یادداشت
تنها در یک صورت «مرگ بر آمریکا» نمیگوییم
ما فقط وقتی از شعارهای انقلابمان دست میکشیم که عملی شدنش را نظاره کنیم؛ گفتیم «مرگ بر صدام» و صدام را به گور فرستادیم؛ گفتیم «مرگ بر شوروی» و کمونیسم را به موزه فرستادیم؛ گفتیم «مرگ بر منافقین» و منافقین را به ذلت نشاندیم.
ما فقط وقتی از شعارهای انقلابمان دست میکشیم که عملی شدنش را نظاره کنیم؛ گفتیم «مرگ بر صدام» و صدام را به گور فرستادیم؛ گفتیم «مرگ بر شوروی» و کمونیسم را به موزه فرستادیم؛ گفتیم «مرگ بر منافقین» و منافقین را به ذلت نشاندیم.
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا، وبلاگ “افاضات عقل کل” نوشت: ماه ذی الحجه سال نهم هجری بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خداوند مأموریت یافت آیات سوره برائت را بر مشرکین و زائران مکه قرائت کند.
بدین منظور پیامبر (ص)، ابوبکر را به سوی مکه اعزام کرد؛ اما اندکی بعد از حرکت ابوبکر از مدینه به سمت مکه، جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند بر تو سلام میفرستد و میفرماید جز تو یا کسی که به منزله تو باشد نمیتواند این مأموریت را به انجام رساند.
پیامبر (ص) بعد از دریافت وحی الهی، امیرالمومنین علی علیه السلام را مأمور کرد تا خود را به ابوبکر برساند و سوره برائت و پیمان نامه پیامبر (ص) را از او بگیرد و در میان حاجیان و مشرکین مکه قرائت کند.
امیرالمومنین (ع) بر طبق فرمان پیامبر (ص) عمل کرد و در ایام حج به مدت 3 روز در صبح و ظهر و شام با خواندن آیات سوره برائت، بیزاری خدا و رسولش را از مشرکین با صدای بلند و رسا فریاد میزد و به مشرکین گوشزد میکرد که از این به بعد هیچ مشرکی نمیتواند حج خانه خدا را به جا آورد و با این کار ؛مشرکان کینه توز را از صلابت و دلیری خویش به شگفت وا میداشت.
بیزاری جستن از مشرکان و فریاد برائت سر دادن، کار هر کسی نیست؛ فریاد برائت از مشرکین را علی علیه السلام سر میدهد که بیواهمه در بستر پیامبر (ص) میخوابد و خود را در معرض شمشیرهای پر از کین قرار میدهد؛ نه آن کسی که در پناه غار هم دلش میلرزد.
خداوند به هر کسی اجازه نمیدهد بر سر دشمنانش فریاد برائت برآورند؛ فریاد برائت را کسی همچون علی علیه السلام سر میدهد که دلاوریهایش در میدان احد جبرئیل را شگفت زده میکند و صلابتش، خیبر را به تسلیم وامیدارد نه آنان که از کارزار احد و خیبر میگریزند.
فریاد بیزاری از دشمن را عباس (ع) سر میدهد که امان نامه شمر را پاره میکند و حتی وقتی به دل دشمن میزند و تحریم آب را میشکند حسرت یک جرعه نوشیدن آب را بر دل فرات میگذارد.
فریاد برائت از دشمنان خدا؛ فریادی است که در بستر زمان جاریست و امروز در شعار «مرگ بر آمریکا» تجلی یافته است؛ شعاری که خداوند به هر کسی لیاقت نمیدهد آن را بر سر دشمنش فریاد بزنند.
«مرگ بر آمریکا» را خمینی (ره) کبیر سر میداد که جز خدا از کسی نمیترسید و میفرمود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
«مرگ بر آمریکا» شعار بهشتی بود که میگفت آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.
«مرگ بر آمریکا» شعار همه خوبانی است که در شلمچه و طلائیه و فکه و اروند حماسه آفریدند و ناظران وجه الله شدند؛ شعار همت، باکری و چمران است، شعار حسین فهمیده است که حیثیت مرگ را به بازی گرفت.
«مرگ بر آمریکا» شعار اهل جهاد است پس اگر دلت برای گفتن این شعار صاف نیست به سبک زندگیات نگاه کن تا ببینی که چگونه به روزمرگیها عادت کردهای و گمان میکنی زندگی همین است و بس.
اگر قبلاً این شعار را سر میدادی و اکنون برای گفتنش زبانت نمیچرخد؛ پایههای ایمانت را چک کن شاید موریانه نفاق، ترس و دنیاطلبی پایههای ایمانت را خورده باشد.
اگر صدایت در گفتن «مرگ بر آمریکا» صلابت ندارد یقین بدان که یا اهل خواندن زیارت عاشورا نبودهای یا تاکنون هرچه زیارت عاشورا خواندهای چیزی جز لقلقه زبان نبوده است.
این سنت خداوند است که حرمت نفسهای پاکی را که بر سر دشمنانش فریاد انزجار سر میدهند نگه میدارد و عینیت یافتن شعارهایشان را به نمایش میگذارد؛ لذا تاریخ گواه است که ما فقط وقتی از شعارهای انقلابمان دست کشیدیم که عملی شدنش را به نظاره نشستیم.
ما گفتیم «مرگ بر صدام» و صدام را به گور فرستادیم؛ گفتیم «مرگ بر شوروی» و کمونیسم را به موزه فرستادیم و فروپاشی شوروی را شاهد بودیم؛ گفتیم «مرگ بر منافقین» و منافقین را به ذلت نشاندیم و آنقدر «مرگ بر آمریکا» میگوییم تا ایالات متحده را به پنجاه ایالت منفرده تبدیل کنیم.