شعر طنز
چشمم به ظریف و به کری بس نگران است!
مسعود مرعشی در بهار نوشت: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / چشمم به ظریف و به کری بس نگران است
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / چشمم به ظریف و به کری بس نگران است
به گزارش پایگاه خبری شاهین نا ، مسعود مرعشی در بهار نوشت:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
چشمم به ظریف و به کری بس نگران است
زیرا که به دنباله هر حرکت آنها
نرخ یورو و پوند و تومان در نوسان است
هرچند عوض گشته از این سمت ظریفی
آن سمت ولی خانم اشتون که همان است
امروز بخوابیم که فردا چو برآید
معلوم نباشد که یورو چند تومان است
یا رب تو نگاهی به اجلاس ملل کن
قلب همه از شوکت آن در ضربان است
یک عده پی دست ظریف حسن آقا
تا اینکه ببینند به سمت که روان است
یک عده به دنبال اوباما که آنجا
مشغول ملاقات بزرگان و سران است
در راهروها وای مبادا که شود سبز
این حقه غربی است که معناش عیان است
کیهان مترصد که چه باید بنویسد
در باب رموزی که در آن جمع نهان است
ما خسته تحریم و فشاریم و گرانی
از شیر و شکر تا کت و شلوار،گران است
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
چشمان به ظریف و به کری بس نگران است
حالا که نشستند سر میز به گرمی
نرخ یورو و پوند چرا در نوسان است
30 سال به هم پشت نمودند و امروز
می در کفشان بوده و ساقی نگران است
نیمساعت پربار، هم اصرار هم انکار
پیغام خصوصی، که خدا در جَرَیان است
آگاهی ما از جلسه قدر پشیزیست
چون درز خبر همچو سر قطرهچکان است
ای دل! به تو چه کار بزرگان به چه وضع است
رو در پی پول باش که اجناس گران است