تجربه بیانیه الجزایر، عبرتی برای مذاکرات هسته ای
مذاکرات سال ۱۳۵۹ چند بیانیهای شد. مذاکرات فعلی هستهای هم چند بیانیهای شده است. آمریکا به خوبی از تجربه بیانیه الجزایر استفاده کرده و میکند و همان مدل را دنبال میکند.
به گزارش پایگاه خبری“شاهین نا، از قدیم گفتهاند انسان عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. با توجه به وجود تجربه بیانیه الجزایر در ماجرای گروگان ها، لازم است این پرونده برای عبرتگیری بازگردد و مطالعه بیشتری شود و زوایای آشکار و پنهان، دستاوردها و از دست دادهها، موفقیتها و ناکامیهای آن بررسی بیشتری گردد. تشابهات بین بیانیه الجزایر و شرایط حاضر را میتوان مروری کلی کرد:
۱- در جریان تسخیر لانه جاسوسی، در آمریکا دمکراتها بر سرکار بودند و بیانیه الجزایر در اثر هدف اصلی کارتر یعنی موفق کردن دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صادر گردید. در آن زمان کارتر به مذاکره بسیار نیازمند بود. الان هم اوبامای دموکرات به مذاکره بسیار نیاز دارد تا بتواند دموکراتها را در دور بعد به کاخ سفید بفرستد.
۲- حضرت امام خمینی(ره) در پیامی فرمودند: بارها گفتهام که گروگانگیری توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما، عکسالعمل طبیعی صدماتی است که ملت ما از آمریکا خورده است و اینان فعلاً با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای آمریکا علیه ایران و ضمانت به عدم دخالت سیاسی و نظامی آمریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامی سرمایههای ما آزاد میگردند. الان هم مقام معظم رهبری میفرمایند: من یک خواستههایی از مسؤولین داشتهام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مساله است که بدانند دستاورد کنونی هستهای ما چیز با ارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کمارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هستهای برای یک کشور، یک ضرورت است. و در این جزئیّات مذاکرات که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود….. همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد.
اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست. و بههیچوجه اجازه داده نشود که به بهانه نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسوولین نظامی کشور بههیچوجه مأذون نیستند که به بهانه نظارت و به بهانه بازرسی و مانند این حرف ها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ و تذکّر بعدی این است که هیچ شیوه نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، بههیچوجه مورد قبول نیست. و من به خود مسؤولان هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسؤولان باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است… الآن فرصت خوبی است برای همدلی؛
۳- کنگره آمریکا در ۹ مرداد ۱۳۵۹ به نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامه مینویسد و میگوید: ما از تمام موضوعات مهم داخلی که در برابر دولت شما قرار دارد آگاه هستیم. از شما مصرانه میخواهیم برای موضوع گروگان ها، بهترین و بالاترین اولویت را قائل شوید. الآن هم این روزها کنگره آمریکا پشت سر هم جلسه میگذارد و ملت ایران را تهدید میکند و عملاً خواستار دخالت در مذاکرات میشود و نوعی بازی “تام و جری” با دولت آمریکا در رابطه با مذاکرات بر پا کرده است. مجلس شورای اسلامی هم تقریباً در رابطه با مذاکرات منفعل و بدون تحرک است. (منظورم حرکت فردی نمایندگان نیست، بلکه منظور کلیت مجلس و مسؤولین مربوطه است)
۴- در ۱۰ شهریور ۱۳۵۹ نمایندگان مجلس شورای اسلامی پاسخی مفصل به کنگره آمریکا دادند و سوابق دخالتهای آمریکا را بر شمردند و آمریکا را مسوول همه گرفتاریها و بن بستهای جهان دانستند و با یک موضع گیری صریح و قاطع آمریکا را از هر گونه توطئه و برنامه ریزی برای تجاوز منع کردند و از کنگره خواستند تا خسارات وارده به ایران را به پردازند و حقوق ملت ایران را پرداخت نمایند. در شرایط فعلی اگر چه مجلس با امضای کثیری از نمایندگان در مراحل مختلف بیانیه هائی را در رابطه با مذاکرات تهیه و منتشر کرده اند ولی لازم است بیانیهای خطاب به مسوولان و سران آمریکا تهیه و منتشر گردد. جای چنین بیانیهای در شرایط حاضر با مخاطب قرار دادن مستقیم مسوولان آمریکا و ۵+۱ خالی است. کنگره آمریکا اخیراً نامهای به مسوولان کشور نوشتند ولی در مجلس شورای اسلامی توزیع یا قرائت نشد و پاسخی رسماً به آن داده نشد. جا داشت و دارد که مجلس محترم این نوع نامهها را بی جواب نگذارد.
۵- مجلس شورای اسلامی طرح چهار مادهای را براساس پیام امام(ره) در ۱۱ آبان ۱۳۵۹ به تصویب رساند و اعلام کرد و دولت را موظف به رعایت آنها نمود. این طرح شامل موارد زیر است:
– در صورت قبول شرایط ایران توسط دولت امریکا، گروگانها آزاد خواهند شد و اگر امریکا شرایط ایران را نپذیرد، ایران آنان را محاکمه خواهد کرد. شروط همان شرایطی بود که از سوی امام و در پیام ایشان به زائران خانه خدا مطرح شده بود. این شرطها عبارت بودند از:
– از آن جا که دولت امریکا در گذشته همواره در امور داخلی کشور ایران دخالتهای گوناگون سیاسی و نظامی کرده است، بنابراین باید تعهد و تضمین کند که از این پس هیچگونه دخالت مستقیم و غیرمستقیم سیاسی و نظامی در امور جمهوری اسلامی ایران نکند.
– آزاد گذاشتن تمامی سرمایههای ایران و در اختیار قرار دادن این سرمایهها و کلیه اموال و داراییهای ایران چه در آمریکا و یا مؤسسات متعلق به دولت و یا اتباع آمریکا در سایر کشورها به نحوی که دولت جمهوری اسلامی ایران بتواند به هر کیفیتی که بخواهد از آن استفاده کند و کان لم یکن کردن دستور ۲۳ آبان ۱۳۵۸ رئیس جمهور آمریکا و دستورات پس از آن مبنی بر انسداد داراییهای ایران.
– لغو و ابطال کلیه تصمیمات و اقدامات اقتصادی و مالی علیه جمهوری اسلامی ایران و انجام کلیه اقدامات اداری و حقوقی لازم برای لغو و ابطال تمام دعاوی و ادعاهای دولت امریکا و مؤسسات و شرکتهای امریکایی علیه ایران به هر صورت و به هر عنوان.
– باز پس دادن اموال شاه معدوم و به رسمیت شناختن آن و نافذ دانستن اقدام دولت ایران در اعمال حاکمیت خود مبنی بر مصادره اموال شاه معدوم و بستگان نزدیک وی که طبق قوانین ایران اموالشان متعلق به ایران است و صدور حکم رئیس جمهور آمریکا مبنی بر شناسایی و توقیف این اموال و داراییها به ایران.
ولی در شرایط حاضر عملاً مجلس از ارائه هر طرحی منع شده است (البته منعی نانوشته که در مجلس مقرر شده است). جالب توجه است که مجلس در طرح مصوب خود در سال ۱۳۵۹ زمانبندی را هوشمندانه طوری تنظیم کرد که به کارتر اجازه استفاده از توافق را نداد و رئیس ستاد کاخ سفید گفت: ” نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نه در آمریکا، بلکه در تهران معین شد”.
آمریکا در مرحله اول سه شرط از چهار شرط فوق را قبول کرد و بر گرداندن امول شاه را قبول نکرد. در شرایط حاضر اصولاً وزارت امور خارجه حاضر به ارائه فکت شیت به مجلس شورای اسلامی نیست، چه رسد به مردم! در صورتی که مجلس شورای اسلامی باید وارد میدان شود و شرایطی را برای آمریکا تعیین کند.
۶٫ مذاکرات سال ۱۳۵۹ چند بیانیهای شد. مذاکرات فعلی هستهای هم چند بیانیهای شده است. آمریکا به خوبی از تجربه بیانیه الجزایر استفاده کرده و میکند و همان مدل را دنبال میکند.
۷٫ دولت ایران تعهدات خود در قبال بیانیههای الجزایر را تام و تمام انجام داد. ولی آیا آمریکا هم انجام داد؟ پاسخ قطعی، خیر است. آمریکا متعهد بود احکام انسداد مالی ایران را لغو کند و به حالت قبل از ۲۳ آبان ۱۳۵۸ باز گرداند. ولی نه تنها این کار را نکرد بلکه محدودیتها و تحریمهای جدید اعمال کرد. اگر چه دعاوی به لاهه رفت ولی باید توجه کرد که هزاران شکایت صورت گرفته و امروز با گذشت بیش از ۳۵ سال به کمتر از ۳۰درصد آنها رسیدگی شده است و البته اکثراً هم به نفع آمریکا. آمریکا متعهد شده بود در امور داخلی و خارجی ایران دخالت نکند. ولی کیست که انواع و اقسام دخالتهای آشکار و نهان آمریکا را شاهد نبوده باشد. در مورد آزاد سازی و یا اعلام داراییهای ایران هم که اصولاً آن قدر مسأله را مخفی و پنهان نگه داشتهاند که کارشناسان را متحیر کرده است. کدام دارایی شاه و نزدیکان او را آمریکا به ایران برگرداند؟ کدام تحریم تجاری را لغو کرد؟ کدام ادعاهای آمریکا علیه ایران در دادگاههای بینالمللی پس گرفته شد؟ آیا اتباع آمریکایی و غیر آمریکایی به وفور علیه ایران در دادگاههای آمریکا اقامه دعوا نکردند؟ کدام خسارت را آمریکا به ایران پرداخت کرد؟ کدام مصوبات دادگاههای ایران را آمریکا اجرا کرد؟ و کدامهای دیگر.
۸٫ توجه شود که بیانیه الجزایر در حالی صادر گردید که دو وزارتخانه مهم ایران بدون وزیر بود (امورخارجه و دارائی و اقتصاد) در صورتی که این دو وزارت نقش کلیدی داشتند. کارشناسان حقوقی و بینالمللی ایران در آن زمان بسیار کم بودند و جمهوری اسلامی دارای تجربه کمتر از دو سال حکومت داری بود. در حالی که آمریکا چند صد مؤسسه حقوقی و بینالمللی دارد.
لذا آمریکا موفق شد راههای فرار متعددی را در بیانیه الجزایر بگنجاند و خود را از اجرای آنها برهاند. مدل بیانیههای فعلی همان مدل الجزایری است، اول عمومی، دوم حل و فصل دعاوی، سوم تعهدات. ایران همه تعهدات را مو به مو اجرا کرد، ولی آمریکا چطور؟ حتی هنوز مطالبات ایران از آمریکا در چارچوب بیانیه الجزایر به سمع و نظر مردم نرسیده است و اصولاً فراموش شده، اگر چه آمریکا بخشی از وجوه نقدی، طلا و اوراق بهادار را باز پس داد و بخشی از تعهدات خود به شرکتهای خصوصی ایرانی را عملی کرد، ولی معلوم نشد چقدر از آنها را نداده است و اصولاً چند درصد انجام شد؟ در مذاکرات فعلی هم به نظر میرسد پس از توافق چند میلیارد دلاری را از پول بلوکه شده خود ایران که مال کشور است آزاد کنند و در عوض آن تعهدات سنگین چندین ساله بر گُرده کشور سوار کنند. دولت ایران هم خوشحال و خوش بین که چندر غازی به حسابش واریز میگردد؛ غافل از این که تعهدات ایران سنگین، وزین، طولانی مدت، گسترده و فراگیر، مغایر امنیت ملی، مغایر پیشرفت کشور و غیره است.
۹٫ اگر پس از بیانیه الجزایر بخشی از ۸ میلیارد دلار ایران نزد بانک امین! انگلیس به ایران پرداخت شد، با اجرای بیانیه لوزان هم بخش اندکی از بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار بلوکه شده ایران را آزاد میکنند و بقیه را گرو نگه میدارند تا چند ده سال آینده! پذیرش مکانیزم مالی در بیانیه الجزایر راه فرار را برای آمریکا فراهم کرد و خسارت فراوان به ایران وارد کرد. آیا مکانیزم مالی توافق فعلی راه فرارها را مسدود میکند؟ آیا عدم استفاده هیات مذاکره کننده از کارشناسان مالی در مذاکرات موجبات این فرارها را فراهم نمیکند؟ آیا کارشناسان مالی نداریم که جزو هیات باشند؟ و فنی عمل کنند. تضمین مالی نامحدود ایران در بیانیه الجزایر آیا در توافق هستهای هم تکرار میشود؟ ظاهراً که بوی آن میآید. اگر مجالس قبلی و فعلی شورای اسلامی خواستار روشن شدن وضعیت مالی بیانیه الجزایر با تصویب قانون میشدند، بی گمان امروز دستاورد آن بهتر موجب روشنگری میشد.
۱۰٫ آمریکا هیچ گاه در اجرای بیانیه الجزایر دنبال تسویه حساب مالی روشن و کامل با ایران نبود و همواره سر باز زد. در توافق هستهای نیز آمریکا به دنبال پایان دادن به تحریمها نیست و لذا روشن و کامل عمل نمیکند و تلاش میکند در توافق راه فرارهای مختلف برای خود پیش بینی کند، همان طوری که در بیانیه لوزان این کار را کرده و موفق هم بوده است. ۱+۵ هم بهدلایل سیاسی و هم به دلایل اقتصادی حاضر به پایان دادن صریح تحریمهای ایران نیست.
۱۱٫ مجلس شورای اسلامی مجبور به انجام تحقیق و تفحص از روند کار دیوان دادرسی ایران- آمریکا در سال ۱۳۸۷ شد. (یعنی حدود ۲۸ سال پس از بیانیه الجزایر). آیا قرار است مجلس منتظر بماند و ۲۸ سال بعد تحقیق و تفحص از سیستم مالی و تعهدات توافق هستهای را به تصویب برساند. چرا چاره درد را با توجه به تجارب گذشته الان نکنیم؟ بی تردید آن موقع هم میگویند باید محرمانه و غیر علنی باشد و مردم در جریان امر قرار نخواهند گرفت. به راستی محمولههای شامل تانک و هواپیماها و قطعات یدکی که پولش را شاه خائن از بیتالمال و جیب مردم به آمریکا داده بود، کجا هستند؟ چه شدند؟ آمریکا هر روز بهانهای جدید میتراشد و تحریمی را بر تحریم میافزاید. قفل مطالب مذاکرات که واقعاً سری نیستند، موجب خسارت میشود. به همین دلیل رهبری عزیز خواهان اطلاع رسانی توسط دولت و هشیاری مردم در رابطه با مذاکرات شدند. مجلس شورای اسلامی باید تحقیق و تفحص سال ۱۳۸۷ در مورد بیانیه الجزایر را در اختیار نمایندگان فعلی قرار دهد تا بر اساس آن مجلس اشتباهات دولت را رفع کند.
۱۲٫ تشکیل داوری در الجزایر عملاً بسیار به نفع آمریکا تمام شد. آیا داوری پیش بینی شده در توافق هستهای موجب نفع مجدد آمریکا نمیشود؟ ساز و کار پیش بینی شده ظاهراً همه به نفع آمریکا است. اگر ضعف بیانیه الجزایر در ضعف کارشناسان و مذاکره کنندگان بوده است، آیا نباید این بار این ضعف بر طرف گردد و کارشناسان خبره مالی، نظامی، فنی و حقوقی اضافه شوند؟
۱۳٫ قابل توجه است که وقتی حضرت امام(ره) با لایحه کاپیتالاسیون مخالفت کرد، عدهای گفتند بسیاری از کشورها آن را امضا کرده اند! الآن هم عدهای میگویند بسیاری کشورها پروتکل الحاقی را پذیرفتهاند! تشابهات را ملاحظه کنید! مدلها یکسان است.
لذا بایدچند نکته را خطاب به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مطرح کرد؛
۱- تنها گذاشتن تیم مذاکره کننده به بهانه عدم فشار به آنها کار دست کشور میدهد.
۲- عدم نظارت و دخالت مجلس شورای اسلامی در مذاکرات به هر دلیل باشد موجب خسارت است.
۳- منفعل کردن مجلس در رابطه با بحث هستهای توسط هر کسی با هر جایگاهی موجب باز خواست آیندگان میشود.
۴- عدم پیگیری مجلس برای دسترسی به مفاد روشن و مکتوب توافقات نابخشودنی است و ضرر و زیان آن قابل جبران نمیباشد.
۵- خوش بینی مفرط و بی خیالی و بی تفاوتی ضربه میزند.
۶- سیاسی یا جناحی یا دوقطبی کردن بحث هستهای گناهی نابخشودنی است.
۷- مردم مطالبات خود از مجلس را چگونه و از چه کسی پیگیری کنند؟
دکتر محمد سلیمانی