۱۵:۰۰ - سه شنبه ۰۵ اسفند ۱۳۹۳

درباره مهارت‌های کلیدی زندگی؛

۹ درسي که هيچ‌کدام از پايه‌هاي تحصيلي و حتی دانشگاه به ما ياد نمي‌دهد

درست است که مدرسه چيزهاي زيادي به ما مي‌آموزد، ولي برخي مهارت‌هاي زندگي هستند که در هيچ‌کدام از پايه‌هاي تحصيلي حرفي از آن‌ها به ميان نمي‌آيد.

به گزارش پایگاه خبری  شاهین نا؛ نشریه سرآمد بنیاد ملی نخبگان در شماره جدید خود می نویسد: درست است که مدرسه چيزهاي زيادي به ما مي‌آموزد، ولي برخي مهارت‌هاي زندگي هستند که در هيچ‌کدام از پايه‌هاي تحصيلي حرفي از آن‌ها به ميان نمي‌آيد؛ درحالي‌که اين درس‌ها ضروري‌ترين آموزه‌هايي هستند که در تمام عمرمان به آن‌ها نياز خواهيم داشت.
در اين مطلب مي‌توانيد ۹ مهارتي را ببينيد که معلم‌هاي مدرسه آن‌ها را به ما نمي‌آموزند، با اين حال امروز هم براي يادگيري‌شان دير نيست.
علوم کامپیوتر
دچار سوءتفاهم نشويد، منظورمان از علوم کامپيوتر کلاس‌هاي ICDL نيست که در برخي ادارات دولتي براي کارمندان برگزار مي‌شود که در اغلب موارد خشک و غيرکاربردي از آب درمي‌آيد و تنها چندهزار توماني بابت گذراندن يک دوره تخصصي به حقوق سر ماه کارمندان اضافه مي‌کند. با وجود تاکيدي که بر علم کامپيوتر و البته برنامه‌نويسي در دنيا وجود دارد و رشد بسيار سريع اين علم و البته سودآوري اقتصادي‌اش، اما اين موضوع در بيشتر مدارس ناديده گرفته مي‌شود. البته شايد شما نخواهيد زندگي‌تان را از راه برنامه‌نويسي بگذرانيد، اما ياد گرفتن شيوه فکر کردن برنامه‌نويسان در هر رشته و شغلي که باشيد، به درد مي‌خورد؛ درست مثل تسلط به زبان انگليسي يا اصول اوليه علم فيزيک.
تندخوانی
بچه‌هاي دهه ۶۰ و قبل از آن يادشان هست که در يک دوره زماني نسبتا طولاني تبليغ يک موسسه تندخواني جزو آگهي‌هاي بازرگاني ثابت صدا و سيما بود. اما آيا مدرسه اين مهارت کليدي و نکات درگوشي آن را به ما ياد مي‌دهد؟ مسلما نه.
تندخواني شما را تبديل به نابغه يا نخبه نمي‌کند، حتي به شما کمک نمي‌کند که مهم‌ترين مفاهيم و مطالبي را که در يک کتاب يا مقاله آمده درک کنيد. اما جزو مهارت‌هاي اساسي زندگي است. چرا؟ چون در بالا بردن سطح آگاهي‌هاي فردي نقش کليدي دارد و به‌ويژه براي دانشجوياني که فهرست بلندبالايي از مطالب نخوانده دارند، مفيد است.
مدیریت زمان
مديريت زمان معمولا جزو دوره‌هاي آموزشي است که براي مديران ارشد برگزار مي‌شود، اما اگر فقط يک درس باشد که هر دانش‌آموز، دانشجو يا کارمندي به آن احتياج داشته باشد، اين است که چطور از زمان محدودشان بيشترين استفاده را بکنند. شايد اگر اين مهارت را از دوران ابتدايي يا حتي قبل از آن ياد گرفته بوديم، امروز شرايطمان جوري نبود که انجام يک پروژه شش ماهه در کشور، يک يا چند سال طول بکشد!
روش مطالعه
درست مثل مديريت زمان، اين مهارت کليدي هم در مدرسه آموزش داده نمي‌شود. البته شايد يک معلم آگاه با شيوه تدريسش به دانش‌آموز ياد بدهد که چطور بايد درس بخواند، اما شيوه‌هاي صحيح مطالعه به‌طور رسمي جزو دوره‌هاي آموزشي مدارس نيست. شيوه‌هاي درست يادداشت‌برداري و درس خواندن و البته به خاطرآوري و بهره‌گيري درست از آن‌چه که خوانده‌ايد، مهم‌ترين مهارت‌هايي هستند که هر دانش‌آموز و دانشجويي به آن نياز دارد.
مدیریت پول
همه ما آن‌قدر خوش‌شانس نيستيم که معلم رياضي دوران دبستانمان از مثال‌هاي واقعي براي ياد دادن حساب و کتاب به ما استفاده کند. به همين دليل است که خيلي از ما در دوران جواني يا حتي ميان‌سالي بلد نيستيم که چطور از فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري استفاده کنيم، چقدر خرج کنيم و… و تازه بعد از چند بار هدر دادن پول دستمان مي‌آيد که دو دو تا چند تا مي‌شود!
روش‌های بقا
تصور کنيد که همين الان زلزله يا توفان آمده، سيل شهر را شسته يا در يک ساختمان در حال آتش‌سوزي گير کرده‌ايد. چند نفر از ما مي‌تواند اين شرايط را مديريت کند و جان سالم به در ببرد؟ آمار بسيار پايين است. چند نفر از ما در خانه‌مان براي روز مبادا جيره آب و غذا يا کيف وسايل ضروري و کمک‌هاي اوليه داريم؟ چند نفر از ما بلد هستيم آب پيدا کنيم؟ کداممان مي‌دانيم که جهت‌يابي علمي چطور انجام مي‌شود؟ اين‌ها مهارت‌هاي اساسي هستند که هر کس بدون در نظر گرفتن سن، جنس و شغلش به آن‌ها نياز دارد و متاسفانه در هيچ مدرسه‌اي ياد داده نمي‌شود.
مهارت‌ مذاکره
منظور از مهارت مذاکره چانه‌زني يا اصطلاحات عجيب و غريبي مثل مخ‌زني نيست. فرقي نمي‌کند که رئيس هستيم يا مرئوس، دانشجوييم يا استاد، کارمنديم يا کارگر، قصد خريد داريم يا فروش، همه ما در هر روز بيش از ده‌ها بار در موقعيت مذاکره قرار مي‌گيريم؛ اما فقط تعداد انگشت‌شماري مي‌توانند در چنين موقعيت‌هايي درست عمل کرده و برنده برنده بازي کنند.
بهداشت روانی
نيازي نيست به اعداد و ارقام مراجعه کنيم، تنها با نگاهي به دور و اطرافمان مي‌بينيم که +۰ درصد آدم‌ها مهارت‌هاي زندگي از جمله هم‌دلي، «نه گفتن»، مديريت استرس، کنترل خشم و… را بلد نيستند و درعوض حجم عظيمي از اطلاعات به‌دردنخور توي مغزشان است که در مدرسه آموخته‌اند و اصلا نمي‌دانند که آن‌ها را به کدام زخم زندگي‌شان بزنند. هدف از درس خواندن اين است که فکرمان پرورش پيدا کند؛ اما متاسفانه سيستم آموزشي به فکر سلامت روحي و رواني‌مان نيست.
شغل‌یابی و شرکت در مصاحبه‌های شغلی
مدرسه قرار است ما را براي شغل آينده آماده کند، يادمان بدهد چطور مولد، توليدکننده و کارآفرين باشيم و چطور از پس مصاحبه‌هاي شغلي و معرفي خود يا طرح‌ها و ايده‌هايمان بربياييم؟ سوال اين‌جاست که چقدر در انجام اين کار موفق است؟ صادقانه اگر بخواهيم جواب بدهيم، بايد بگوييم تقريبا هيچي!

منبع: ایمنا

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.