به مناسبت سالروز ولادت چهارمین نور ولایت؛
سلاحی به نام دعا
در حالی که تمام منابر و مساجد برای حضرت ممنوع بود، حضرت با روشهایی مثل تربیت کنیز و عبد، یک جهاد علمی و فرهنگی را ایجاد کردند که زمینهای شد برای جهاد علمی حضرت باقر و امام صادق(ع).
به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” به نقل از صاحب نیوز/ حجت الاسلام دکتر عبدالله عباسی آرانی/ متاسفانه در جامعهی ما در مورد اطراف مسائلی که شهرت پیدا میکند، تحقیق و صحبت صورت نمیگیرد. مثلا در بین ائمه(ع)، حضرت زینالعابدین(ع)، خصوصا از سوی برخی مداحان، به ظاهر طوری معرفی شدهاند که گویا از ابتدا تا انتهای عمر شریفشان در بیماری گذشته است، همان طور که خیال میکنند حضرت موسی بن جعفر(ع) همیشه در زندان بودهاند!
یک روایت از حضرت
حضرت میفرمایند: «هلک مَن لیسَ له حکیمٌ یرشِدُه»، هلاک شد کسی که راهنمایی برای او نیست. یعنی اگر کسی در زندگی راهنمایی نداشته باشد، به هلاکت میافتد.
حضرت سجاد(ع)، ضامن آهو
امام باقر(ع) در مورد حضرت میفرمایند: همراه پدرم از جایی عبور میکردیم که از بیابان آهویی به سوی ایشان آمد. آهو در حالی که ناله میکرد با پدرم صحبتی کرد. حاضران به ایشان عرض کردند که این آهو چه کار دارد. فرمودند بچهی این آهو توسط یک صیاد گرفته شده است و چند روزی هست شیر نخورده است. حضرت نیز شخصی را مامور کردند و او را فرستادند تا آن بچه آهو را آزاد کند. بنابراین فقط امام رضا(ع) ضامن آهو نیستند.
دعای باران
در مورد زندگی حضرت گفتهاند که ایشان در میان مردم و با مردم بودهاند. در یک نقل آمده است که مردم مکه به امام سجاد(ع) عرض کردند برای باریدن باران دعا کنند. قبل از ایشان کسانی مثل ثابت بن دینار برای باران دعا کرده بودند، ولی اثری نکرده بود و به همین خاطر مردم به حضرت روی آوردند. یک روز که این افراد برای دعا جمع شده بودند، دیدند یک جوان آمد و آنان را کنار زد و دعا کرد: «سیدی! بحبِّکَ لی إلّا استقیم الغیث»، یعنی قسم به آن که تو مرا دوست داری، باران را بفرست. بعد از این دعا باران شدیدی باریدن گرفت. بعد از این جریان، در بین آنان که قبلا دعا میکردند و نتیجه نمیگرفتند، ولولهای افتاد. پرسیدند این جوان چه کسی بود. پاسخ شنیدند که او علی بن الحسین(ع) است. خدمت حضرت رفتند و عرض کردند چرا با دعای ما باران نبارید ولی با اولین دعای شما باران بارید؟ ایشان فرمودند: خداوند دعای کسانی را قبول میکند که آنان را دوست داشته باشد، پس معلوم میشود که خدا شما را دوست ندارد.
عبادت حضرت
در باب عبادت حضرت، انس بن مالک بن انس، که از ائمهی اهل سنت است، میگوید به من خبر رسیده است علی بن الحسین(ع) روزی هزار رکعت نماز میخواند. گاهی گفتهاند امام به رکوع میرفت و هفتاد مرتبه ذکری را میگفت. در یک نقل آمده است که یکی از فرزندان امام در حالی که ایشان به نماز ایستاده بودند صدمهای دیده بود و او را برای درمان برده بودند. بعد از این جریانات حضرت در مورد این جریانات اظهار بیاطلاعی میکنند و میگویند آن قدر در نماز غرق بودم که متوجه اتفاقات نشدم.
ابونعیم اصفهانی که از اهل سنت است، در مورد امام سجاد(ع) نقل میکند وقتی ایشان وضو میگرفتند، بدنشان به لرزه میافتاد. وقتی از ایشان علت را جویا میشدیم میفرمودند: من الان میخواهم در مقابل خدایی حاضر شوم که بر تمام اعمال من ناظر است. تصور کنید دانش آموزی میخواهد در مقابل معلم خود درس پس بدهد…
دعاهای امام سجاد(ع)
دعاهای زیادی از امام سجاد(ع) نقل شده است که مجموعهای از آن به عنوان «صحیفهی سجادیه» گردآوری شده که شامل حدود ۵۴ دعاست. غیر از این دو رسالهی مستقل از ایشان وجود دارد: رسالهی حقوق و رسالهی زهد. رسالهی حقوق را احتمالا دیده باشید، شرحهای زیادی هم به آن نوشته شده است، از جمله شرحی که آیتالله سید محمد یثربی بر آن نوشتهاند. در این رساله بیش از ۵۰ حقی که خداوند بر انسان دارد، برشمرده شده است. هم چنین در مورد حقوق پدر و مادر و سایر حقوق نیز مطالبی در آن آمده است…
در دعاهای حضرت، در مورد لزوم وجود امام در تمام اعصار و ظهور امام زمان نیز مطالبی آمده است. حتی در برخی دعاها ایشان از خداوند میخواهد به واسطهی ظهور امام زمان(ع) جهان را از عدل پر کند. حتی از فتنههای آخرالزمان نیز یاد کرده و به خدا پناه بردهاند… دعاهای حضرت راه مبارزهی ایشان بوده است و با آن مردم را آگاه میکردند.
همسفر ناشناس
امام صادق(ع) در مقابل تواضع ایشان میگویند حضرت گاهی با برخی قافلهها در راه همراه میشد بدون این که نام خود را بگوید. فقط میفرمود من میخواهم همسفر و خدمتکار شما باشم. در یکی از این قافلهها، یکی از افرادی که در جمع بود، حضرت را شناخت و او را به همسفران معرفی کرد و آنان به دست و پای ایشان افتادند. حضرت هم گفتند به خاطر این که میخواستم خدمتی کرده باشم خودم را معرفی نکردم.
جهاد علمی و فرهنگی
در زمان حضرت دو خطر عمده اسلام را تهدید میکرد: اول فرهنگهای متفاوتی که در زمان فتوحات اسلامی خلیفهی دوم در قلمرو اسلامی وارد شده است. وقتی کشوری فتح میشود و جمعیتی دیگر با فرهنگی مستقل وارد قلمرو اولیه میشود، مسائل جدیدی به وجود میآید. در این حالت باید کاری کرد که غلبهی فرهنگی هم مثل غلبهی سرزمینی صورت گیرد که متاسفانه این کار رخ نداده بود.
دومین مشکل فساد اخلاقی عمیقی بود که خصوصا در سران حکومت اسلامی، مثل یزید و عبدالملک و سایرین، وجود داشت. حتی بعد از واقعهی عاشورا، مدینه تبدیل به مرکز موسیقی و فساد و فحشا شده بود؛ همان مدینهای که پیامبر در آن حکومت تشکیل داده و ائمه رشد کرده بودند. با این وجود، در حالی که تمام منابر و مساجد برای حضرت ممنوع بود، حضرت با روشهایی مثل تربیت کنیز و عبد، یک جهاد علمی و فرهنگی را ایجاد کردند که زمینهای شد برای جهاد علمی حضرت باقر و امام صادق(ع).