۱۷:۱۴ - شنبه ۰۵ خرداد ۱۴۰۳

ایران، سرزمین وحدت در دل هزار رنگ

وحدت ایرانیان در دل تنوع نژادی، فرهنگی و مذهبی، یک پدیده تصادفی نبوده، بلکه برآمده از ساختارهای تمدنی عمیق، میراث فرهنگی، دین، جغرافیا و هویت تاریخی است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «شاهین پرس»؛ به نقل از پایگاه خبری دیار عالمان، ایران سرزمینی است که در طول بیش از سه‌هزار سال تاریخ مکتوب، اقوام و فرهنگ‌های گوناگونی را در خود جای داده است: فارس، کرد، لر، ترک، بلوچ، عرب، ترکمن، گیلک، مازنی و اقلیت‌های مذهبی همچون زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و اهل سنت.
اما نکته شگفت‌انگیز این است که در بیشتر دوره‌های تاریخی، این اقوام با وجود تفاوت‌ها، در قالب «هویت ایرانی» وحدت نسبی داشته‌اند. چگونه این همبستگی ممکن شده است؟

وحدت ایرانیان در دل تنوع نژادی، فرهنگی و مذهبی، یک پدیده تصادفی نبوده، بلکه برآمده از ساختارهای تمدنی عمیق، میراث فرهنگی، دین، جغرافیا و هویت تاریخی است.

در این مقاله سعی داریم به بسیاری از این عوامل اشاره کنیم:

۱. میراث فرهنگی مشترک

یکی از مهم‌ترین عوامل همبستگی ایرانیان، وجود فرهنگ مشترک ایرانی است که از دوره هخامنشیان پایه‌ریزی شد. از زبان ادبیات فارسی به عنوان زبان وحدت‌بخش تا اسطوره‌های ملی (شاهنامه، داستان رستم و سهراب، کوروش و داریوش)، همه این‌ها نوعی حافظه تاریخی مشترک برای مردم سرزمین ایران ساخته‌اند.

ادبیات فارسی، حتی در مناطقی که زبان مادری‌شان غیر فارسی است (مثل آذربایجان، کردستان یا بلوچستان)، همواره وسیله‌ای برای ابراز هویت و تمدن بوده است.

آیین‌های ملی مثل نوروز، سده و یلدا، بدون وابستگی به مذهب یا قوم خاص، همه اقوام را به دور یک سفره فرهنگی واحد گرد آورده‌اند.

۲. تسامح دینی در دوره‌های مختلف

در مقایسه با بسیاری از تمدن‌ها، ایران در بخش عمده‌ای از تاریخ خود، رواداری مذهبی را تجربه کرده است. در دوره هخامنشی، کوروش بزرگ منشور آزادی ادیان را صادر کرد. در دوران اسلامی نیز، علیرغم برخی دوره‌های تنش، اکثریت شیعه و اقلیت‌های اهل‌سنت، یهودی و مسیحی تا حد زیادی در کنار هم زیسته‌اند.

۳. قدرت حکومت‌های فراگیر و نسبتا متمرکز

در طول تاریخ، ایران از حکومت‌هایی برخوردار بوده که علی‌رغم تفاوت‌های قومی، نوعی ساختار مرکزی فراگیر ایجاد کردند:

هخامنشیان با مفهوم «شاهنشاهی» که قوم‌محور نبود و بر چندفرهنگی بودن تکیه داشت.

ساسانیان که نظام اداری و دینی را بر وحدت امپراتوری متمرکز کردند.

صفویه با رسمی کردن مذهب شیعه، نوعی هویت دینی مشترک را در برابر خلافت عثمانی (سنی) تعریف کردند.

۴. دین اسلام؛ وحدت‌بخش پس از فتح ایران

پس از ورود اسلام، بخش بزرگی از ایرانیان مسلمان شدند، اما فرهنگ ایرانی اسلامی، نوعی ترکیب از آموزه‌های اسلامی و روح ایرانی را شکل داد. به‌ویژه مذهب تشیع، که مرکزیت آن در ایران تثبیت شد، توانست رابطه‌ای خاص میان دین، ملیت و هویت ایرانی ایجاد کند که همچنان پایدار مانده است.

۵. جغرافیا؛ سرزمین چهارراه تمدن‌ها

ایران به‌عنوان چهارراه تمدن‌ها، همیشه در معرض حمله و نفوذ بیگانگان بوده است: اسکندر، مغولان، اعراب، ترکان و استعمار غربی. همین تهدیدهای تاریخی، در مواقع حساس، باعث برخاستن حس مشترک «ایرانی بودن» شده و اقوام مختلف را به وحدت در برابر «دیگری» سوق داده است.

۶. نقش رسانه، آموزش و زبان رسمی در دوران معاصر

در سده اخیر، رسانه‌های سراسری، آموزش عمومی، ادبیات معاصر، سینما و فضای مجازی، به شدت در تقویت پیوندهای میان قومی و فرهنگی نقش داشته‌اند. زبان فارسی به‌عنوان زبان رسمی، گرچه زبان مادری برخی اقوام نیست، اما بستری برای ارتباط و هم‌فهمی ملی فراهم کرده است.

ایران همیشه با وحدت در تنوع باقی مانده و آینده اش با همین پیوندها گره خورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.