برگ برنده «غیرعلنی» صراحت آن در نقد مسائل پیرامون انتخابات است. صراحتی که در آثار پیشین به دلایل مختلفی وجود نداشت و «غیرعلنی» سعی کرد برای اولین بار، از آن استفاده کند تا بخش بیشتری از مخاطب را به خود جذب کند.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سریالهای متعددی در تلویزیون تولید شد که برخی از آنها حال و هوایی سیاسی داشتند، ولی نقطه اشتراک تمامی این آثار پرداختن به مسائل و تاریخ سیاسی پیش از انقلاب بود. تاریخی که حساسیت کمتری نسبت به آن وجود داشت و راحتتر میشد به نقد آن پرداخت. اما مسائل سیاسی روز، جز خط قرمزهای آثار نمایشی تلویزیون محسوب میشد که به خاطر حساسیتهایی که پیرامون آن وجود دارد، کمتر اراده و علاقهای برای تولید آثاری با این مضمون وجود داشته است. سریالهایی چون «هزاردستان»، «تبریز در مه»، «سالهای مشروطه» و «معمای شاه» تنها نمونههایی از این سریالها هستند که همه آنها به بررسی تاریخ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پرداختهاند.
«غیرعلنی» اولین سریالی است که به طور «صریح» به یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی جامعه میپردازد. اثری که در واپسین روزهای باقیمانده به انتخابات سرنوشتساز امسال، به سراغ نقد حواشی و برخی از مسائل پیرامون این رویداد مهم رفته است.
داستان چیست؟
این مجموعه تلویزیونی که کارگردانی آن بر عهده مهرداد خوشبخت است از هفته گذشته روانه آنتن شبکه دو سیما شده است و انتخابات مجلس بخش مهمی از موضوع آن را تشکیل میدهد.
شخصیت اصلی داستان این اثر جوانی به نام امیررضا است که در کنار تحصیل در دانشگاه به کار در شیرینی فروشی پدرش مشغول است. او به دختر روزنامهنگاری به نام ریحانه دلبسته که پدرش (مهندس عنایت) معاون سابق فرماندار بوده است و حالا بعد از بازنشستگی، برای آن که بتواند دوباره به جایگاهی برسد، شرط ازدواج امیررضا با دخترش را پیروزی او در انتخابات قرار داده است؛ هر چند که دخترش نظر مثبتی نسبت به این شرط ندارد.
همین اتفاقا باعث میشود تا امیررضا وارد رقابتی سخت با دیگر نامزدهای نمایندگی مجلس در شهر خود شود. رقابتی که او را وارد برخی از بازیهای سیاسی مرسوم در این شرایط میکند. در این بین فرانک (دخترعمه امیررضا) هم که کلاسها و همایشهایی در باب موفقیت برگزار میکند و مدتی کارش به مشکل خورده، با امید پیروزی امیررضا در انتخابات و استفاده از کمک او برای آغاز مجدد همایشهایش، به حمایت او آمده و تنور رقابت را گرمتر میکند.
جوانان، قهرمانان اصلی «غیرعلنی»
قهرمانان اصلی «غیرعلنی» جوانان هستند. امیررضا به عنوان شخصیت محوری این اثر نمادی از جوانهایی است که برای رسیدن به یک آرزوی کوچک مجبور شده تا وارد یک رقابت سخت شود. رقابتی که به آن رقبتی ندارد ولی مجبور است برای رسیدن به هدفش، به آن تن بدهد. از طرف دیگر رقبیب اصلی او دوست دیرینهاش مهرداد (با بازی شهرام عبدلی) است که نمادی از جوانان جاهطلبی است که میخواهند ره صدساله را یکشبه بروند. در طرف دیگر قصه، ریحانه قرار دارد. دختر جوانی که در یک روزنامه کوچک خبرنگار است و وظیفه آگاهی بخشی به جامعه را دارد و حالا ماجرای ازدواجش به رقابتهای انتخاباتی گره خورده است. ترکیب این سه نفر و حوادثی که برای آنها پیش میآید، خط اصلی داستان این مینی سریال ۱۱ قسمتی را پیش میبرد.
شخصیت به نمایش گذاشته شده از این سه نفر در کنار دیگر شخصیتهای داستان از پتانسیل بالایی برای پرداخت برخوردارند که البته به واسطه تعداد کم قسمتهای این مجموعه، از تمامی ظرفیت موجود برای شخصیتپردازی آنها و مسائل پیرامونشان استفاده نشده است. برای مثال شخصیت ریحانه به عنوان یک دختر فعال و جسور که در حرفه خبرنگاری فعالیت میکند، میتوانست بیشتر از این مورد توجه قرار بگیرد و با دست گذاشتن بر روی فضای کاری او در این روزنامه، به معرفی نقش پراهمیت رسانهها در رویداد مهمی چون انتخابات پرداخت؛ در حالی که تاکید بیشتر داستان، بر زندگی شخصی ریحانه و حضور او در جمع خانوادهاش است.
صراحت در نقد، برگ برنده «غیر علنی»
پیش از این سریالهایی چون «چک برگشتی» و «پایتخت۴» به سراغ موضوع انتخابات و نقد برخی از حواشی آن رفته بودند و نقطه اشتراک هر دوی این آثار با «غیرعلنی»، در بهرهگیری آنها از زبان طنز برای بیان قصه اصلی اثر است. زبانی که همیشه برای مخاطب ایرانی از جذابیت بالایی برخوردار بوده است، به ویژه در ارتباط با موضوعی همچون انتخابات که معمولا آثار متعددی با رویکرد کاملا جدی در ارتباط با آن تولید میشوند و تکرار همین نگاه و لحن برای تولید یک اثر نمایشی، بدون شک باعث دوری مخاطب از تلویزیون میشود.
اما برگ برنده «غیرعلنی» صراحت آن در نقد مسائل پیرامون انتخابات است. صراحتی که در آثار پیشین به دلایل مختلفی وجود نداشت و «غیرعلنی» سعی کرد برای اولین بار، از آن استفاده کند تا بخش بیشتری از مخاطب را به خود جذب کند.
وعدههای دروغ برخی از کاندیدهای انتخابات، سواستفاده آنها از چهرههای سرشناس جهت جمعآوری رای، پخش کردن غذا برای آوردن رای، شانتاژ رسانهای علیه سایر رقبا در جهت تخریب چهره آنها و… تنها بخشی از مسائلی است که این سریال سعی کرده بدون تعارف به آنها بپردازد.
علاوه بر این، ابتکار نویسندگان این اثر در استفاده از واژگانی که در روزهای اخیر به شدت در ادبیات سیاسی کشور رایج شده است، باعث قرابت بیشتر مخاطبان با آن شده است. «دوران پسابرجام»، «تحریمهای ظالمانه» و «تشکیل اتاق فکر» نمونههایی از این عبارات هستند که حسین ترابنژاد و مهدی حمزه بهعنوان نویسندگان فیلمنامه «غیرعلنی» به موقع از آنها استفاده کردهاند.
هر چند که تیم تولید این اثر سعی کرده تا با انتخاب یک ناکجا آباد در اطراف تهران و بدون آن که بخواهد از طیف یا جناح سیاسی خاصی صحبت کند، از حواشی احتمالی که معمولا پیرامون اینگونه آثار شکل میگیرد، دوری کند و در یک اثر سیاسی- اجتماعی، بدون هرگونه اعتراض و حاشیهسازی به نقد مسائل و کاستیها بپردازد.
آشفتگی ژانر، کمدیِ عاشقانهِ سیاسی!
«غیرعلنی» با وجود همه ارزشهایی که به واسطه صراحت در نقد و پرداختن به مسائل سیاسی روز دارد، اما از ضعفهای نیز رنج میبرد که یکی از مهمترین آنها آشفتگی قصه و ژانر این مجموعه است. اثری که در چند راهی کمدی یا رمانس یا سیاسی سرگردان است و به نظر میرسد خود نیز نمیداند که دقیقا میخواهد به سمت کدام ژانر متمایل شود! از یک سو نقش رابطه عاشقانه امیررضا و ریحانه به عنوان دو چهره شخصیت اصلی این اثر در گاهی از موارد آنقدر پررنگ میشود که قصه انتخابات به کلی فراموش میشود و از سوی دیگر گاهی اصرار بر بیان پشت سرهم برخی از نقدهای سیاسی در ارتباط با انتخابات آنقدر در ذوق میزند که بیشتر شبیه به یک بیانیهخوانی سیاسی میشود. در این میان گاهی نیز شاهد بیان دیالوگها و وقوع رویدادهایی هستیم که «غیرعلنی» را تبدیل به یک کمدی محض میکند.
هرچند که این تکثر و آشفتگی باعث شده تا نتوان برای «غیرعلنی» یک ژانر مشخص کرد، اما به نظر میرسد این مینیسریال ۱۱ قسمتی را میتوان به عنوان تمرینی ارزشمند در سریال سازی سیاسی در تلویزیون به حساب آورد که با جابجا کردن بسیاری از خط قرمزها در این زمینه، راه سایر تولیدکنندگان را هموار کرده است.
فرهنگ نیوز