بازخوانی تاریخ؛
سربازی؛ از رضا خان میرپنج تا دوران پسا soft warیسم! / چرا ما نباید ده ها هزار سرباز آموزش دیده در حوزه ی فضای مجازی داشته باشیم؟
چرا ما نباید ده ها هزار سرباز داشته باشیم که سربازی و آموزش های آنها در حوزه ی فضای مجازی باشد؟ چرا نباید ده ها هزار سرباز داشته باشیم که ماموریت سربازی آنها در حوزه ی کار آفرینی و اشتغال زایی تعریف شده باشد؟ چرا نباید ماموریت سربازی هزاران جوان ما مستند سازی و داستان نویسی و فیلم نامه نویسی تعریف شود؟ و ده ها سوال دیگر از این دست!
به گزارش پایگاه خبری”شاهین نا” به نقل از صاحب نیوز/ رضا خان میر پنج زمانی که دهها سال قبل پدیده ی سربازی را به مردمان این کشور معرفی کرد شاید هیچ گاه فکر نمی کرد که همین حرکت نه چندان پیچیده بتواند گره هایی پیچ در پیچ را در پیچ تاریخ بر جوانان و حتی شیوخ کبیر ملت ایران بوجود آورد که اگر چنین فکر می کرد ای بسا در اقدامات مشابه شدت بیشتری به خرج می داد!
اصولا پدیده ی سربازی در بسیاری از نقاط دنیا پدیده ای تعریف شده است. در واقع داشتن آمادگی نظامی بالا برای مواجهه با دشمنان خارجی و داخلی یکی از ضروریات عقلی مسلم برای هر نظامی چه اسلامی و چه غیر آن است. طبیعتا شاید یکی از اولین راه حل هایی که در این حوزه به ذهن متبادر می شود؛ همین شیوه ی سربازی متداول در ایران و استفاده از نیروی جوان است. و باز همان ضرورت عقلی ایجاب می کند که نوع آموزش دادن سرباز ها و نیرو های دفاعی متناسب با نوع و سطح درگیری و تهدیدات خارجی وارد بر آن ملت باشد.
برای مثال در زمانی که سطح حمله و مواجهه ی دشمن با اسلحه سبک باشد هیچ چارچوب دفاعی عاقلی سطح آموزش های خود را با سلاح سازمانی شمشیر-!- پیش بینی نمی کند. یعنی این موضوع خود به خود و در ضمیر نا خود آگاه سردادران دفاعی کشور حل شده است و آنها آموزش های خود را متناسب با شرایط روز تنظیم می کنند.
از این مقدمه که بگذریم؛ قبل تر ها نقل جالبی را از زبان یکی از راویان دفاع مقدس شنیدم. حاج حسین یکتا در یکی از صحبت هایش قریب به این مضمون را می گفت که در این مملکت پس از انقلاب دو بار اعلام جنگ شده است. یک بار در زمان هشت سال دفاع مقدش توسط امام( رضوان الله تعالی علیه) و بار دیگر در سالهای اخیر توسط حضرت آقا ولی این بار از جنس جنگ نرم. شاید چون این اعلام هم مانند خود جنگ نرم- که البته بسی سخت تر و محکم تر از جنگ سخت است- نرم -!- بوده است کمتر مورد توجه مسئولین دفاعی و سیاستگذاران کلان کشور قرار گرفته است.
در واقع اتفاق خائنانه و یا جاهلانه و خطرناکی که امروز در چارچوب دفاعی نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال اجراست عدم هماهنگ کردن سطح آموزش های دفاعی با سطح حملات دشمن است. در حالی که حملات دشمن در حوزه ی مسائل اقتصادی و همچنین فضای مجازی و تسخیر روح و روان جوانان این مرز و بوم است چارچوب فشل نظام آموزش دفاعی کشور ما دو سال از بهترین زمان های عمر جوان مملکت را صرف میدان تیر و جارو کردن پادگان و رانندگی پشت فلان ماشین فلان ارگان و نگهبانی از فلان نقطه می گرداند.
اشتباه نشود! هیچ تفکری و هیچ دستگاه تحلیلی قبول نمی کند که نظام دفاعی یک کشور و به طریق اولی کشوری چون ایران آمادگی دفاعی خود را در حوزه ی جنگ سخت از دست بدهد. اما مسئله اینجاست که امروز آیا تهدیدات نظامی سخت علیه جمهوری اسلامی جدی تر و پر گستره تر و کشنده تر است و یا تهدیدات جنگ نرم؟! یعنی حداقل می توان همان اندازه که به تهدیدات نوع اول واکنش نشان داده می شود به تهدیدات نوع دوم نیز حساس بود.
یعنی فرضا سه ماه خدمت آموزشی را برای به صورت الزامی در قانون گنجانده شود اما بعد از آن چرا باید هجده ماه دیگر این جوان مملکت را در این چارچوب حفظ کنیم؟
چرا ما نباید ده ها هزار سرباز داشته باشیم که سربازی و آموزش های آنها در حوزه ی فضای مجازی باشد؟ چرا نباید ده ها هزار سرباز داشته باشیم که ماموریت سربازی آنها در حوزه ی کار آفرینی و اشتغال زایی تعریف شده باشد؟ چرا نباید ماموریت سربازی هزاران جوان ما مستند سازی و داستان نویسی و فیلم نامه نویسی تعریف شود؟ و ده ها سوال دیگر از این دست!
به نظر می رسد یکی از مهمترین فرصت هایی که پیش روی ملت ما قرار دارد همین نیروی جوان آماده ی به کار است و باز یکی از بزرگترین تهدیدات نیز تعریف سربازی به شکل فعلی آن و استفاده ی نابخردانه و اسراف کارانه از این نیروی عظیم در جهت امور کم اولویت است. و این اشکال رفع نخواهد شد مگر آنکه شیوه ی نگرش مسئولین امر نسبت به فرآیند های دفاعی کشور مورد تغییرات جدی قرار گیرد. و اگر اتفاقی که در انتظار خواهد بود این است که پادگان جنگ نرم این مرز و بوم خالی از سکنه باشد!