وصیتنامه ستارگان آسمانی؛
وصیت یک شهید به مردم شاهین شهر
در بخشی از وصیتنامه شهید مهدی شفیعیون میخوانیم«ای بندگان خدا، چه آنان که به ظاهر مسلماناند و در باطن ضربه به اسلام میزنند و چه آنهایی که در ظاهر و باطن برای اسلام ایستادگی میکنند؛ از تجملات دنیا دست بکشید و به اسلام بگروید، در جبهه علیه دشمن بجنگید وگرنه به خدا قسم جز زیان چیزی نخواهید دید».
به گزارش شاهین پرس، دی ماه سال 1342 در اصفهان به دنیا آمد؛ پدرش محمدرحیم شفیعیون نامش را مهدی نهاد؛ در جوانی از نیروهای سپاه بود و در جبهه حق علیه باطل در جنگ میان ایران و عراق برای دفاع از میهنش حاضر شد؛ کمتر از بیست سال داشت که معاون گردان امیرالمؤمنین شد؛ چیزی تا پایان عملیات والفجر 2 نمانده بود که در دهم مردادماه 1362 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید؛ اکنون که در میان دیگر ستارگان آسمانی در قطعه فرمانده کل قوا در گلستان شهدای اصفهان میدرخشد سخنانی را با وصیتنامهاش به گوش ما میرساند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِن لَّا تَشْعُرُونَ (154 )وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ(155) الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(155)/بقره؛ و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده نگوئید، بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید؛ و قطعا شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات می آزماییم و مژده ده شکیبایان را؛ [همان] کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد می گویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم.
سلام بر پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص)، سلام بر دوازده امام عزیز، سلام بر مهدی موعود(عج) یاری کننده همه مستضعفان و مسلمانان جهان، سلام بر نائب بر حق او خمینی بت شکن و یاران همیشه در صحنه او، سلام بر همه شهیدان راه حق و حقیقت و سبیل الله و سلام به همه رزمندگان که در جبهههای حق علیه باطل که مشغول جنگ با کافران بعثی هستند.
سخنانم را که میدانم قابلیت بزرگان و بندگان خدا را ندارد اما باز مینویسم و آنچه را که مینویسم از برای خدا و نتیجه نوزده سال تجربه زندگی من است؛ امیدوارم برادران و خواهران همه به دستورات دین اسلام عمل کنند؛ ابتدا سخنم با شما خانواده عزیزم به خصوص مادرم و خواهرانم است که میدانم مدیون آنها هستم، اما همانطور که میدانید هر کس شهید میشود جسم پوسیده او را به زیر خاک میبرند و روح او را که اصلیت بدنش است به آسمانها برده و انشاء الله با دیگر شهدا محشور میشود؛ پس از شما خانواده میخواهم که اگر میخواهید روح من شاد و راحت و در میان شما باشم برایم هیچ گریه و ناراحتی نکنید و هرگاه خواستید گریه کنید یاد علی اکبر و علی اصغر حسین افتاده و مهمتر اینکه دل آرام گیرد به یاد خدا و خداوند انشاء الله همیشه شما را ادامه دهندگان راه شهدا قرار دهد انشاء الله.
دیگر سخنم با تمامی اهالی محل است که برخی از آنها آنقدر گیج شدهاند که دیگر آخرت از یاد آنها رفته و به جای اینکه از نظر فرهنگی روی خود کار کنند غرق در مادیات شدهاند و تنها در صفهای خوراکی میایستند؛ آخر تا کی مگر؟ تا چندسال و شاید چند روز دیگر زنده باشیم؟ آیا برای آخرت توشه فراهم کردهاید؟ ای وای بر آنهایی که برای آینده خود در دنیا توشه جمع میکنند اما در سفر آخرت دست خالی از دنیا میروند.
دیگر سخنم با شورای محل است که برادران به جای مسائل اقتصادی کمی به جنبههای فرهنگی رسیدگی شود شورا ها فقط و فقط تهیه خوراک، پوشاک و لوازمات خانگی نیست؛ بلکه بیشتر کار آنها باید تبلیغات اسلامی و فرهنگ اسلام باشد؛ از این پس انشاء الله برادران رعایت میکنند و همچنین مردم هم باید با آنها همکاری لازم را انجام دهند.
دیگر سخنم با همه برادران و همکاران عزیزم پاسداران است به خصوص آنهایی که در شاهین شهر با من بودند؛ برادران مهمترین وصیت من با شما بازوان ولایت فقیه این است که مبادا خدای ناکرده کاری از روی نقص و یا احساسات انجام دهید؛ سعی کنید در موقع ناراحتی احساسات خو را سرکوب کنید و کاری را فقط و فقط به خاطر خدا انجام دهید و ثمرهای را که میخواهید بگیرید؛ بیایید فرمانبر او باشیم؛ انشاءالله با همکاری یکدیگر جو شاهین شهر همانند جو اسلامی اصفهان خواهد شد؛ پس کار خودسر نکنید چراکه کار برای خدا شکست ندارد انشاء الله.
دیگر سخنم این است که دلم میخواهد به گوش همه مردم شاهین شهر برسد و آرزویم این است؛ سخنی با همه مردم است و آن اینکه ای بندگان خدا، چه آنان که به ظاهر مسلماناند و در باطن ضربه به اسلام میزنند و چه آنهایی که در ظاهر و باطن در مقابل اسلام ایستادگی میکنند؛ بیایید از تجملات دنیا دست بکشید و به اسلام بگروید و بیایید یکباره همه با هم به اسلام بازگردیم و با هم در یک جبهه علیه دشمن بجنگیم؛ بجنگید وگرنه به خدا قسم جز زیان چیزی نخواهید دید؛ مگر چند سال دیگر میتوانید عمر کنید؟
دیگر سخنم این است خواهران عزیز حجاب اسلامی را رعایت کنید تا این شهر از حالت کفرانی خود به در آید؛ با برادران ارگانها و سپاه پاسدران و بسیج به خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری کنید؛ اینان دشمنان شما نیستند، اینان برادران مسلمان شما هستند؛ به خدا قسم شهدایی که از شاهین شهر رفتند روز قیامت از شما بازخواست میکنند و از شما شکایت میکنند.
دیگر سخنم برای این منافقین از خدا بی خبر؛ این حزب کثیف توده؛ اگر به اسلام برگشتید که چه بهتر و گرنه به خدا قسم به زودیهای زود نابود خواهید شد؛ این نویدی است که خدا در قرآن به مسلمانان داده که ما دشمنان شما را نابود خواهیم کرد انشاء الله.
در پایان تشکر از تمامی خانواده به خصوص پدر و مادر عزیزم که نتوانستم در دنیا زحمات شما را جبران کنم؛ اما اگر خداوند اجازه داد انشاء الله سفر آخرت هر چند که شما به قول معروف بهشت را از حال خریداری کردهاید.
مادر و همینطور برادران و خواهرانم؛ که انشاء الله خداوند همه شما را خدمتگذار اسلام قرار دهد و همینطور تشکر از تمامی برادران و خواهران محل و مادران عزیزم چه اینجا و چه در شاهین شهر؛ امیدوارم مرا ببخشید اگر موجب ناراحتی شما شدم؛ حلال کنید همه شما مرا؛ امیدوارم همه خدمت گذار به اسلام باشیم انشاء الله موفق و مؤید باشید والسلام.
برادر حقیر، فرزند کوچک و حقیر شما، مهدی شفیعیون.»
انتهای پیام/