حضرت امام به مناسبت های مختلف، به سیاست مداران گوشزد می کرد که هر انسانی در درون خود، فرعونی دارد و در باطن خود، نوعی دیکتاتوری هست، ولی باید هوشیار باشد که این فرعون نیرو نگیرد و این دیکتاتور پرو بال پیدا نکند. این همه تأکید کردن بر اینکه «انسان هماره در محضر خداوند است»، ناشی از نگاه ایشان به جایگاه اخلاق است. البته این به معنای دوری از مسئولیت پذیری نیست؛ زیرا از دید امام راحل، اصل قدرت، یک صفت کمالی است. پس نباید از قدرت کناره گرفت، بلکه باید آن را فهمید و حساب شده از آن بهره مند شد و راه بهره مندی درست نیز از نگاه ایشان، تهذیب درون است. ازاین رو می فرماید: «قدرت اگر به دست اشخاص غیر مهذب برسد، خطر دارد. اگر چنانچه قدرت بدست اشخاص غیر مهذب برسد، همین کمال، او را به فساد می کشاند
صداقت به عنوان فضیلتی اخلاقی، میان همه اقوام و در طول تاریخ، همواره ارجمند و پسندیده بوده است. خداوند در قرآن کریم، درباره ارزش نهادن به مسئله صداقت به یکی از رسولان الهی می فرماید:وَاذْکُرْفِی الکِتابِ اِدْریسَ اِنَّهُ کانَ صِدِّیقا نَبِیّا.
در این کتاب از ادریس یاد کن. او بسیار راستگو و پیامبر بزرگی بود.
راستی و صداقت، ارزش اجتماعی و سیاسی نیز دارد. سیاست مدار صادق، کسی است که خود را آن گونه که هست، به مردم نشان می دهد. همچنین تا وقتی خود را مفید احساس می کند، در عرصه سیاست باقی است، ولی هر زمان که پی برد دیگر نمی تواند به وظایف خود عمل کند، با شهامت، از مسئولیتش کناره می گیرد و به این توصیه حضرت امام رحمه الله جامه عمل می پوشاند که:
هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند؛ چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده، دلاورانه و با سرافرازی، نزد صالحان از مقام خود استعفا کند؛ که این عمل، صالح و عبادت است.
سیاست مدار صادق، خود را در همه حال خدمت گزار مردم می داند و هر جا اشتباهی کرد، عذرخواهی می کند. حضرت امام خمینی رحمه الله در رهنمودی به این گونه کارگزاران می فرماید:
فقهای شورای نگهبان و اعضای شورای عالی قضایی هم باید این طور باشند که اگر در مسئله ای اشتباه کردند، صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند؛ ما که معصوم نیستیم. بنابراین، از منظر امام خمینی رحمه الله اعتراف به اشتباه، نه تنها نقض به شمار نمی رود، بلکه ارزش و جلوه ای است از درست کاری سیاست مدار با خویشتن و در ارتباط با دیگران.
در فرهنگ دینی ما، انتقاد همچون هدیه ای قلمداد شده است و حتی هدیه کردن عیب های برادران ایمانی، گاه تکلیف به شمار می آید. امام صادق علیه السلام دراین باره می فرماید:
اَحَبُّ اِخْوانی اِلَیَّ مَنْ اَهْدی اِلَیَّ عُیُوبی. محبوب ترین برادرانم، کسی است که عیب های مرا به من هدیه کند.
با این حال، متأسفانه در بعضی فرهنگ ها چیزی بدنام تر از انتقاد نداریم و مردم آن می کوشند هیچ گاه انتقاد نشوند. این حقیقت، در عرصه سیاست آشکارتر است و مردم جامعه، عملکرد سیاست مداران را به دیده نقد می نگرند. باید دانست که انسان، آمیزه ای از خصلت های نیک و بد است و نیازمند تربیت درونی و اصلاح نفسانی. پس کسی که طالب کمال است، نه تنها از انتقاد نمی هراسد، بلکه جویای آن است. پرهیز از انتقاد؛ یعنی داشتن ادعای کمال و بی نقصی و این، فقط مخصوص خداوند است. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره پذیرش انتقاد و عمل به آن برای اصلاح می فرماید:
هیچ کسی و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من هیچ نقصی ندارم. اگر کسی ادعا کرد این را، این بزرگ ترین نقصش همین ادعاست. کسی نیست که بتواند بگوید، من دیگر بی عیب هستم. بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجه مان به آن عیوب خودمان باشد.
از نظر حضرت امام، کسی که در پی رشد و کمال خویشتن است، باید بدبینانه و خرده گیرانه در پی یافتن عیب های خودش باشد و در مقابل، به دیگران، خوش بین و منصف باشد. در اخلاق و ادبیات اخلاقی ما نیز از این نکته غفلت نشده است، چنان که سعدی در این باره می گوید:
مرا شیخ دانای مرشد شهاب دو اندرز فرمود بر روی آب
یکی آنکه بر خلق بدبین مباش دگر آنکه بر نفس خوش بین مباش