۰۹:۵۷ - سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲

بابک زنجانی واقعا کیست

این روزها نام بابک زنجانی بیشتر از قبل شنیده می شود، چه در موضع بدهکاری میلیاردی اش به وزارت نفت و چه در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی.

54682

 

به گزارش پایگاه خبری شهرستان شاهین شهر و میمه “شاهین نا” به نقل از نیمروز، خودش می گوید 70 شرکت دارد و حدود 17 هزار کارمند در یکی از مجموعه های تحت سرپرستی اش کار می کنند و ماهی 29 میلیارد تومان حقوق می دهد.

تنها 43 سال سن دارد و این روزها نامش بر سر زبان ها است؛ از تحریم های اتحادیه اروپا گرفته تا کمیسیون اصل نود مجلس و گزارش تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی.

این روزها در لابه لای خبرها نام بابک زنجانی زیاد به گوش می رسد؛ مردی که حاشیه هایش هم بوی نفت می دهد هم بوی ورزش و هواپیمایی ولی با همه این حاشیه ها هنوز به راحتی فعالیت های اقتصادی اش را ادامه می دهد.

اما این سوال اساسی در ذهن هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود، که واقعا بابک زنجانی کیست؟

میلیاردری با بدهی های میلیاردی!

زنجانی متولد 21 اسفند 1349 در تهران است و صاحب شرکت هلدینگ توسعه سورینت قشم است.

گفته می شود زنجانی حدود 64 شرکت داخلی و خارجی دارد که البته در این میان بسیاری از بنگاه ها تجاری که به وی منتسب می شوند نیز تکذیب می شود.

زنجانی دوره جوانی اش را اینطور شرح می دهد: «صادقانه می گویم زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود 14-13 ماه آنجا بودم. زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید.

چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده آقای نوربخش را جابجا کنید.

ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود حدود 5 ماه مانده بود.»

ولی ظاهرا گره خوردن سرنوشت زنجانی با مرحوم نوربخش، برای وی خوش یمن بود است.

شرکت هواپیمایی قشم، هلدینگ سورینت، باشگاه فوتبال راه‌آهن، First Islamic Bank مالزی، بانک «ارزش» تاجیکستان، موسسه‌ای مالی اعتباری در امارات، سهامدار شرکت هواپیمایی «انور» ترکیه از جمله شرکت هایی منتسب به زنجانی است.

زنجانی رابطه‌هایی با وزارت نفت دارد که هیچگاه به طور شفاف برای جامعه مشخص نشده است.

تنها خبرهایی مبنی بر بدهکاری وی به وزارت نفت آن هم بدلیل فروش نفت ایران منتشر شده که در ادامه به جزئیات آن می پردازیم.

سوال مهم اما درباره دارایی این مرد مرموز اقتصادی است که خود زنجانی دارایی هایش را 25 هزار میلیارد تومان معرفی می کند.

البته وی رقم بدهکاری هایش را نیز در یکی از معدود مصاحبه هایش با رسانه های داخلی اعلام کرد.

زنجانی با اشاره به موضوع بدهکاری اش به وزارت نفت می گوید: وزیر نفت گفته است من بیش از 2 میلیارد دلار بدهی دارم اما بدهی من به این وزارتخانه یک میلیارد و 200 میلیون یورو بیشتر نیست.

همین رقم های میلیونی و میلیاردی نشان می دهد که زنجانی خیلی بیشتر از چند معامله معمولی با وزارت نفت و سازمان های عظیم مالی نظیر تامین اجتماعی داشته است.

54682
میلیاردر تحریم شده!

سال گذشته بود که نام زنجانی و 15 شرکت تحت سرپرستی وی در لیست تحریم های اتحادیه اروپا قرار گرفت.

البته پیش از این نام افرادی نظیر خاوری (مدیرعامل سابق و فراری بانک ملی ایران) نیز در لیست تحریم های اتحادیه اروپا قرار گرفت که با توجه به نقش وی در فساد 3 هزار میلیاردی مایه تعجب همگان شد.

بابک زنجانی اولین کسی بود که به قرار گرفتن نام شرکت هایش در لیست تحریم های اتحادیه اروپا واکنش نشان داد.

وی در مصاحبه با رویترز که در دفتر کارش در دبی انجام شده بود، حرف های شنیدنی درباره شرکت هایش و رابطه نفتی با وزرات نفت می زند.

وی در این مصاحبه تصمیم اتحادیه اروپا را یک اشتباه می خواند و معتقد است برخلاف آنچه در بیانیه اتحادیه آمده نه بانکی که به نام First Islamic Bank در مالزی دارد، و نه بیش از 60 شرکت دیگر او، هیچگونه خلافی مرتکب نشده اند.

زنجانی ادامه می دهد: من گذرنامه ایرانی دارم و مبالغ کلانی پول برای شرکت هایم در نقاط مختلف جهان می فرستم. ممکن است آنها خیال کرده باشند که ما درگیر توطئه، و یا کاری سری هستیم.

مدیرعامل شرکت سورینت قشم می گوید 64 یا 65 شرکت در گروه عملیاتی او هستند که بخش هایی نظیر لوازم آرایشی، مواد غذائی، نفت و هواپیمائی را در بر می گیرند.

وی در ادامه مصاحبه اش با رویترز تکذیب می کند که شرکت نفتی اش به نام International Safe Oil ، که در فهرست شرکت های مشمول تحریم قرار گرفت، معامله ای با صنعت نفت ایران داشته است.

بنابر این گزارش، آمریکا نیز چند ماه بعد از اتحادیه اروپا زنجانی را در لیست تحریم ها خود گنجاند.

ولی زنجانی ظاهرا هر روز گرفتار حاشیه های بیشتری می شد که قرار گرفتن در لیست تحریم های اتحادیه اروپا انتهای آن نبود.

بدهکاری‌هایی که بوی «نفت» می دهد

شهریور امسال بیژن نامدار زنگنه در نخستین جلسه شورای گفت و گو در پاسخ سوالی درباره بدهی زنجانی به وزارت نفت گفت: بابک زنجانی 2 میلیارد دلار از پول نفت به فروش رفته کشور را هنوز برنگردانده.

وزیر نفت تصریح کرد: وی (زنجانی) گفته پول به حسابم واریز شده اما از جانب آمریکایی ها این حساب بلوکه شده است.

همین موضوع کافی بود تا پای کمیسیون اصل نود مجلس به ماجرای این آقای میلیارد باز شود.

این کمیسیون که مسئولیت پیگیری پرونده نفتی زنجانی را بر عهده گرفته بود تصمیم گرفت جلسه مستقیمی با وی داشته باشد.

پورمختار رئیس کمیسیون اصل نود هفته گذشته ضمن گزارشی از روند پرونده زنجانی در این کمیسیون گفت: یک سری اطلاعات از سازمان ها و نهادهای مختلف در خصوص پرونده وی درخواست کرده ایم و خود زنجانی نیز مستنداتی را ارایه کرده است که در حال بررسی آنها هستیم.

وی افزود: حتماً در آینده نیز جلسه ای با خود بابک زنجانی خواهیم داشت و امیدواریم بتوانیم تا پایان آذر ماه این پرونده را به نتیجه برسانیم.

بالاخره پس از چند هفته بررسی محمدعلی پورمختار رئیس کمیسیون اصل نود با اشاره به روند بررسی پرونده بابک زنجانی در کمیسیون اصل 90 گفت: بابک زنجانی مبلغی به میزان یک ملیارد و 600 میلیون دلار به وزارت نفت بدهکار است و چنان‌چه این مبلغ را به وزارت نفت پرداخت کند پرونده وی در کمیسیون اصل 90 مختومه خواهد شد.

وی بدون اعلام دقیق پرداخت وجه مذکور به حساب وزارت نفت از سوی بابک زنجانی افزود: زنجانی در تلاش است و ما نیز از وی خواسته‌ایم تا این وجوه را هر چه زودتر به حساب وزارت نفت واریز کند و ممکن است خیلی زودتر از یک ماه به حساب وزارت نفت واریز شود.

رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس اظهار داشت: زنجانی در جلسات با این کمیسیون متعهد شده تا موضوع انتقال وجوه حاصل از فروش نفت را از بانکهای خارجی را مورد پیگیری قرار دهد و نسبت به تسویه حساب اقدام و نتیجه آن را به کمیسیون اصل 90 اعلام کند و این کمیسیون نیز پس از استعلام از مراجع ذی‌ربط پرونده را مختومه اعلام خواهد کرد.

 

54683

 

بنابر گفته پورمختار پرونده زنجانی در مورد بدهکاری اش به وزارت نفت به زودی بسته خواهد شد ولی پای زنجانی ظاهرا به این زودی ها از پرونده های شبهه دار اقتصادی بیرون نمی رود.

وقتی زنجانی با حاشیه های مرتضوی گره می خورد

بهمن ماه سال 91 محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت برای دفاع از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که مورد استیضاح نمایندگان قرار گرفته بود به مجلس رفت ولی به جای دفاع از وی فیلمی را پخش کرد که هم جلسه را متشنج کرد و هم نام زنجانی را مطرح کرد.

فیلم جلسه خصوصی فاضل لاریجانی برادر رئیس مجلس را نشان می داد که در حال رایزنی با مرتضوی درباره مسائل اقتصادی و … بود.

برخی اخبار تائید نشده حکایت از آن داشت که فاضل سعی داشت برای بابک زنجانی امتیاز هایی را از سازمان تامین اجتماعی دریافت کند؛ خبرهایی که هیچگاه تائید نشد ولی توانست نام میلیارد جوان را بر سر زبان ها بیندازد.

اما ماه ها بعد و پس از کامل شدن پرونده تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی دوباره حاشیه های پیوند خوردن نام مرتضوی با بابک زنجانی خودنمایی کرد.

در بخشی از گزارش تحقیق تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی که هفته گذشته در مجلس ارائه شد، از معاملات میلیاردی این سازمان و بابک زنجانی نام برده شده است.

در این گزارش آمده: «هیات در روز های اولیه بررسی به موضوعی دست یافت که تا روزهای پایانی کار خود بسیاری از اوقات اعضا  هیات را درگیر خود نموده بود. تفاهم نامه ای به شماره 1000/91/9135 در تاریخ 27/9/1391 فی مابین سازمان و شرکت هلدینگ سورینت قشم به مدیرعاملی بابک زنجانی منعقد گردید. مطابق این تفاهم نامه مقرر شد بود تا سقف 4 میلیارد یورو (معادل ین ژاپن) 138 شرکت متعلق به سازمان تامین اجتماعی که عمدتا موضوع اصلی تحقیق و تفحص بوده اند به شرکت مذکور واگذار گردد.»

ظاهرا بر اساس این تفاهم نامه قرار بوده سهام سازمان تامین اجتماعی به صورت انحصاری در اختیار شرکت بابک زنجانی قرار گیرد که نام شرکت هایی نظیر هواپیمائی جمهوری اسلامی، فولاد خوزستان، فولاد مبارکه اصفهان، بانک صادرات، هتل های هما، پتروشیمی غدیر، پتروشیمی تبریز، شرکت ملی نفتکش، کشتی رانی جمهوری اسلامی ایران و بانک های پاسارگاد، تات، پارسیان، دی و … در گزارش تحقیق و تفحص مجلس ذکر شده است.

سعید مرتضوی البته در واکنش به این گزارش تحقیق تفحص جوابیه را صادر کرد.

وی در جوابیه خود با اشاره به مساله مطرح شده درباره واگذاری سهام های تامین اجتماعی به بابک زنجانی آورده است: در خصوص اولین بخش گزارش که با تیتر “قرار داد واگذاری انحصاری 138 شرکت به هلدینگ سورینت قشم” (بابک زنجانی) آمده به استحضار می‌رساند همانگونه که در ادامه این گزارش و تیتر دوم با عنوان “اشکالات و نواقص وارده بر تفاهم‌نامه منعقده” به آن پرداخته شده اساساً سازمان تأمین اجتماعی هیچگونه قرارداد واگذاری با هلدینگ سورینت قشم امضاء ننموده و صراحتاً اعلام می‌نمایم که آقای بابک زنجانی و هلدینگ سورینت قشم حتی یک چوب کبریت هم از سازمان تأمین اجتماعی تحویل نگرفته و در همین حد نیز واگذاری صورت نگرفته است.

این جواب مرتضوی بر حاشیه های ماجرای زنجانی و سازمان تامین اجتماعی افزود و باید دید کدام طرف می تواند با ارائه سند حرف خود ثابت کند ولی نکته این است که بابک زنجانی به عنوان یک سرمایه دار دامنه وسیعی از فعالیت های اقتصادی را ایجاد کرده که گستره آن وزارتخانه و سازمان های مختلف را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

54684

 

بابک زنجانی واقعا کیست؟/ آیا مسئولان ماجرا را شفاف می کنند؟

این روزها شاید مردم زنجانی را به عنوان میلیاردر صاحب باشگاه راه آهن و کسی که با وزرشکاران معروف و اسلحه های آنچنانی عکس دارد بشناسند ولی سوال جدی این است که بابک زنجانی کیست؟

آیا تنها مساله مالی زنجانی بدهی وی به شرکت نفت از درآمد حاصل از فروش نفت است که کمیسیون اصل نود مجلس به آن پرداخته است.

در این میان مسئولان قضایی و دستگاه های نظارتی که وظیفه اصلی برای روشن گری درباره موضوعات مالی شبهه دار را بر عهده دارند هیچگاه اظهارنظر شفافی درباره ماهیت اصلی فعالیت های اقتصادی زنجانی نداشته اند.

این سوال شاید برای بسیاری از کسانی که اخبار مربوط به حاشیه های مالی زنجانی را دنبال می کنند مطرح باشد که زنجانی چگونه میلیاردر شده و تا این حد در برخی وزراتخانه ها نفوذ پیدا کرده است.

 

چه کسی «بابک زنجانی» را میلیاردر کرد؟

بابک زنجانی در گفتگو با هفته نامه «آسمان» روایت جالبی از روزهای سربازی و کار برای رئیس کل بانک مرکزی بازگو کرده است. روزهایی که مقدمه میلیاردر شدن او بود. این بخش از گفتگوی زنجانی با هفته نامه آسمان را بخوانید:

شما در جایی گفته بودید که در بانک مرکزی سربازی کرده اید و راننده رئیس کل بانک مرکزی بودید. سرباز رئیس کل بانک مرکزی شدن کار ساده ای نیست. قبول دارید؟ لطفا صادقانه بگویید:

صادقانه می گویم زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود 14-13 ماه آنجا بودم. زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید.

چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده آقای نوربخش را جابجا کنید.

ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش رانده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود حدود 5 ماه مانده بود.

وقتی مرا به دفتر آقای دکتر نوربخش فرستادند من در آنجا کار ثبت نامه ها را انجام می دادم نامه ای می آمد ثبت می کردم و در کارتابل می گذاشتم و مرتب می کردم بعد  رانندگی هم می کردم جایی اگر می رفتند می بردمشان تا این که خدمت سربازی ام تمام شد. زمانی که خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش گفتند می خواهی چکارکنی؟ اگر بخواهی می توانی این جا بمانی.

پاسخ شما به دکتر نور بخش چه بود؟

من گفتم نمی مانم؛ کارت هایشان را دارم آن موقع هر کسی را نمی گذاشتند به آن زیرزمین برود چون آنجا بورس شده بود و نمی گذاشتند دلال ها آنجا بروند. باید مغازه دار بودی یا کارت داشتی من هنوز کارت آن موقع را دارم.

وقتی خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش 5-4 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی 300 تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند (دلار تزریق می کنند) و 4 یا 5 نفر بودند کار کن به من اعتماد پیدا کرده بود.

اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟

17 میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم 17 میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.

54685

چند وقت یک بار از بانک مرکزی دلار می گرفتید؟

هر روز می گرفتم. دلارها را در بانک مرکزی می گرفتم و در بازار می فروختم و پول ریالی اش را به بانک واریز می کردم.

اینکه دلارها را با این کارمزد به شما می دادند خوش یک رانت نبود؟ چرا به بقیه دلار نمی دادند؟ روزی 17 میلیون تومانم کارمزد رقم کوچکی نبود.

نمی دانم. وقتی خدا بخواهد کاری برای کسی انجام شود می شو. آقای دکتر نوربخش که انسان رانتی نبودند، اگر ایشان می خواست رانتی بدهد به کسی رانت می داد که منافعی برایش داشته باشد.

بعد از فوت مرحوم نوربخش و بانک مرکزی چکار کردید؟

آن موقع بررسی کرده بودم متوجه شده بودم که در بین کسانی که پول های زیادی می آورند «سالامبور» فروش ها (کسانی که پوست گوسفند می فروشند)، ارزهای زیادی به داخل کشور می آورند.

مثلاً چه ارقامی؟

از 10 میلیون دلار گرفته تا 30 میلیون دلار. آنها پوست گوسفند را جمع می کردند و به خارج از کشور می بردند. در ترکیه و ایتالیا می فروختند و پولش را به داخل کشور می آوردند. آن زمان با یکی از این “سالامبور”  فروش ها آشنا شدم. گفتم این کار چطور است گفت چرا شما کار ارزی می کنید بیا در کار سالامبور کار خوبی است.

از چند نفر دیگر که آن پول ها را برای توزیع می گرفتند سه نفرشان تا مدت ها در زندان بودند چون ما اول باید ارز به حساب می ریختیم تا آنها تومانش را به ما می داند. آن سه نفر ارز را به حساب کسی ریخته بودند که پولشان را نداده بودند. مثلاً شخصی به نام … (نامش را می برد) که زمانی در کیش هم هتل داشت. پول سنگینی (ارز) به حساب شخصی ریخته بود. آن نفر هم ارز را برداشته بود و رفته بود. حالا تا برود شکایت کند و پول را بگیرد خودش را به زندان برده بودند. یا بعضی از آنها می آمدند و دفترچه باز می کردند تا سود بانکی اش را بگیرند و به صورت هفتگی با بانک مرکزی تسویه می کردند. من یادم هست آن وقت ها با این آقایان صحبت می کردم که این کارشان حلال نیست چون پول خود بانک را در بانک می گذاشتند و بهره می گرفتند.

حالا برگردیم به همان دوره «سالامبور» فروشی شما

من در آن موقع پوست گوسفندها را می خریدم و می دادم دباغی می کردند. بعد تبدیل به طبقه بندی های مختلف می شد و آنها را صادر می کردم.

چقدر پوست گوسفند توانستید جمع کنید؟

آن زمان حدود 5 هزار پوست جمع کردم. هر پوست حدود 500 تا 600 تومان قیمت داشت دلار هم به 900 تومان رسیده بود.

پوست ها را به کجا می فروختید؟

به ترکیه. اما حتی خریدارها را نمی شناختم خیلی رسکی کار می کردم فقط شنیده بودم در ترکیه کسی هست که «سالامبور»های ایرانی را می خرد. چون می دیدم همه سالامبورهایشان را برای او می فرستند فکر کردم خوب است من هم سالامبورهایم را برای او بفرستم. یک روز به ایشان تلفن زدم و گفتم از ایران زنگ می زنم و می خواهم سالامبورهایم را به شما بفروشم. ایشان اول گفت که سالامبورهایم را نمی خرد اما آنقدر پافشاری کردم تا بالاخره پذیرفت تا از من هم بار بردارد.

از فروش سالامبورها چقدر سود کردید؟

در اولین کانتینری که به ترکیه فرستادم هر سالامبور برایم نیم دلار(حدود 500 تومان)  تمام شده بود و در آنجا 19 تا  20 دلار فروخته شد. پولم یکدفعه چندین برابر شد. کارم را به 5 هزار پوست شروع کردم. وقتی دیدم کار قشنگ و خوب است در نزدیکی ورامین کارخانه ای را اجاره کردم. از این طرف و آن طرف  کشور پوست می خریدم و پس از دباغی صادر می کردم این کار سودهای زیادی برایم درست می کرد.

هنوز از طرف کسی یا جایی پشتیبانی نمی شدید؟ سفارش و توصیه ای نداشتید؟

پوست خریدن که دیگر سفارش و  توصیه نمی خواهد کارم تا سال 1996 خیلی خوب پیش می رفت. اما بعد از آن ورشکست شدم و به زندان افتادم.

همچنین بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.