توپولف افتاد و جعبه سیاه گم شد

به گزارش شاهین پرس؛ جلسه چرا رسمی نمی شود! فریاد زادهوش جان بلند می شود که این چه بلاست برای آنها که دیرتر از هشت وارد تالار می شوند دیرکرد رد کنید.
ساعت۸و ده دقیقه به افق تالار طلایی شورا و فقط هشت نفر نشسته اند و زل زده اند به مانتیورها، دنبال چی می گردن خدا می دونه!

ساعت راس ۸وبیست دقیقه و ۱۴نفر نشسته اند روی صندلیها و دیگر زادهوش جان جوش آورده اند!
حالا یه روز زود اومدیا کارادا ببین! امروز اعصاب ندارید دکتر جان!

جمعه کودتا شده ترکیه، درک کنید لطفا، دوستان درگیر اخبار کودتا بودن.
خاطر مبارکتان باشد اون هفته، مصوبه افزایش نرخ ابوطیاره را کمیته حل اختلاف باطل فرمودند و پارلمان، بلدیه را مکلف کرد که لایحه جدید بیاورد و این وسط که نه لایحه بود و نه مصوبه و تاییدیه فرمانداری و ۴ماهه که چطوری کرایه می گیرید، عایا!؟

حالا این هفته لایحه آمد و مصوب شد و دوباره۲۰درصد!
چه دلیل محکمی هم داشت این ۲۰درصد، در یکی از بندهای لایحه آمده بود که چون چهار ماه است که کرایه گران شده، نمی توان به قیمتهای ما قبل بازگشت.
متوجه نشدیم تکلیف۲۰درصد را تعیین فرمودید یا دوباره دوستان دچار توصیف می شوند که از۲۰تا۱۰۰درصد گران کنند کرایه ها را؟

خدا بخیر کند که برود فرمانداری و بازگردد چه آشی بشود با چند وجب روغن اضافه!

این چه بلاست آخر، خونمان جوشید از دست تفسیر به رای قانون.
پدر صلواتیها می گویند خرید و فروش خودرو نیاز به ثبت ندارد، ثبت می گوید نیاز دارد.

می گویند اجاره و قولنامه، ثبت نمی خواهد، می گویند می خواهد.
حالا این وسط می گویند تاکسی تلفنی ها مجوز شهرداری نمی خواهد و اجازه کافیست، می گویند می خواهد.

یعنی چندین سال بلاتکلیف بوده از زمانی که رییس استان بختیاری بوده تا به حال مسکوت مانده و دیروز لایحه تغییر قیمت مجوز تاکسی تلفنی آمد شورا که دوستان برآسفتند که اصلا کی به کیه و مجوز را کی داده و کی گرفته.

این وسط آقای اصناف سنگ اتحادیه ها را به سینه می زد و ناگاه جوش آورد که رییس فریاد برآورد که آهای شما عضو شورایید نه نماینده اصناف.
در گوشی بگوییم، اجازه هست؟

ایشون رای اصناف را پشت قباله دارند، کاره ای هستند در اتاق اصناف، نمی توانند تغییر هویت بدهند خب.
القصه که کار بالا گرفت و در نهایت اعضا متوجه نشدند که قیمت چی شد و چقدر شد و چقدر باید میشد و رای موافق دادند! اما مقرر شد که بررسی شود در جلسه ای که چی به چیه و کی باید مجوز بدهد و کی پروانه کسب.

این وسط قیافه لبو شده آقای اصناف جالب بود که انگشت شصت و سبابه را به هم سایش می داد به نشانه اینکه یکی این وسط دنبال پوله!
مجید قصه ها دیروز اعصاب نداشت که هر چه می گوید و نمی گوید تفسیر به رای می شود که ایشون دنبال منافع شخصی خودشان هستند و …
ای آقا، برادر من حرص نخور از بازار گل ارغوان چه خبر؟ خوش جا، خوش آب و هوا، خوش کلنگ!

دوباره جوش آوردی که چرا درخت قطع می کنند و بازار چه می سازند؟ به همان دلیل که قطع کردند و مترو ساختند! دلیل از این محکمتر.
گذشته از آن خودتان فرمودید درختان چایمان کرده اند و رخت پاییز پوشیده اند، خب تازه جان می دهند برای قطع کردن.

شستن و کمیته بحران و عوض کردن خاک و باد زدن و .. افاقه نمی کند اجازه بدهید قطع بشوند به خصوص آنها جاهای خوش بر و رو قرار دارند و توسعه و دلار و مایه و …
اما آقای رییس اقتصاد دوباره انگشت کردند در خانه زنبور

یک چیزهایی گفتند در باب نجوم و ستاره شناسی و فیش حقوق ستاره دار و بلدیه و کمیته تشکیل شود که بروند ببینند چه معنا دارد که یکی هم دانشگاه حقوق می گیرد هم بلدیه تازه اضافه کار برقرار است و مزایا تمام و کمال است و …!

بگو با سرافتاده اند دوستان در کندوی عسل!
کندوی عسل سرقفلی دار تپل سراغ ندارید، خوب می خریم ها.

آقا صدبار گفتند گشتند نبود، نگرد نیست، دوباره شما گفتید فساد!
توپولف سقوط کرده و جعبه سیاهش گم شده.

صاحب نیوز/ احسان تیموری