا جایی که تحت‌فشار و تهدید قرار گرفت پس از این امام علیه‌السلام به شرطی که در هیچ کاری از حکومت دخالت نداشته باشد و پاسخگوی هیچ تصمیم حکومت نباشد پیشنهاد را پذیرفت مأمون که بعداً انتقال ولایتعهدی به امام متوجه شده بود که آن حضرت چگونه وی را پیاده کرد و همه مردم فهمیدند پذیرش ولایتعهدی از سر اجباری بوده است و آنکه در این تصمیم سیاسی خراب شده است شخص مأمون است خود را در شکست کامل در برابر امام علیه‌السلام دید و اقدام به حذف فیزیکی و شهادت آن حضرت نمود: رک: تحلیل جامع زندگانی ۲۵۰ساله ائمه اطهار علیهم ص ۴۹۹ تا ۵۱۰).

*******

دوازدهم (کرامت رضوی در حیات معنوی)

از سلوک فوق‌العاده عجیب و شگفت‌آور امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام که بیش از زمان حیات ظاهری‌اش وی را کانون توجه نه شیعیان و یا مسلمین بلکه هرکس از هر مذهب و مسلکی از هر ملت و امتی قرار داد کرامت آن حضرت در حیات معنوی و زندگی برزخی پس از شهادت است، به این معنا هرکس درصورتی‌که در حالت ویژه (اضطرار) و (انقطاع) قرار بگیرد و متوسل به مقام و مرتبه آن حضرت شود، آن توسل به استجابت رسیده و آن گره کور باکرامت رضوی باز می‌شود و همین امر موجب شده است که امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام عاشقان و دل‌باختگان از هر امت و ملت داشته باشد.

*******

انتهای خبر/

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.