يعني نقشه اولاد آدم اين است كه براي يكسانسازي نرخ ارز، اين بار پوپوليستبازي درنياورد و مرام سوسياليستي را ببوسد و ليبرال شده و تخت گاز بزند به جاده مركانتليستها! يعني نقشهاش اين است كه دست بانكها را باز بگذارد تا همانطور كه دلالي و بنگاهداري و ساختمانسازي ميكنند و به اقتصاد كلنگي مملكت مدد ميرسانند، آن يك مقدار اندوخته باقي مانده خود را هم كه هنوز با بهره 4 درصد به برادران نجوميخواه، ندادهاند! ببرند داخل بازار و دلار بخرند تا دلار بكشد بالا و دولت از كمبود نقدينگي نالان نشود و اجناس خارجي بروند روي بورس و نرخگذاريشان را بگذارند بدون قيمتگذاري! تا شيوا از بازار رقابتي برايشان حرف بزند و انحصاركشي آغاز شود!
الان به هواي يكسانسازي ميزنيم چشم دلار را روشن ميكنيم و فردا هم از دم ميدهيم تمام قيمتها را آزادسازي كنند! اينطور به ويژه با وجود تورم تكرقمي، مردم هم ساير كرامتهاي اولاد آدم را با پوست و استخوان خود حس ميكنند و اين امر به همين نكته بسنده نميكند و مردم از اين حس، احساس امنيت كرده و ميفهمند كه چه تدبير و اعتدال و اميدي، دست به دست هم دادهاند تا نگوييم كه يكدست نيستند!
اولاد آدم به نتيجه رسيده كه در اين امر هيچ بانكي هم تخلف نميكند. تازه اگر تخلف كند؛ مگر چه ميشود؟ دو سال پيش 13پرونده تخلف خودروسازان رفت كه بيايد و نيامد و حالا هم همان متخلفها دارند قرارداد ميبندند و كارشان را ميكنند! اينطوري نيست كه مملكت حساب و كتاب نداشته باشد و هر كسي هر كاري خواست، نتواند انجام بدهد! اين از مزايا و تسهيلات ما براي جذب سرمايه خارجي است و براي همين هم در پسابرجام تا حالا نتوانستهايم سرمايه خارجي جذب بكنيم!
تازه! گوش شيطان كر! اولاد آدم ميخواهد يك كار ديگر هم بكند كه تا حالا هيچكس نكرده است و ميتواند در اين دوره و زمانه كه يارانه 20 ميليون نفر را نميشود قطع كرد، راهگشا باشد! الان دولت به بانكها بدهي دارد. از آن طرف بانكها هم به بانك مركزي بدهي دارند. خب عقل سليم به اولاد آدم ميگويد كه اين به آن در. به اين ميگويند تهاتر. بانك مركزي بدهي بانكها را از آنها نميگيرد و از طرف ديگر هم دولت، بدهي خود به بانكها را نميدهد. اينطوري، فكر ميكنيد كه در مملكت هميشه چراغاني و عروسي و…. است.
اولاد آدم فكرهاي ديگري هم داردا كه به مرور زمان در اين وقت باقيمانده تا انتخابات از خود بروز ميدهد تا لااقل اگر كاري براي مردم پيش نميرود، حداقل بخت چند نفر باز شود و در دوران پسادولتي، جيره و اندوختهاي براي تداوم اعتدال در مملكت، باقي بماند و اولاد آدم سربلند از اين واقعنگري و درايت و هوشياري بيرون بيايد. همهاش كه نميشود به فكر مردم بود. گاهي هم بايد به فكر مردم بود.
يعني با اين اوضاع و احوال است كه سيف از جهش اقتصادي 5 درصدي در سال 95 حرف ميزند. اين جهش از آن جهشهاست كه امثال اولاد آدم با طرحهاي خود بايد براي آن بسترسازي كنند. اصلاً كار اولاد آدم بسترسازي است!