درحاشیه پخش بلندترین سریال تاریخی؛
کیمیا، انقلاب بدون اصول!
در«کیمیا» چندان اسمی از اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب برده نمیشود، گاهی اسم اعلامیه میآورند ولی معلوم نیست محتوا و اهمیت اعلامیهها چیست وچرا باید توزیع شود. نهایتا چند جمله کلیشهای و تکراری از زبان کیمیا میشنویم که میگوید مردم فقیرند درحالیکه ما آنقدر نفت داریم.
به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” به نقل از صاحب نیوز, چند هفتهای از پخش بلندترین سریال تلویزیون یعنی «کیمیا» میگذرد، سریالی به کارگردانی جواد افشار که با حضور ۳۰۰ بازیگر در ۱۰۰ قسمت ساخته شده است و هر شب از شبکه دوم پخش میشود.
این مجموعه بلند تلویزیونی در سه فاز دهه قبل از انقلاب، دفاع مقدس و زمان حال توسط مسعود بهبهانی به نگارش درآمده است و سعی دارد در قالب زندگی دختری نوجوان به نام کیمیا که محوریت اصلی داستان را به عهده دارد مسایل هر سه بخش در کشور را بیان کند؛ اتفاقی نو و بدیع که کارگردان هنرمندانه تلاش کرده در قالب یک زندگی خانوادگی تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی را روایت کند هرچند بسیاری اعتقاد دارند « کیمیا» آغاز خوبی نداشت با ین وجود توانست مخاطب را با خودش همراه کند و این امتیاز خوبی است.
داستان روان و ساده با بازی حرفهایهای سینما و تلویزیون« کیمیا» را مثل برنامه قصه شب رادیو نوستالوژیک و خاطرهانگیز کرده است؛ البته ناگفته نماند« کیمیا» هم مانند بسیاری ازمجموعههای تاریخی یک سری گافهایی از نوع زمانی، اشیاء و… داشته است اما سازندگان این مجموعه تلویزیونی سعی کردهاند فضای لوکیشینی طرح با خاطرات مردم از آن دوران همگون باشد و در این مورد انتخاب برخی شهرکهای سازمانی که ساختار معماریشان از قبل از انقلاب تاکنون دست نخورده و یا شبیه به آن دوران است انتخاب هوشمندانهای بود که نشان میدهد عوامل سریال خواستهاند در فضاسازی به جزییات دقت بیشتری داشته باشند با این وجود ازنظرمحتوایی « کیمیا» خالی ازعیب نیست که برخی از آن را بیان میکنیم.
نکته اول روابط نادرست بین نامحرمان در سریال است. دختر و پسر انقلابی مذهبی دوستانه با هم مراوده دارند حتی همدیگر را به اسم کوچک صدا میزنند، لحن راحتی دارند و دوشادوش همدیگر کوکتل مولوتف درست میکنند ؛ درحالیکه اول انقلاب آن هم در بحبوحه مبارزات در روابط بین زن ومرد انقلابی و مبارز دقت بیشتری میشد.
پیمان که گویا زیرزمین آنها فقط مقر اصلی مبارزات است و از قرار جوانی مذهبی است با دختر خالهاش رابطه راحتی دارد که ابتدا تصور میشد خواهرش یا نامزدش باشد اما همین جوان مبارز با یک نگاه عاشق کیمیا میشود وبا یک نگاه با دیدن آرش (پسرزندایی کیمیا ) شکست عشقی میخورد، عکس کیمیا را در اتاق تکثیر نگه میدارد جایی که گاهی هم تفننا اعلامیهای چاپ میکند و فعالیتی از او دیده میشود. نکته دیگر نقش کمرنگ فضای مسجد و روحانیون در انقلاب است.
مسجد و روحانیت نقش خاصی ندارند درصورتیکه این دو عنصر لاینفک فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم بودند و مساجد مرکز اصلی تجمعات انقلابیون محسوب میشد که دراین چند قسمت چندان مطرح نبود، ما هیچ روحانی مطرحی در سریال نمیبینیم تا جوانان را راهنمایی کند یا حداقل پیمان با او مرتبط باشد وبه نظر میرسد در یک بلبشوی مبارزاتی هیچ آرمان و ایدیولوژی خاصی برای مبارزه با رژیم ندارند؛
هرچند کیمیا با پسرزندایی خود بحثهای بیسروته و نامفهومی میکند ولی چیزی را نمیرساند. نقشه و برنامه خاصی برای مبارزات دیده نمیشود، برنامهریزی خاصی هم نیست و انگار انقلاب به سادگی پیروز شده است! نکته دیگر نمایش کمرنگ ظلم شاه و شرایط خفقان آن زمان است. در سریال« کیمیا» خفقان حاکم، بگیر و ببند، حکومت نظامی ومعضلات آن، وقایعی چون۱۵ خرداد و کشتار مردم دیده نمیشود ساواکیها هم موجودات ساده لوحی هستند که بار طنز سریال را به دوش دارند نشان داده شده طوری که مخاطب کم سن وسال اصلا متوجه نمیشود چرا انقلاب کردیم وحساسیت آن دوران را درک نمیکند.
در«کیمیا» چندان اسمی از اهداف و آرمانهای اصیل انقلاب برده نمیشود، گاهی اسم اعلامیه میآورند ولی معلوم نیست محتوا و اهمیت اعلامیهها چیست وچرا باید توزیع شود. نهایتا چند جمله کلیشهای و تکراری از زبان کیمیا میشنویم که میگوید مردم فقیرند درحالیکه ما آنقدر نفت داریم.
حرفی از وابستگی ما به آمریکا، دخالت بیگانه، بیعرضگی شاه و خفقان و فساد دربار و… نیست. انگار انقلاب ما فقط برای نان و آب بود و نه بیشتر انقلابی شبیه سایر انقلابات که عدهای از سر فشار و مشکلات اقتصادی دم از مخالفت میزنند تا نظام را براندازند!! عشق مردم به امام و به اسلام را در هیچ کجا نمیبینیم.
درحالیکه اگر قرار است فاز اول این مجموعه بلند اجتماعی، تاریخی و سیاسی به زمان قبل از انقلاب معطوف شود باید برای مخاطب تفهیم کند که چرا انقلاب شد و چطور این انقلاب به ثمر رسید حداقل اشاراتی بشود. روایت ملودرام و عاشقانه بر موضوع اصلی غالب شده است.
به قول استاد که درباب فیلم تنهایی لیلا میگفت: هنر این جماعت این است که love story را در امامزاده بسازند و حالا باید گفت از کرامات دیگر انگار این شده است تا لاو استوری را در بستر انقلاب میسازند!!! البته هنوز مجموعه به نیمه خود نرسیده و شاید برای قضاوت زود باشد امیدواریم این ضعفها در دنباله ماجرای کیمیا تقلیل پیدا کند و بیشتر شاهد وقایع و تحولات انقلابی باشیم تا کیمیا حقیقتا کیمیا شود.