به مناسبت هفدهمین سالروز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی؛
صیاد قهرمان دل ها
سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان، سالها شاهد آمادگی و فداکاری شهید صیاد شیرازی این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهه های دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ کرده است.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا؛ 21 فروردین، سالروز شهادت امیری است که اسوه وفاداری و عشق بود؛ سردارعلی صیاد شیرازی؛ همو که می گفت: «قهرمان کسی است که در جهاد اکبر، بر نفس اماره خود غالب آمده باشد، آن طوری که آرزوی یک بار غفلت کردن و خدا را از نظر دور داشتن را در دل شیطان به گور فرستد. قهرمان کسی است که در وابستگی به خدا و خط ولایت، آن چنان آبداده و توان مند شده باشد که با اطمینان قلبی، مهیای انجام هر تکلیفی باشد که از محور ولایت بر عهده او بسپارند. قهرمان کسی است که دل به دنیا نسپارد و در التهاب هجرت به دیاردوست، سر از پا نشناسد» و شهید صیاد شیرازی، در عرصه های مختلف اجتماعی و نظامی، حقیقت این قهرمان را در وجود خویش متبلور ساخت.
صیاد دل ها
امروز روزی است که شهید علی صیاد شیرازی، یکی از بزرگ مردان عرصه ایثار و از خود گذشتگی، قدم از عرصه خاکی بر می دارد و پای در گستره آسمان ها می نهد. در میان یاران دیر آشنای خود، به مهمانی می رود و هلهله شادی ملائک را به هنگام ورود خود به فردوس برین، به گوش جان می شنود، او امروز می رود تا ندای مظلومیت ایران وایرانیان، دیگر بار در گوش جان جهانیان طنین اندازد و آنان را شرمنده خویش سازد.
سپهبد سرفراز
امیر شجاع و دلاور ارتش پر افتخار جمهوری اسلامی ایران، سپهبد صیاد شیرازی، نامی پرافتخار و جاودانه است که با هشت سال دفاع مقدس و دلاوری ها و از خودگذشتگی ها، عجین می باشد. این عارف عاشق، نمونه بارز شرف و غیرت ایرانی بود که جان شیرین خویش را، فدای عزت و سربلندی اسلام و ولایت نمود. سپهبد سرافرازی که عمر با برکت خویش را، در راه خدمت به ملت و مملکت اسلامی اش، سپری نمود و در راه رسیدن به لذت وصل، هرگز دل به زیورهای دنیوی نبست و عارفانه و عاشقانه، سلوک وصل را طی نمود تا آن گاه که جام شیرین شهادت را سرکشید.
گلبرگی از گلستان وجود
امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی، در سال 1323 هجری شمسی، در «کبود گنبد» از توابع شهرستان در گز، در شمال خراسان، در خانواده ای مذهبی دیده بر این دنیای خاکی گشود. پدرش از عشایر فارس بود که به استخدام ژاندارمری درآمده و سپس به ارتش منتقل شده بود. وی از جاذبه ای خاص برخوردار بود و از این رو، علی تحت تأثیر پدر، از کودکی به شغل نظامی و ارتش علاقه مند شد. دوران کودکی اش را به علت شغل پدر در شهر مقدس مشهد و دوران جوانی اش را در شهرهای گرگان، شاهرود، گنبد و آمل گذرانید و در طی این سال ها، تحت تأثیر جوّ مذهبی خانواده، ریشه های علاقه مندی به مذهب و ولایت، در عمق جانش پای گرفت.
تحصیلات
شهید علی صیاد شیرازی، پس از پایان آخرین سال دوره متوسطه در دبیرستان امیر کبیر تهران، در سال 1343 وارد دانشکده افسری شد وسه سال بعد، پس از اخذ درجه لیسانس، از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شده و برای به پایان رسانیدن دوره مقدماتی توپ خانه، عازم اصفهان گردید. در سال 1351 پس از اتمام آموزش زبان انگلیسی در تهران، به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپ خانه، از طرف ارتش، عازم آمریکا شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او پس از بازگشت ازآمریکا، به عنوان استاد در مرکز آموزش توپ خانه اصفهان به تدریس پرداخت.
حضور در میدان رزم قبل از انقلاب
شهید صیاد شیرازی، پس از آن که دوره مقدماتی توپ خانه را در اصفهان طی کرد، مدتی در مناطق غرب کشور و در مشاغل افسر دیده بان توپ خانه، معاون آتش بار، فرمانده آتش بار و بعد هم در لشکر 81 کرمانشاه، به خدمت پرداخت. وی که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه افسری، با درجه ستوان دومی وارد ارتش شده بود، هم زمان با پیشرفت در زمینه های شغلی، به فعالیت های خویش در زمینه های مذهبی ادامه داد و انجمن اسلامی مرکز توپ خانه اصفهان را تأسیس کرد و با گروه های توپ خانه 44 و 55 اصفهان و هوانیروز و پایگاه هشتم شکاری اصفهان، ارتباط برقرار نموده و تشکیلات مذهبی این پادگان ها را هدایت می نمود.
فعالیت های پس از انقلاب شهید
شهید صیّاد شیرازی در ردیف اولین فرماندهانی بود که وارد کردستان شد و شهید دکتر چمران را در حل بحران پدید آمده در غرب کشور، یاری نمود. طرح هایی که باعث شکستن محاصره شهرهای سنندج، پادگان مریوان، بانه و سقز شد، از طرح هایی بود که شهید در آن ها دخالت اساسی داشت و آن گاه که این طرح ها با موفقیت به پایان رسید، با ارتقای درجه، با درجه سرهنگی، به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد. بدین ترتیب، لشکرهای 28 کردستان، کرمانشاه، تیپ 23 نیروهای مخصوص، بخشی از لشکر 16، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز نیروهای انتظامی کردستان، همگی تحت فرماندهی وی قرار گرفت.
مسؤولیت ها در دوران دفاع مقدس
شهید صیاد شیرازی، پس از آن که به دلیل مخالفت هایش با بنی صدر، درجات تشویقی اش توسط وی لغو و از مسؤولیت عملیات غرب کشور بر کنار شد، با دعوت شهید کلاهدوز، در سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد و تا برکناری بنی صدر، به مدت چهار ماه در معاونت طرح و عملیات سپاه انجام وظیفه کرد. او پس از انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری، دوباره با درجه سرهنگی به ارتش فراخوانده شد و قرارگاه عملیاتی شمال غربی کشور را تشکیل داد و به پاک سازی شهرهای بوکان و اشنویه پرداخت. پس از شهادت سرلشکر فلاحی در سال 1360، با حکم امام خمینی رحمه الله به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد. صیاد در سال 1368، به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و با موافقت مقام معظم رهبری، به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد.
تشکیل هیأت معارف جنگ
شهید صیاد شیرازی، در سال 1372، با حکم فرمانده معظم کل قوا، به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب و در عید غدیر 1378، به درجه سرلشکری نایل آمد. وی در این آخرین شغل خود، بخشی از اوقات کاری اش را به امور فرهنگی دفاع مقدس می پرداخت و هیأت پژوهشی و آموزشی معارف جنگ را تشکیل داد و به مسائل حاشیه ای مربوط به دفاع مقدس و ثبت و ضبط تاریخ جنگ پرداخت. او این کار را، با هدف انتقال تجربه های جنگ به نسل جوان و دانشجویان، به ویژه دانشجویان دانشگاه افسری انجام داد.
اخلاص و شهامت سپهبد شهید
علی صیاد شیرازی، مردی در نهایت خلوص، پاک نیت و صبور بود. وی عمر با برکت خویش را، در راه خدمت به اسلام و میهن بر ضد دشمنان و به جنگیدن با آنان سپری نمود. بزرگ مردی که قلبش همیشه برای مردم ایران می طپید. مردی که مردم انقلابی و نیروهای مردمی و سپاهی در سراسر کشور، وی را با نام رزمنده ای شجاع و ارتشیِ دلاور می شناختند. او که خود را خدمت گزار مردم می دانست و با وجود مشغله زیادی که داشت، هرگز از پاسخ گویی به درخواست های مردمی و رسیدگی به مشکلات آنان وانمی ماند. صیاد، خویش را در مقابل خانواده شهدا خجل می دید و در این زمینه با خود می گفت: چرا من به فیض شهادت نائل نشدم؟»
شهید و خانواده
جایگاه شهید صیاد شیرازی، به اندازه ای بزرگ است که کم تر کلامی قادر به بیان آن است. دختر شهید درباره برخورد پدرشان با اعضای خانواده می گوید: «با توجه به گسترده بودن حجم کار پدرم، رسیدگی ایشان به امور خانواده در اوقات فراغت، از جمله کارهای در خور توجه ایشان بود». صیاد با وجود مشغله زیاد کاری، به خانواده خود توجه خاص داشت. حتی گاهی جارو به دست می گرفت و در نظافت و کارهای خانه به همسر خویش کمک می کرد. فرزندان خویش را به خواندن نماز اول وقت توصیه می نمود. در طی هشت سال جنگ، به علت حضور مداوم در جبهه های نبرد علیه دشمنان، نمی توانست آن چنان که بایسته و شایسته است، به امور فرزندان خود رسیدگی کند، اما پس از جنگ، با وجود تمام کارهایی که داشت، در ایام استراحت، تمام وقت خویش را صرف خانواده می نمود.
ویژگی های اخلاقی شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی، فردی مؤمن و متعهد راستین به اسلام و تشیع بود. بزرگ مردی که هر کاری را با نام خدا و دعا برای فرج آقا امام زمان(عج) شروع و با دعا برای سلامتی و عزت رهبر معظم انقلاب به پایان می برد. وی به شهادت اعضای خانواده و همکاران و اطرافیانش، همیشه با وضو بود و برای تصمیم گیری در کارهای مهم و اساسی، ابتدا دو رکعت نماز به جای می آورد. بنابر سفارش امام خمینی رحمه الله همیشه دوشنبه ها و پنج شنبه ها را روزه می گرفت. اوقات کاری اش و شروع و پایان جلسات اداری اش با اوقات شرعی منظم شده بود. به نماز شب بسیار مقیّد بود و ساده زیستی و دوری از تجملات و تکبر و ریا، از خصوصیات ویژه اخلاقی آن شهید بود. صیاد، نمونه ای از یک افسر و فرمانده منضبط، جدی و سخت گیر، و البته مورد علاقه زیردستانش بود.
شهادت
امیر شهید علی صیاد شیرازی، حدیث دلدادگی را با شکوه و جاودانگی تمام، پس از سال ها جست وجوی شیرین شهادت، سرانجام در تاریخ 21 فروردین 1378 هجری شمسی، مصادف با 23 ذیحجه 1419 هجری قمری، در ساعت 45/6 صبح به نمایش گذاشت. وی که بیست سال در پی صید گران بهای شهادت، دشت و دمن و شرق و غرب کشور از پاوه تا چزابه و فاو را طی کرده بود، سرانجام در کمند زلف یار گرفتار آمد و جام عشق لایزال الهی را مستانه سرکشید. و با تن پوشی از یاس و ارغوان راهی بهشت شد و امروز، همه شکوفه های بهاری، از داغ سترگ شقایق درسوز و گدازند.
گزیده ای از وصیت نامه شهید
شهید صیاد شیرازی، در قسمتی از وصیت نامه اش، چنین نوشته است: «پروردگارا! رفتن در دست توست. من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم. خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم».