۱۰:۰۹ - چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶

حرمت قلم ها باید حفظ شود!

روز قلم روز کسانی است که اهل تامل و تفکر و اندیشه هستند، زیرا قلم، زبان عقل، معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان ها است.

به گزارش شاهین پرس، سعید فرهادپور/ نامگذاری روزی در تقویم شمسی به نام روز قلم بیان تعلق داشتن این روز صرفا و موکدا برای اهل علم و دانش و نویسندگان کتب، روزنامه و جراید و…نیست؛ بلکه روز قلم روز کسانی است که اهل تامل و تفکر و اندیشه هستند.

اهل قلم یعنی اهل اندیشه

قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان ها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. پس قلم بیان کننده فهم، احساس و تفکر و اندیشه انسان ها است. بر همین اساس است که در آیات مختلف و روایات وارده از حضرات معصومین بر اهمیت قلم و نقش آن در اعتلا و سقوط انسان ها و بشریت تاکید می شود.

آیات نخست از سوره علق، از تکامل جسم انسان از یک موجود بى ارزش مانند «علقه» خبر مى دهد و از سوى دیگر، از تکامل «روح» به وسیله تعلیم و تعلّم، مخصوصاً از طریق قلم سخن مى گوید. آن روز که این آیات نازل مى شد، به اذعان منابع تاریخی و جغرافیایی و آثار کشف شده نه تنها در محیط «حجاز» که محیط جهل بود و کسى ارزشى براى قلم قایل نبود، در دنیاى متمدن آن زمان نیز، قلم از اهمیت کمى برخوردار بود. به عبارت دیگر در جوامع عقب مانده، سنت انتقال علوم به صورت شفاهی و یا سینه به سینه نقل و منتقل می گشت و در جوامعی مثل ایران و تمدن روم و چین نیز اهل قلم شان و جایگاه در خوری نداشتند.

اما امروز مى دانیم تمام تمدن ها، علوم، دانش ها و پیشرفت هایى که در هر زمینه نصیب بشر شده، بر محور قلم دور مى زند، یعنی اگر میراث فکری و اندیشه ای انسان ها بوسیله قلم به دیگر نسل ها به صورت کامل و جامع منتقل نمی شد،جه بسا انسان نمی توانست و شاید خیلی دیر می توانست به رهیافت های جدیدی در خصوص علوم مختلف دست یابد. بر این اساس است که بعضی از دانشمندان گفته اند:«البان بیانان،بیان اللسان و بیان الاقلام،بیان اللسان تدرسه الاعوام و بیان الاقلام با ق عل موالایام»

حرمت قلم

قلم حرمت دارد بدین گونه که خداوند متعال در کلام االه مجید می فرماید: ” نون والقلم ومایسطرون” و خداوند به قلم حرمت داده است و حرمت آن نیز باید حفظ شود. بیان دو گونه است: بیان زبان و بیان قلم، بیان زبان با گذشت زمان کهنه می شود و از بین می رود، ولی بیان قلمها برای همیشه باقی می ماند. پس بى جهت نیست که قرآن مجید سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نویسند، یاد کرده، یعنى هم به «ابزار» و هم به «محصول» آن ابزار، آنجا که مى فرماید:«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون» و البته «قلم»، وسیله اى است براى «ما یَسْطُرُون» و نوشته ها، که قرآن به هر دو سوگند یاد کرده است، هم به «ابزار» و هم به «محصول» ابزار. این اهمیت زمانی دو چندان می شود که در روایتی می خوانیم: «اِنَّ اَوَّلَ ما خَلَقَ اللّهُ الْقَلَمَ» نخستین چیزى را که خدا آفرید قلم بود. («نور الثقلین۰، جلد ۵، صفحه ۳۸۹، حدیث ۹).

با سیری در زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام می توان توجه و اهتمام عملی به نوشتن را از متن سیره آنان دریافت. این قدرشناسی به حدی بود که گاه موجب آزادی اسیران کفار می گشت. در صدر اسلام، پس از پایان برخی جنگ ها، پیامبر دستور می فرمود اسیرانی که به ده نفر از مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند، آزاد شوند. این عمل در جامعه محروم از تمدن آن دوره، زیباترین و مؤثرترین پیام برای ارج نهادن به جایگاه قلم و علم بوده و هست.

تاریخ نوشتن

صاحب نظران تاریخ دقیقی از تاریخ نوشتار ارائه نمی دهند با این حال، نزدیکترین گزارها تاریخ نوشتار را به حدود حداکثر بیست هزار سال پیش باز می گرداند و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است. این بیان ظاهر امر است چرا که آیا می شود زمانی را متصور شد که انسان نمی اندیشیده است؟ این اندیشیدن ابعاد مختلفی دارد و در پایین ترین سطح خودش هم تفکر و اندیشه دارای ارزش و اعتبار است و هر کسی در هر مقطعی از زمان و مکان براساس سطح علقه ها و نگره های خود اندیشه و تفکر می کند. در دوران قبل از اختراع خطوط نگارش، این تفکرها و اندیشه و رهیافت های آن از طریق سنت های شفاهی منتقل می شد و زمانی که خطوط اختراع شد، سنت های شفاهی به عنوان میراث مکتوب در اختراع نسل قرار گرفت و در حقیقت باید اعتراف کرد که این قلم ها بودند که میراث عظیم علمی و فرهنگی تمدن ها را شکل دادند.

پس در ابن منظر، قلم و میراث مکتوب آن نسبت به سنت های شفاهی از امتیازهای خاصی برخوردار است که می توان به چند نمونه خاص توجه داشت. بر اساس حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه‏ السلام که می ‏فرماید: «دانش را با نوشتن در بند کنید» تا باقی بماند و از کفتان نرود، پس یکی از مهم ترین ویژگی های قلم، باقی ماندن و ماندگاری و تاثیرگذاری آن است. دقیق بودن و عمیق بودن از دیگر ویژگی های قلم نسبت به سنت های شفاهی است. از این رو است که  گاهی گفته می شود. نویسندگان گاه یک ساعت فکر می ‏کنند و یک خط می‏ نویسند، ولی در سخن نمی ‏توان آن دقت را رعایت کرد. علامه طبرسی در این خصوص  می ‏نویسد:«بیان دو گونه است: بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان، با گذشت زمان کهنه می ‏شود و از بین می‏ رود، ولی بیان قلم تا ابد باقی است».

قلم مطلوب 

حال که از ارج و قرب قلم سخن گفتیم، این سوال مطرح می شود که آیا هر قلمی مطلوب است؟ یا قلمی مطلوب هست که شرایطی داشته باشد؟ اگر نکته اخیر مورد پذیرش است، آن قلم باید دارای چه شاخص های در بیان مفاهیم و انتقال دانش و میراث تمدنی به نسل ها و دیگر اعصار تاریخی باشد. بر اساس آنچه در سطور فوق گذشت، قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. این قلم می تواند در لابلای انگشتان هر انسانی قرار بگیرد. ولی آنچه مهم است اینکه در اثر اشاره و فشار انگشتان دست چه چیزی از آن قلم به نگارش در آید. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است.

رویکردهای دینی و ارزشی به این مسئله کاملا مشخص است که در دنیای امروز که قلم ها هر امر ناخوانده و مطمئن نشده را به نگارش در می آورند، قرآن کریم در آیه شریفه ۱۲۶سوره مبارکه «نحل» می فرماید: که پذیرفتن هر ادعایی، منوط است به اقامه براهین و دلایل روشن، چراکه برهان و دلیل، پایه های استواری هر مدّعایی هستند: «ادع الیسبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه وجد لهم بالتی هیاحسن».پس قلم ها امری را که به نگارش در می آورند باید متقن بر حجت و دلیل و برهان باشد.

نکته دوم در این خصوص اعلمیت صاحب قلم است. صاحب قلم باید دارای بن مایه تفکر و علم به آن چیزی باشد که قصد ورود بدان دارد. در حقیقت علم به هر چیزی، امر به مقدمه آن است و چون تفکر بدون علم میسّر نیست، لذا امر به تفکر، خود امر به سرمایه آن (کسب علم) نیز هست. امام کاظم(ع) در ادامه آن حدیث موصوف که خطاب به «هشام بن حکم» ایراد فرموده اند، می فرمایند: «یا هشام ان العقل معالعلم،فقال: وتلک الامثل نضر بهار للناس و ما یعقلها الاالعلمون».پس انسان برای تفکر، ابتدا باید علوم مورد نیاز را کسب کند و آنگاه با تکیه بر آن به تجزیه و تحلیل و تعقل روی آورد.

ژرف نگری، دوری از تعصب، حس آبروی صاحب حقی، حفظ اتحاد امت اسلامی در نگرش ارزشی، کمک به رشد و تعالی جامعه، مبارزه با مستکبران و غارتگران و حمایت مستضعفین از دیگر شاخص های مطلوب و مورد توصیه به صاحبان قلم در باورهای ارزشی است. این قلم اگر این شاخص ها را رعایت کند در خدمت رشد جامعه بشری قرار می گیرد.

آفت های قلم

اما همین قلم اگر همه آن شاخص های فوق را رعایت کند، باز در دام برخی از آفت ها قرار می گیرد. این آفت ها آگاهانه و گاهی ناآگاهانه صدمه می زنند. بر اساس آنچه بیان کردیم و شاخص قلم را در عقل و تفکر نشان دادیم،  قرآن کریم ، عقل را مبرّا از خطا و اشتباه ندانسته است، و لذا لغزشگاه‌های آن را مشخص کرده است: در مقابل اتقان و یقین شدن به امری، تکیه بر ظنّ و گمان جای می گیرد که قرآن در این خصوص می فرماید: «و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل اللهان تتبعون الاالظن و ان هم الایخرصون»؛(انعام/۱۱۷) «و تو ای رسول، اگر از اکثر مردم روی زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد که اینان جز از پی ظنّ و گمان نمی روند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند».

افتادن در دام هواهای نفسانی و در دنیای امروز فروختن ارزش و شان و مقام قلم به صاحبان قدرت و احزاب که قران کلام الهی، امیال و هواهای نفسانی را نیز یکی دیگر از عوامل لغزش عقل برمی شمارد و می فرماید: «ان یتبعون الاالظن و ماتهوی الانفس»(نجم/۲۴)؛ «این قوم ناسپاس و مشرک، چیزی غیر از گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را در بت پرستی پیروی نمی کنند».پس آزاد اندیش بودن، دوری از جانبداری، تعقل مستقل و بیان حقیقت امر می تواند صاحب قلم را از این لغظ حفظ کند.

امروزه دیده می شود که بسیاری از صاحبان قلم که البته کسانی که خود را به قدرت زور و زر فروخته اند، در اموری که اتفاقا بسیار مهم هست، به قضاوت شتاب زده می پردازند و با این اقدام خود جامعه را به چالش می کشانند. امام صادق(ع) می فرمایند: «خداوند متعال در قرآن مجید، بندگانش را با دو آیه تأدیب فرموده؛ «الم یؤخذ علیهم میثقالکتب ان لا یقولوا علی الله الاالحق»(اعراف/۱۷۰) و «بل کذبوا بمالمیحیطوا»(یونس/۴۰)، یعنی تا به چیزی علم پیدا نکرده اند، آن را تصدیق نکنند و تا به غلط بودن چیزی یقین حاصل نکرده اند، آن را ردّ و نفی ننمایند. (المیزان،ج۹،۳۱۵). موارد زیادی از این لغزش ها وجود دارد که به دلیل دوری از اطاله کلام از بیان موارد دیگر خودداری می کنیم.

همانگونه که اشاره کردیم برای صاحبان قلم و اندیشه چهارچوب و خطوط و شاخص هایی وجود دارد و از آفت های که می تواند موجب مرضی در جامعه گردد، پرهیز کنند، از سوی دیگر بر صاحبان قدرت نیز شایسته است که تساهل و مدارا را پیشه خود سازند. البته این مدارا باید در عمل خود را نشان دهد نه اینکه سخن از شکستن و یا نشکتن و آزادی بیان و آزادی قلم گفته شود و در عمل تحمل نقد و انتقاد را نداشته باشند. انتقاد لازمه رشد و ساختن و درست رفتن است و البته نقدی که از هرگونه تخریب بدور باشد. پس بر اصحاب قلم است که انتقاد صحیح کنند و بر ارباب قدرت است که قلم ها نشکنند و سعه صدر خود را افزایش دهند.

در نهایت اینکه قلم گاهی تند می شود، افسار گسیخته و بی مهابا افکار نویسنده خویش را برملا می سازد و همه چیز و همه کس را به باد انتقاد می گیرد، اما مادامیکه عنان در دست حقیقت دارد، میراث گرانبهایش همواره محفوظ خواهد ماند و آن هنگام که از دردها و آلام بشریت و بی عدالتی هایی که بر او رفته است داد سخن برمی آورد رسالتش را بدرستی انجام داده و جان کلام را بیان داشته است.

انتهای پیام/

پاسخی بگذارید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.