به یاد شهدای غواص خط شکن؛
“عاموم عاباسه”
حال عجیبی پیدا کردم اتفاقات چند دقیقه قبل در یک لحظه از ارتباط بین«عباس» و غواص برایم مفهوم دیگری ساخت
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا، آرام آرام داشتم از کوچه ای رد می شدم و در افکار خودم بودم که ناگهان گفتگوی دو کودک در حال بازی توجهم را به خود جلب کرد. گوش دادم، شنیدم با زبان شیرین کودکی چیزی شبیه به نیم زبانی با هم حرف می زدند دخترک داشت در ادامه حرفهایش به دیگری می گفت:«عاموم عاباسه» و آن دیگری می گفت:« عاموی منم شعیده» بقدری از زبان شیرین آن طفل های معصوم خوشم آمد که رو کردم به دومی و گفتم خدا رحمت کنه «عموت شهیده» گفت: نه «عاموم شعیده» گفتم آهان اسمش سعیده گفت ها شعیده رو کردم به اولی و گفتم پس اسم عموی تو هم «عباسه» گفت نه «عاباسه».
در حال یکی بدو کردن با او بودم که صدای گوینده رادیو خانه همسایه بگوشم رسید که از شهدای غواص می گفت با خود گفتم نکنه منظور این بچه غواصه که با زبان کودکی نمی تواند ادا کند، رو کردم به او خم شدم و گفتم عموت غواصه ؟ در حالی که انگشتهای کوچکش را به دندان گرفته بود و بخاطر تابش آفتاب چشمهایش را ریز کرده بود گفت ها «عاموم عاباسه» ناگهان قلبم داغ شد و بغضی عجیب گلویم را فشرد دستی به سر دخترک کشیدم و قامت راست کردم و به راه خودم ادامه دادم.
حال عجیبی پیدا کردم اتفاقات چند دقیقه قبل در یک لحظه از ارتباط بین«عباس» و غواص برایم مفهوم دیگری ساخت حتی سی لاب کلمات، چه جالب عباس برای هدفی بزرگ با فرات ارتباط برقرار کرد و برای خیام حرم آب می آورد و برای مولایش آبرو که شهیدشد و غواص، هم برای آوردن آبرو و عزت و شرف به خیام حرم ناموس ایران عزیز و اسلامی چند گام آن سوتر از فرات و دجله از آب می گذشت که پیوندی ناگسستنی برقرار کرد و همانند مقتدایش عباس علیه السلام در حالی که دستانشان بسته بود جان عزیز خود را فدای اسلام و ایران عزیز کردند و چه جالب که اسم عموی دوستش هم سعید بود.
با خودم مرور کردم شهید سعید عباس غواص……عباس….. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. سید علیرضا بدری/