یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
یکی از نیازهای اساسی منتظران در عصر غیبت، لزوم برخورداری از الگوهای عملی، در مسیر خودسازی و نیز همراهی و مساعدت امام معصوم است، کسانی که توانسته باشند در عرصه عمل، برای تحقق اهداف و آرمانهای امامزمان خود، جان فشانی کنند و نمونههای روشنی در طریق اطاعت و سرسپردگی باشند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «شاهین پرس»؛ یاران امام حسین(ع) خود را در تحقق بخشیدن به اهدافش یاری کردند؛ انسانهای بزرگ و مجاهدی بودند که عقل بشری از درک مقامشان عاجز است؛ آن هایی که امام معصوم علیه السلام، در وصفشان فرمود: «فَإنی لا أعلمُ أصحاباً أوفی و لا خیراً أصحابی…؛ من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی شناسم.»
یکی از نیازهای اساسی منتظران در عصر غیبت، لزوم برخورداری از الگوهای عملی، در مسیر خودسازی و نیز همراهی و مساعدت امام معصوم است، کسانی که توانسته باشند در عرصه عمل، برای تحقق اهداف و آرمانهای امامزمان خود، جان فشانی کنند و نمونههای روشنی در طریق اطاعت و سرسپردگی باشند و به راستی، چه کسانی از یاران امام حسین علیهالسلام شایستهتر هستند؟! در حقیقت یاران اباعبدالله علیهالسلام، معیارهایی را در اختیار ما قرار دادهاند تا به وسیله آنها، خود را محک زده و با عمل به آنها، خود را برای قیام جهانی و روز باشکوه ظهور، آمادهتر کنیم.
معرفت و محبت
محبت، حالتی بین محب و محبوب است که اگرچه از درون و قلب، سرچشمه میگیرد، اما در ظاهر و افعال و اعمال محب، بهروشنی بروز پیدا میکند. محبتی پایدار و حقیقی است که در پی معرفت باشد؛ چراکه هرچه شناخت بیشتر باشد، محبت شدیدتر و عمیقتر خواهد بود. راه ایجاد و تعمیق محبت به ولیعصر عجلالله تعالی فرجه الشریف آن است که انسان به صاحبالزمان بهعنوان مطلوب کامل خویش، معرفت حاصل کند و ابعاد وجودش را بشناسد.
معرفتی که مورد تأکید ائمه علیهمالسلام واقع شده، معرفتی سطحی نیست که عموم مردم به آن آشنا هستند، بلکه مقصود، معرفتی خاص، با ویژگیها و توصیفاتی است که در احادیث و ادعیه وارده شده است. مشکل امت اسلام، پس از پیامبر صل الله علیه و آله، عدم معرفت واقعی به حجت زمان خود بود.
کوفیان، امام حسین علیهالسلام را میشناختند، اما شناخت آنان، محدود به اسم و نسب امام بود، بدون هیچ بصیرت و آگاهی نسبت به مقام والای ایشان، در مقابل، یاران حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام از چنان معرفتی به امامزمان (عج) خویش برخوردار بودند که شهادت در راه او را بر زندگی جاودانه در دنیا، انتخاب کردند؛ چنان چه یکی از یاران امام، این گونه به این حقیقت تصریح میکند: «الحمدالله الذی شرفنا بالقتل معک و لو کانت الدنیا باقیه و کنا فیها مخلدین لاثرنا المحفوظ معک علی الإقامة فیها؛ خدا را سپاس که این شرافت را نصیب ما کرد تا در کنار شما به شهادت برسیم و اگر دنیا باقی باشد و ما در آن جاودان باشیم، قیام با شما را بر ماندن در این دنیا ترجیح میدهیم.»
آنان، وجود امام را نعمتی بزرگ از جانب خدا و مورد سفارش پیامبر صل الله علیه و آله می دانستند. در تاریخ آمده است که در دومین روز محرم الحرام، پس از ورود امام و یارانش به کربلا، آن حضرت خطبه ای خواند. آن گاه، بُرَیْر از جای برخاست و گفت: «یابن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم! لقد منّ الله بک علینا أن نقاتل بین یدیک نقطع فیک أعضائنا ثم یکون جدک شفیعنا یوم القیامة؛ ای پسر رسول خدا صل الله علیه و آله! خدای تعالی وجود مبارکت را بر ما منت نهاده است تا در رکاب شما نبرد کنیم تا در راه شما اعضای بدنمان تکه تکه شود، برای آن که در روز قیامت، جد شما شفیع ما گردد.»
اشعاری که هریک از یاران، در موقع نبرد به زبان می آوردند نیز، اشاره به عمق معرفت آنان از امام دارد. برای مثال، یکی از یاران امام، هنگام خروج برای جهاد، این رجز را می خواند: «أمیری حسینٌ و نِعمَ الأمیر؛ سرورٌ فۆادِ البَشیر النّذیر؛ حسین علیه السلام امیر من است و چه خوب امیری است، او موجب شادی و سرور دلِ بشارت دهنده و ترسانند از خطرها ( پیامبر اکرم صل الله علیه و آله ) است.»
حجاج بن مسروق جُعفی نیز از دیگر یاران امام می باشد که ایشان را این گونه معرفی می کند: «أقدم حسیناً هادیاً مهدیاً، ألیومَ تَلقا جدّک نبیاً، ثُمَّ أباک ذالنَّدا علیاً، ذاک الذی تَعرِفُهُ وصیاً؛ای حسین! ای امامی که هم هدایت یافته ای و هم دیگران را هدایت می کنی؛ امروز، جدت، پیامبر صل الله علیه و آله را ملاقات خواهی کرد و سپس پدرت، علی علیه السلام را که صاحب فضل و جود و احسان است و ما او را وصی رسول صل الله علیه و آله و جانشین بر حق او می دانیم.»
یاران امام مهدی نیز، معرفتی عمیق به ایشان دارند. امام سجاد علیه السلام در وصف آنان می فرماید: «القائلین بأمامَتِه؛ آنان به امامت امام مهدی اعتقاد راسخ دارند» و این معرفت عمیق، سرچشمه محبتی حقیقی به امام می شود؛ به گونه ای که به تعبیر امام صادق علیه السلام«یحفون به و یقونه بأنفسهم فی الحرب؛ آنان در میدان رزم، او (حضرت مهدی) را در میان می گیرند و در کشاکش جنگ، با جان خود، از ایشان محافظت می کنند.»
معرفت و پارسایی
زهد و پارسایی از ویژگی های برجسته یاران ائمه علیهم السلام می باشد. معرفت هنگامی پیروی از امام را به دنبال دارد که آمیخته به حب دنیا نباشد. از این رو، منتظران واقعی، کسانی هستند که در سایه کسب معرفت، نفس خویش را از دنیازدگی خالص کنند.
یاران امام حسین علیه السلام انسانهایی بودند که دل بستگی به دنیا و فرزند و مال را کنار گذاشته و همه را، همراه جان خویش، تقدیم امام نمودند. هنگامی که اباعبدالله الحسین علیه السلام به فرزندان عقیل فرمود: « شهادت مسلم، خانواده شما را بس است. من به شما رخصت می دهم که به سوی خانه های خود بروید» فرزندان عقیل در پاسخ امام گفتند: «آیا به مردم بگوییم امام و رهبر و بزرگ خود را در میان دشمنان تنها گذاردیم و از او دفاع نکردیم؟ سوگند به خدا، چنین نخواهیم کرد؛ بلکه جان و مال خود را فدای تو خواهیم نمود.»
در مقابل نیز، کسانی را میبینیم که در اثر دل بستگی به دنیا و با وجود معرفت به حقانیت امام، حاضر به پیروی از ایشان نیستند. یکی از این اشخاص، عبیدالله بن حر جُعفی است. او کسی بود که کاروان امام حسین علیهالسلام در مسیر خود با او برخورد کرد. امام با او به گفتگو نشست و او را به همراهی خود فراخواند؛ اما عبیدالله در جواب گفت: «به خدا سوگند میدانم هر که شما را دنبال کند، در آخرت سعید و خوشبخت خواهد شد… اما این طرح و نقشه را بر من تحمیل مکن، چراکه نفس من بر مرگ آمادگی ندارد.»
مردم کوفه نیز که با امام علیهالسلام بیعت کرده بودند و به ایشان قول همکاری داده بودند، به جهت دل بستگی به دنیا، به ایشان خیانت کردند؛ چنان چه در تاریخ نقل شده است که امام از چند تن از اهالی کوفه ـ که پس از شهادت مسلم، به ایشان پیوسته بودند درباره رأی و نظر مردم کوفه پرسیدند و آن چند نفر در پاسخ گفتند: «در بین اشراف، رشوههای بزرگ، رد و بدل میشود و اگرچه دلهای سایر مردم با شماست، اما شمشیرهایشان علیه شما آماده گشته است.»
آن گاه حضرت اباعبدالله علیه السلام فرمود: «النّاس عبید الدنیا و الدین لعق علی ألسنتهم…؛ مردم، بنده دنیایند و دین، لقلقه زبان آن هاست…. »
در هنگامه ظهور، نیز کسانی که به ظاهر، منتظر امام علیه السلام بودهاند، از ایشان جدا میشوند. چنان چه امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «إذا خَرَجَ القائم خَرَجَ مِن هذا الأمر من کان یری من أهله…؛ هنگامی که قائم قیام کند، کسانی که به نظر میرسید از یاران او باشند، از امر (ولایت) بیرون میروند…»
عبادت و راز و نیاز با پروردگار
از مخنف نقل شده که در ظهر عاشورا و در کشاکش جنگ، ابوثمامه صاعدی نزد امام آمد و گفت: «من دوست دارم در حالی که نماز آخرم را با شما به جای آورده ام، خدا را ملاقات کنم.» حضرت در جواب فرمود: «ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین الذاکرین؛ نماز را یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزارانی که به نماز تذکر می دهند، قرار دهد.» آن گاه امام حسین علیه السلام به همراه نیمی از یاران خود به نماز ایستادند و سعید بن عبدالله حنفی، خویش را سپر امام قرار داد و تیرهای رها شده از سوی دشمن را به جان خرید تا آن که به شهادت رسید.
در شب عاشورا نیز، تمام اصحاب در خیمه های خود به راز و نیاز و عبادت مشغول بودند. راوی می گوید: «و بات الحسین علیه السّلام و اصحابه تلک اللیلة و لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد؛ حسین علیه السلام و یارانش، آن شب را در حالی به صبح رساندند، که زمزمه آنان در حالات رکوع و سجود و ایستاده و نشسته، مانند زمزمه زنبوران عسل، شنیده می شد.»
در وصف یاران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نقل شده است: «مُجِدُّون فی طاعة الله؛ آنان در راه اطاعت خداوند، اهل جدیت و تلاش هستند..» امام علی علیه السلامدر توصیفشان فرموده اند: «رجال لا ینامونَ الیل لهم روی فی صلواتهم کروی النحل یبیتون قیاماً علی أطرافهم و یسبحون علی خیر لهم؛ مردان شب زنده داری که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران عسل به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و بر فراز اسب ها خدا را تسبیح می کنند.»
وفای به عهد
امام علیه السلام در شب عاشورا به خیمه حضرت زینب علیها السلام رفتند و میان ایشان، گفت وگویی صورت گرفت. از آن جمله، حضرت زینب علیها السلام به امام علیه السلام عرض کرد: «آیا شما نیات یاران خود را امتحان کرده اید؟ می ترسم که در هنگامه درگیری، شما را به دشمن تسلیم کنند.» امام حسین علیه السلام در جواب فرمودند: «اما والله لقد نهرتهم و بلوتهم و لیس فیهم الأشوس الأقعص یستأنسون بالمنیة دونی استئناس الطفل بلبن أمّة؛ به خدا سوگند، ایشان را آزموده ام و آنان را انسان هایی سینه سپرکرده یافته ام، به گونه ای که به مرگ زیرچشمی می نگرند و شوقشان به مرگ، کمتر از شوق کودک به شیر مادرش نیست.»
در آن شب، زیباترین و ماندگارترین صحنه های تاریخ اسلام، شکل گرفت. امام علیه السلام بیعت خود را از همه یاران برداشت و از ایشان خواست تا در تاریکی شب پراکنده شوند. اما هریک از اهل بیت علیهم السلام، اصحاب و یاران در سرسپردگی عاشقانه خویش، بار دیگر ابراز وفاداری کردند. مسلم بن عوسجه عرض کرد: «یابن رسول الله صل الله علیه و آله! در جهان کسی از ما لئیم تر نباشد، اگر این جا تو را رها کنیم. پناه می بریم به خدا از این که از رکاب همایونی تو دوری کنیم. خدا هرگز روزی را نیاورد که من چنین کنم…. حتی اگر سلاحی به دست نداشته باشم، با پرتاب سنگ به جنگشان خواهم رفت. .. و هرگز از تو جدا نخواهم شد، تا در رکاب تو کشته شوم.» سعید بن عبدالله حنفی نیز عرض کرد: «سوگند به خدا، هرگز تو را رها نمی کنیم، تا برای خدا مشخص شود که سفارش پیامبر صلیالله علیه و آله را نسبت به تو عمل کردهایم و اگر بدانم که در راه تو به شهادت میرسم و سپس زنده میشوم و ذرات وجودم را بر باد میدهند و هفتاد بار با من چنین کنند، باز از تو جدا نخواهم شد…»
و اینک ما در زمان انتظار سرورمان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به سر می بریم. به راستی، آیا ما مدعیان منتظر، به اندازه یاران سیدالشهداء علیه السلام، از جان و مال خود، خواهیم گذشت؟ منتظر واقعی در میدان عمل، به سوی ظهور گام بر می دارد و در هر صبح با امامش بیعتی تازه می بندد و به خدا خویش قول می دهد که هرگز از این عهد و پیمان برنگردد، تا از یاران و دفاع کنندگان از مولایش باشد و در این راه از همه پیشی بگیرد؛ عهدی که حتی مرگ هم نتواند آن را بشکند: «اللهم إنی اجدد له فی صبیحة یومی هذا و ما عشتُ من أیامی عهداً و عقداً و بیعةً له فی عنقی لا أحول عنها و لا أزول ابداً اللهم اجعلنی من أنصاره و أعوانه و الذّابینَ عنهُ و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلینَ لِأوامره و المحامین عنه و السابقینَ إلی ارادته و المستشهدین بین یدیه اللهم إن حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاً فأخرجنی من قبری مۆتزراً کفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیاً دعوة الداعی فی الحاضر و البادی…»
انتهای خبر/