۰۸:۰۰ - شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴

غواص گردان یونس ناگفته های عملیات کربلای 4 را روایت می کند؛

از غواصی در مرداب های یخ زده تا حماسه آفرینی در اروند رود

یکی از غواصان دریا دل و خط شکن گردان حضرت یونس(ع) روزهای عملیات کربلای 4 را اینگونه روایت می کند؛ صدای تانک های دشمن شنیده می شد و من تنها دو نارنجک داشتم که با دندان کشیده و به سمت  دشمن پرتاب کردم. هنوز کسی فکر نمی کرد عملیات شکست خورده باشد،

به گزارش پایگاه خبری شاهین نا، وقتی صدام بر تبل جنگ کوبید و اولین گلوله توپ را به نشان آغاز جنگ به سوی ایران پرتاب کرد، هنوز نمی دانست قرار است با چه دلیر مردانی روبرو شود. جنگ آن هم درست به فاصله چند سال از انقلاب و دگرگونی بزرگ در مدیریت کشور، صدام را به پیروزی زود هنگام در آن امیدوار می کرد، اما همین خرمشهر، تنها توانست 34 روز در برابر متجاوزان مقاومت کند و 20 ماه بعد دوباره به آغوش میهن بازگردد. در این میان ایمان قوی، در برابر اراده های تجهیزاتی به پیروزی رسید. از مردان خط شکن می توان به غواصان قوی دل اشاره کرد. شهدای دست بسته ای که امروز برخی از رسانه هایی که از فرهنگ و اسلام ما بیگانه و دور هستند به آن ها برچسب هایی می زنند و در روند این عملیات گاهاً فرماندهان را مقصر می دانند.

کسانی این سخنان را بر زیان می آورند که نام فرماندهان کربلای 4 را نمی دانند. و شیرمردانی که پس از سال ها دوری و دلتنگی با دست های به ظاهر بسته به آغوش میهن اسلامی بازگشتند و پیام هایی با خود آوردند، راستی فکر می کنید چه پیامی برای ما به همراه داشته اند یکی از این مردان خط شکن، در همین حوالی ما خانه ای دارد ما نیز بر آن شدیم که برای رونمایی از بخشی از تاریخ زنده این سرزمین، به دیدارش برویم.

حسن قربانی؛ متولد 1344؛ اهل سین برخوار و ساکن شاهین شهر اصفهان. وی از سال 60 وارد جبهه می شود و در عملیات های فتح المبین و محرم شرکت می کند. اولین بار از پای راست در عملیات محرم مجروح می شود و دوباره در سال 61 برای آزاد سازی خرمشهر به جبهه ها باز می گردد. در سال 63 قبل از عملیات بدر در اطلاعات و عملیات  لشکر 14 امام حسین(ع) مشغول به خدمت می شود. نیاز جنگ به نبرد آبی خاکی در این عملیات وی را به سمت غواصی می کشاند و تحت آموزش های غواصی در شمال کشور قرار می گیرد. شنای اسکینگ(شنای روی سطح آب) را در مرداب های به گفته خودش یخ زده شمال آموزش دیده است ادامه آموزش را نیز در کارون گذراند. بعد از عملیات بدر با شناسایی هایی که انجام شد منطقه فاو و اروند رود برای عملیات مشخص شد. شاید قصور ادبیات خبری در بیان این رشادت ها حق مطلب را ادا نکند. به همین منظور در ادامه با کلام دلنشین حسن قربانی، همسفر غواصان همراه می شویم.

شاهین نا: گردان های غواص چگونه شکل گرفتند؟

حسن قربانی: به دلیل اینکه جنگ در مناطق جنوبی بود و ما در مناطق آبی نیز با دشمن درگیر بودیم، اهمیت نفوذ در آب دو چندان شده بود. برای همین مقدماتی فراهم شد تا غواصانی برای این کار تربیت شوند. با توجه به تجربیات عملیات بدر در کارون و نزدیک پادگان دارخویین آموزش ها شروع شد. از هر گردان هم ده نفر به عنوان غواص انتخاب شدند. از لشکر 14 امام حسین(ع) هم صد نفر در این آموزش ها شرکت کردند. به پیشنهاد سردار شهید حسن قربانی جانشین وقت اطلاعات و عملیات لشکر 14 و با موافقت سردار شهید حاج حسین خرازی گردانی مختص غواصی تشکیل شد.

شاهین نا: شنیده ایم نام گردان شما یونس بود. چرا یونس؟

حسن قربانی: در اولین جلسه گردان اسم گردان مورد توجه قرار گرفت و به پیشنهاد شهید عباس افیونی، به دلیل ماجرای زندگی حضرت یونس، این گردان نیز به همین نام، نام گذاری شد.

شاهین نا: از عملیات های خود زمانی که در گردان حضرت یونس(ع) بودید برایمان بگوئید:

حسن قربانی: در جریان عملیات والفجر 8، چند روز قبل از عملیات در منطقه خسرآباد، دو کیلومتری اروندرود، به آموزش شناخت نهرها و نخل های مشابهه منطقه دشمن که در آن طرف اروند بود پرداختیم. رزمندگان اطلاعات و عملیات لشکر به طور دقیق حرکت و سرعت آب اروند را در زمان های مختلف کنترل می کردند این کار مطالعاتی، رگ حیاتی عملیات آبی بود. در شب 21 بهمن ماه 1364 که عملیات غرور آفرین والفجر 8 شروع شد رزمندگان اسلام ضمن اشراف به خلیج فارس و اروند رود و آبراه خور عبدالله، دست نیروی دریایی دشمن از خلیج فارس قطع و ایران با کشور کویت هم مرز گردید و شهر بندری فاو به تصرف نیروهای اسلام درآمد. در این عملیات که 85 روز به طول انجامید 80 فروند از هواپیماهای دشمن ساقط شد.

بعد از عملیات والفجر 8 در تابستان سال 65 عملیات کربلای 3 در خلیج فارس روی اسکله الامیه و البکر که دشمن روی آن کار جاسوسی و تخریبی ضد کشتی ها و نفت کش های ایرانی می کرد، شروع شد. با توجه به جهت حرکت و تلخی و شوری آب و همچنین رطوبت بالا در خلیج فارس این عملیات یکی از دشوار ترین عملیات ها بود، در نهایت اسکله های الامیه و البکر در حالی که تقریبا منهدم شده بود درآمد و از کل نیروهای دشمن تنها دو یا سه نفر موفق به فرار شدند مابقی کشته و یا اسیر شدند.

شاهین نا: کمی از کربلای 4 که مربوط به 175 شهید غواص بود بگوئید:

حسن قربانی: اروند رود یکی از دو رودخانه وحشی جهان است. در اروند هر روز دو بار آب جزر و دو بار مد می شود و آب با سرعت حدود 30 الی 70 کیلومتر بر ساعت جریان دارد، جریان آب اروند از چهار تا هفت ساعت، در زمان مد بر خلاف جریان آب و در زمان جزر به طرف خلیج فارس حرکت می کرد تنها در یک فاصله زمانی 30 دقیقه الی یک ساعت آب اروند راکد می شود که این بهترین زمان برای عبور از عرض رودخانه با عملیات غواصی می باشد که نباید این زمان را از دست داد.

هرچه پیش می رفتیم کار برایمان سخت تر می شد، زمین مسلح شده بود، مین گذاری و ایجاد تله های انفجاری و … کار را برای نیروهای عملیاتی سخت تر می کرد. بعد از شناسایی های زیاد نهایتاً، رگ حیاتی دشمن در جنگ و بخصوص منطقه روبروی گمرک خرمشهر جزیره ام الرصاص برای عملیات کربلای 4 انتخاب شد. گردان حضرت یونس که در عملیات فاو 100 نفر و در عملیات کربلای 3 حدود 250 نفر بودند، برای عملیات کربلای 4، این تعداد به 700 غواص آموزش دیده و زبده رسید. تمرین ها در منطقه فاو و اروند و چندین مرحله مانور شبیه سازی عملیات انجام شد. قرار بود با محاصره دشمن در منطقه چند هزار نفر از نیروهای بعثی را از کار انداخته و به سمت شهر بصره حرکت کنیم و این آغازی برای شکست ماشین جنگی دشمن باشد. برای شروع عملیات یک دسته 20 نفره از غواصان با علم به اینکه ممکن است هرگز برنگردند، جلودار شده و اولین اقدامات را انجام دادند. دشمن نیز در نخستین گام سیم های کابل قوی که بین جزیره ام الرصاص و جزیره ماهی برای گیر انداختن قایق های ایران کار گذاشته بود را منفجر کرد  و این خود از شناسایی قوی تیم اطلاعاتی ما بود. فرق عملیات کربلای 4 با والفجر 8 هم  در این بود که باید زمانی گروهان ها حرکت می کردند که آب در شروع مد کردن باشد و  قرار بود سه گروهان از غواصان بعد از حرکت به طرف جزیره ام الرصاص و گروهان چهارم و پنجم باعبور از تنگه بین جزیره امرصاص و جزیره ماهی عبور کنند و به جزیره بلجانیه حرکت و انها را تصرف کنند.

 

شاهین نا: ماجرای تنها ماندن غواصان پشت جبهه دشمن چه بود؟

حسن قربانی: ما (نیروهای غواص)با همه مشکلاتی که بود از جزیره ام الرصاص گذشتیم و پس از یک ساعت شنا در خلاف جهت آب در اروند و طی 4 کیلومتر به جزیره بلجانیه رسیدیم. عراقی ها بالای سر ما بودند. علی رغم آتش سنگین دشمن به پیشروی خود در ادامه داده و موفق شدیم در پشت دشمن، منطقه از پیش تعیین شده رسیده و مستقر شویم.

اما آمادگی بالا و آتش سنگین نیروهای دشمن جلوی حرکت گردان های پشتیبانی را گرفت. که به همین دلیل نیروهای غواص پشت جبهه دشمن تنها ماندند و این درحالی بود که دشمن در هر دو طرف اروند در حال شلیک به نیرو های ما بود.

شاهین نا: و این تنها ماندن، شکست عملیات را در پی داشت.

حسن قربانی: نه. تا این لحظه از شکست عملیات حرفی نبود و همه امید به ادامه عملیات داشتند. در آن زمان یادم می آید همراه شهید شاهچراغی فرمانده یکی از گروهان های غواص لشکر در پشت یک تپه خاکی نشستیم تا تصمیم بگیریم که چگونه به پیشروی ادامه دهیم. در همین حال تیری به آنتن بیسیم شهید عباسعلی قصابی برخورد کرد و آنتن بیسیم قطع شد. تصمیم گرفتیم در نخستین گام همین تیر باری که مانع پیشروی نیروهای ما شده بود را از کار بیاندازیم. در همین حال بود که یک تیر به دست راست من اصابت کرد که از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج شد و شهید شاهچراغی هم با تیری که به زانویش اصابت کرد از ادامه راه بازماند و اسیر شد.«شاهچراغی در اسارت بر اثر مداوا نشدن همین جراحت دچار عفونت شدید می شود و عراقی ها هم جراحت پای او را رسیدگی و مداوا نمی کنند که بعد از مدتی بر اثر همین جراحت به شهادت می رسد»

صدای تانک های دشمن شنیده می شد و من که تنها دو نارنجک به همراه داشتم یکی از آنها را برای دفاع از خود آماده در دست نگه داشتم چون در آن زمان هیچ نیروی خودی در منطقه ای که من حضور داشتم وجود نداشت و تنها صدای تانک ها و نفربرهای دشمن که از سمت پتروشیمی به طرف ما می امدند شنیده می شد. هنوز هم کسی فکر نمی کرد عملیات شکست خورده باشد، مجروحین را همان جا مداوا می کردیم و برای در امان ماندنشان در سنگر مانندهایی گذاشتیم تا نیرو های خودی که رسیدند، آنها را به عقب منتقل کنند.

دیگر تقریبا نزدیک های صبح شده بود که تانک ها هم همینطور حلقه محاصره را تنگ تر می کردند، یکی از رزمندگان به نام شفیعی جانشین فرمانده گردان حضرت یونس(ع) با شهید خرازی تماس گرفت و وقایع را شرح داد و از او کسب تکلیف نمود که شهید خرازی نیز دستور داد نیروها عقب نشینی کنند. اینجا بود که تازه فهمیدیم عملیات شکست خورده است. متاسفانه با لو رفتن عملیات، دشمن که در کمین ما نشسته بود، از هر نوع سلاحی که در اختیار داشت بر علیه نیروهای ما استفاده کرد، البته ما هم دست بسته نبودیم از سلاح های موجودی که داشتیم پاسخ دشمن را می دادیم. نیروهای بعثی با شلیک منور توسط خمپاره اندازها، توپخانه ها و هواپیماها آسمان منطقه را همانند روز روشن کرده بود.

شاهین نا: شما چرا اسیر نشدید؟

حسن قربانی: بعد از فرمان عقب نشینی شهید خرازی با وجود اینکه مجروح بودیم به آب زدیم چون فین غواصی مان را دور انداخته بودیم مزید بر سختی شنا کردن در آب خروشان اروند شده بود. من کم کم در وسط آب اروند تنها شدم، در حالی که نیروهای دشمن از پشت به طرف ما تیراندازی می کردند و هر لحظه خسته تر می شدیم تا اینکه خوشبختانه توانستم به جزیره ام الرصاص برسم. بعد از حدود 300 متر پیاده روی به بچه های لشکر 5 نصر رسیدم و با راهنمایی نیروهای لشکر 5 نصر به طرف عقب هدایت شدم. در میسر بازگشت به سمت نیروهای خودی، سنگرهای دو طبقه ای با ارتفاع 4 الی 6 متر در لابلای نیزارهای بلند دیده می شد که من از کنار آنها عبور کردم. با وجود اینکه اروند کبیر به تصرف نیروهای خودی درآمده بود ولی در زمانی که من رسیدم کسی در آنجا حضور نداشت و تنها با دکتر شاهرجبی برخورد کردم.

در همین حال از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفتم ولی تصور کردم که گلوله عمل نکرده اما حس درد داشتم. لباس غواصی که به تن داشتم نمی گذاشت مجروحیت خودش را نشان دهد و در ادامه یک تیر هم به پایم برخورد کرد و سطح رانم را شکافت اما زمین گیرم نکرد. دشمن در سرتاسر منطقه اروند کبیر که اکنون به تصرف نیروهای خودی در آمده بود هرچه توانسته بود موانع ایجاد کرده بود.

در همین هنگام موتور قایق ما بر اثر اصابت شلیک دشمن از سمت جزیره ماهی آتش گرفت و سوخت. بعد از 10 دقیقه یک قایق خودی دیگر رسید و من از شدت درد، کف قایق افتادم. جالب اینجا بود در حالی که من درد شدیدی داشتم یکی از رزمندگان می گفت ما داریم به لشکر عاشورا می رویم به لشکر امام حسین(ع) نمی رویم و من گفتم شما برو، هرجا می خواهی برو … !

نیروهای لشکر من را به اورژانس و بیمارستان صحرایی انتقال دادند، پس از آن در بیمارستان های اهواز، امام حسین(ع) تهران و صدوقی اصفهان سه بار مورد عمل جراحی از ناحیه شکم و پیوند عصب دست قرار گرفتم.

شاهین نا: و اگر کربلای 4 لو نمی رفت؟

حسن قربانی: شاید اگر کربلای 4 به نتایج خود می رسید ، فضای جنگ عوض می شد. نکته قابل تأمل اینجاست که قبل از عملیات کربلای 3 و والفجر 8، دشمن فکر نمی کرد ما بتوانیم از اروند بگذریم. اما بعد از این دو عملیات موفقیت آمیز، دشمن پی به قدرت ایران در گذر از اروند و عملیات های آبی خاکی برده بود.

شاهین نا: سرانجام کسانی که مانند شما موفق به عقب نشینی نشدند چه شد؟

حسن قربانی: کسانی که به علت مجروحیت و نداشتن جلیقه های نجات(قبل از شروع عملیات در جزیره ام الرصاص و بلجانیه از تن خارج کرده بودند) در هنگام عقب نشینی به همراه نداشتند و نتوانستند از اروند عبور کنند و به اسارت دشمن در آمدند که نیروهای بعثی تعدادی از آنها را مجروح و به شهادت رساندند و بقیه را اسیر کرده و به بصره منتقل کردند.

شاهین نا: کمک هایی که به عراق می رسید تأثیری در روند این عملیات داشت؟

حسن قربانی: بله. زیاد. هواپیماهای آواکس آمریکایی که آن زمان در اختیار دولت عربستان که یکی ار حامیان اصلی مالی صدام در منطقه بود کمک اطلاعاتی زیادی به بعثی ها می کرد به طوریکه هواپیماهای آواکس می توانستند تمامی تحرکات منطقه را حتی با ثبت پلاک خودرو های ما تحت نظر گرفته و در اختیار عراق قرار بدهند و این کار را برای ما سخت تر می کرد البته همه اینها را در کنار خیانت های منافقین با جاسویسی عوامل آنها در داخل بگذارید.

شاهین نا: اهداف کربلای 4 دنبال شد؟

حسن قربانی: بله. چون اهداف مهمی بود. بعد از عملیات کربلای 4 ما تا دو روز بخش هایی از جزیره ام الرصاص عراق را در تصرف داشتیم که بعد به صلاح دید آنها را گذاشته و برگشتیم. اما تلخی کربلای 4 با تلاشی که بچه ها انجام دادند با طراحی عملیات کربلای 5 و امکاناتی که برای کربلای 4 در منطقه موجود بود دشمن را غافل گیر و ظرف مدت 20 روز پس از عملیات کربلای 4 نیروهای ما توتنستند با غافل گیری کامل دشمن، بخش عظیمی از منطقه شلمچه را تا پشت بصره به تصرف خود درآورده و ماشین جنگی دشمن را منهدم کنند. و منجر شد فتح و پیروزی کربلای 5 را در پی داشته باشد.

شاهین نا: سخن آخر خود را با مخاطبان شاهین نا بفرمائید:

حسن قربانی: حرف آخری که دارم این است که همان طور که آنها بین ما نفوذی داشتند ما هم عواملی داشتیم که حتی نامه های محرمانه صدام را برای ما به روز می آوردند.

متأسفانه علی رغم اینکه هنوز اسناد زنده تاریخ جنگ پابرجا هستند عده ای در صدد ضربه زدن به این تاریخ هستند و تلاش می کنند آن را تحریف کنند دیگر چه انتظاری می رود که واقعه عاشورایی که بیش از هزار و 400 سال از آن می گذرد تحریف نشود.

امیدوارم جوانان با رجوع به اسناد معتبر حقایق جنگ را دریابند و بدانند اگر این ایثار و فداکاری رزمندگان و مردم ما در آن روز ها نبود یقینا امروز دشمن به خود اجازه دست اندازی به این آب و خاک را می داد.

3 Responses to “از غواصی در مرداب های یخ زده تا حماسه آفرینی در اروند رود”

  1. مهدی گفت:

    فقط خدا میدونه چقدر دلتنگ رفقای غواصت هستی حداقل اینرو میدونیم که چقدر دلت براشون تنگ شده و آرزو داری هر چه زودتر بری پیششون شیر مادرت حلالت حسین آقا * خیلی مردی*

  2. سید علی حسینی گفت:

    درود بر شما و عزیزان ایثارگر خداوند حق شما را برما حلال کند انها که شهید شده اند ماندند و ما رفتنی هستیم شهدا زنده اند انها افتادند که ما بایستیم خداکند که ما درراه انها بایستیم و انشاله شرمنده انها نشویم

  3. سجاد گفت:

    درود ورحمت خداوند برشما دلیر مردان جنگ ومبارزه.وسلام وصلوات بر روح شهدای غواص ،که ما شرمنده شهداء هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.