واکاوی چرایی و جزئیات جنگ جمل/ از مدارا امیرالمؤمنین با مخالفان تا تلاش برای رستگاری همه تا آخرین لحظات
سپاه جمل که با حدود 900 نفر و به فرماندهی طلحه و زبیر و عایشه از مکه به سمت بصره حرکت می کند نزدیکی های بصره تعدادشان به حدود سه هزار نفر می رسد وقتی این خبر به حضرت امیر(ع) می رسد بلافاصله سهل بن حنیف انصاری را به عنوان جانشین خود در مدینه قرار داده و با تعدادی از اصحاب حرکت می کنند تا با اصحاب جمل گفتگو کرده و جلوی اقدام آشوب طلبانه آنها را بگیرد.
به گزارش شاهین پرس؛ حق و باطل دو جریانی است که در تمام طول تاریخ همواره با آشوب و فتنه گری در تقابل با یکدیگر بوده اند. اصولاً حق، چيزی جز راستی و صداقت و باطل نيز چيزی جز دروغ و كذب نیست. از نگاه قرآن، پذيرش توحيد، عين حقجويی و حقخواهی است و در مقابل، كفر و شرك چيزی جز باطلگرايی نیست. باطل همانند كف سيلاب است. لحظاتی چند خودنمايی کرده و بالا و پايين میرود و سپس متلاشی و نابود میشود و چيزی جز آب پاك و سرچشمه اصيل آن باقی نمیماند. (قرضاوی، ۱۳۶۰ش، ص ۸۶)
اهل باطل همواره بر دروغگويی پافشاری دارند و در رفتار و كردارشان، صداقت و وفاداری و راستگويی ديده نمیشود و در حالیکه ديگران را به دروغ متهم میکنند، خود را اهل صداقت و راستی و راستگويی میدانند. «وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلامٌ عَلَیْكُمْ لا نَبْتَغِی الْجَاهِلِينَ» (سوره قصص: ۵۵) ترجمه: و چون لغوى بشنوند از آن روى برمى تابند و مى گويند: «كردارهاى ما از آنِ ما و كردارهاى شما از آنِ شماست. سلام بر شما، جوياى [مصاحبت] نادانان نيستيم.
اما همیشه تشخیص حق از باطل به این روشنی و آسانی نیست چون گاهی چنان درهم آمیخته می شوند که شناخت حق از باطل بسیار دشوار می شود به تعبیری این شدیدترین و بدترین نوع فتنه است. بنابر حدیثی حضرت امام رضا(ع) می فرماید: “همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند کسی هست که در فتنهگری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) فرمود: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته میشود و مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود.“
تاریخ سرشار از عبرت ها است چرا که در تاریخ مصادیق زیادی از فتنه گری دشمنان دین خدا و در هم آمیختگی حق و باطل وجود دارد و مطالعه آنها برای اهل فهم بسیار عبرت آموز است از جمله مصادیق آن وقوع جنگ جمل در ابتدای دوران خلافت حضرت علی علیه السلام است. به گفته تاریخ نگاران جنگ جمل، نخستین فتنه بر علیه امیرمومنان علی علیه السلام پس از پذيرش خلافت اسلامي توسط آن حضرت بود در این جنگ طلحه و زبیر در حالی که عایشه همسر رسول خدا (ص) را نیز با خود همراه کرده بودند، بر علیه امام(ع) شورش کردند.
گرچه انسان از ابتدای خلقت همواره در معرض آزمون های متعدد قرار دارد اما شناخت صحیح حق و باطل از یکدیگر می تواند یکی از مهمترین آزمون های انسان باشد و اینکه در کجای صحنه قرار بگیرد. شناخت حق و چگونگی برخورد با آن مستلزم داشتن بصیرت و آگاهی است و نقش خواص و بزرگان جامعه نیز بر همین اساس سنجیده می شود.
در ایام سالروز وقوع جنگ جمل برای بررسی زوایای بیشتر این جنگ و اهمیت بصیرت خواص جامعه در شناخت حق و باطل با رضا صفری پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه تهران به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید.
شاهین پرس؛ جنگ جمل چگونه شکل گرفت و خواص و بزرگان جامعه چه نقشی در آن داشتند؟
صفری – جنگ جمل یکی از جنگهای سه گانه عصر خلافت امیرالمومنین(ع) است که روز دهم جمادی الاول سال 36 هجری قمری در اطراف بصره رخ داد، در دوران خلافت حضرت علی(ع)سه جنگ داخلی جمل، صفین و خوارج اتفاق افتاده که در جنگ جمل به جنگ ناکثین معروف و مشهور است به تعبیر ابن الحدید در شرح نهج البلاغه ناکثین یعنی پیمان شکنان، همان کسانی که در ابتدای خلافت با حضرت بیعت کردند ولی بعد از مدتی بیعت خود را شکستند بانیان این جنگ طلحه و زبیر بودند که بعد از کشته شدن عثمان خلیفه سوم با حضرت امیرالمومنین علی(ع) بیعت کرده بودند.
حضرت علی(ع) در ساعات اولیه پس از به خلافت رسیدن خطبه ای بسیار مهم بیان فرمودند مبنی بر اجرا و احیای سنت نبی مکرم اسلام(ص)، اجرای شعائر دینی و عدالت اسلامی. نکته مهم این خطبه آن جایی بود که حضرت فرمودند که «اگر از بیت المال مسلمین به کابین زنان هم رفته باشد آن را برخواهم گرداند» حضرت از همان روز اول مشی و شعار خود برای اجرای عدالت را قاطعانه اعلام فرمودند در چنین شرایطی که عده ای از پیروان خلفای ثالث فکر می کردند می توانند با نزدیک شدن به امیرمومنان(ع) به منافع دنیوی دست پیدا کنند و در امر بیعت نیز افرادی مثل طلحه و زبیر تلاش زیادی کرده بودند، وقتی دیدند حضرت پست های مهم و انتصاب ها را نه بر اساس قرابت و نزدیکی بلکه بر اساس لیاقت و شایستگی واگذار می کنند و جایگاهی برای این افراد وجود ندارد طلحه و زبیر با قصد توطئه ولی به بهانه انجام حج از حضرت امیرالمومنین(ع) اجازه مرخصی گرفته و از مدینه خارج شدند وقتی وارد مکه می شوند با ام المومنین عایشه رایزینی هایی انجام می دهند و می گویند به خونخواهی قتل خلیفه سوم می خواهیم قیام کنیم همین را مهمترین مسئله شورش خود مطرح می کنند.
سپاه جمل که با حدود 900 نفر و به فرماندهی طلحه و زبیر و عایشه از مکه به سمت بصره حرکت می کند نزدیکی های بصره تعدادشان به حدود سه هزار نفر می رسد وقتی این خبر به حضرت امیر(ع) می رسد بلافاصله سهل بن حنیف انصاری را به عنوان جانشین خود در مدینه قرار داده و با تعدادی از اصحاب حرکت می کنند تا با اصحاب جمل گفتگو کرده و جلوی اقدام آشوب طلبانه آنها را بگیرد. وقتی حضرت از مدینه خارج می شوند خبر می رسد که اصحاب جمل نزدیک بصره رسیده است حضرت به عثمان بن حنیف کارگزار خود در بصره نامه ای نوشته و هشدار می دهند آماده باشید که اصحاب جمل به بصره نزدیک شده اند. در منابع تاریخی بیان شده که اصحاب جمل به همین نماینده و کارگزار حضرت علی(ع) در بصره چقدر تعدی می کنند به طوری که موی صورت او را کنده و او را از بصره خارج می کنند.
حضرت در زمان ها و مکان های مختلف سعی می کنند با ارسال نامه اصحاب جمل را از ادامه کار منصرف کنند هشدار می دهند که شما که برای خونخواهی قتل خلیفه سوم شورش کرده اید من که در این قتل نقشی نداشته ام و کسانی که او را به قتل رسانده اند نیز نزدیک و اطراف من نیستند از طرفی من به عنوان خلیفه مشروع امت اسلامی که با او بیعت کرده اید بنابراین شما مجوز قیام علیه من را ندارید. بدین ترتیب صحبت هایی که بین حضرت و اصحاب جمل صورت می گیرد بی نتیجه می ماند گرچه اخباری وجود دارد که صحبت های حضرت در دل زبیر تاثیر گذاشت و وقتی که حضرت از فضائل خود و توصیه های پیامبر گرامی اسلام(ص) در حق حضرت امیر را بیان می کنند زبیر متزلزل شده و تصمیم می گیرد از ادامه جنگ کناره گیری کند ولی فرزند ناخلفش عبدالله بن زبیر مانع این کار می شود.
به این ترتیب جنگ صورت می گیرد براساس گزارش های تاریخی در خصوص سرانجام جنگ و سرنوشت طلحه و زبیر و عایشه، چنین به دست می آید که سپاه جمل در مقابله با سپاه امیرالمومنین(ع) متحمل شکست سختی می شوند، طلحه در این جنگ با پرتاب تیر مروان بن حکم زخمی شده و مدتی در خانه ای نزدیک بصره پنهان می شود و بعد هم بدلیل خونریزی می میرد گفته شده که مروان به پسر عثمان خبر می دهد من یکی از کشندگان پدرت را از میان برداشتم. در برخی منابع آمده زبیر قبل از شروع نبرد از میان سپاه جمل خارج می شود شواهدی دیگری هم نقل می کنند که بعد از شکست اصحاب جمل زبیر از معرکه گریخته و به مدینه می رود وقتی به مدینه وارد می شود عمر بن جرموث با چند تن از یاران او را تعقیب کرده و در محلی به نام وادی الصباء او را غافلگبر کرده و به قتل می رسانند که وقتی امام(ع) از قتل زبیر مطلع می شوند اظهار ناخشنودی می کنند و عایشه هم به دستور حضرت امیر(ع) در کجاوه ای قرار داده شده و به مکه بازگردانده می شود.
بصیرت چیست و چه اهمیتی دارد؟
بصیرت در لغت به معنای عقیده قلبی و شناخت یقین و زیرکی و عبرت است در اصطلاح به قوه قلبی در شخص که به نور قدسی منور بوده و به وسیله آن حقایق اشیاء و امور را درک می کند همانگونه که شخص با چشم صور و ظواهر اشیا را می بیند در آیات الهی متعددی از جمله در آیه 19 سوره فاطر، آیه 2 سوره انسان و آیه 125 طاها به داشتن آن تاکید و اشاره شده است.
دلیل اصلی فتنه جمل را هم می توان بی بصیرتی دانست در جنگ های سه گانه دوران خلافت حضرت امیرالمومنین(ع) جامعه دچار بی بصیرتی شده بود و نمی توانستند درک درستی از حضرت علی(ع) و معاویه و تحولات داشته باشند در واقع برای اینکه جامعه در مسیر صحیح حرکت کند باید تحولات درست تبیین شوند خواص جامعه که در راس جریان و نقطه ثقل تحولات قرار دارند باید نسبت به موضوعات بصیرت داشته باشند. وقتی بصیرت داشته باشند می توانند آن را تبیین کرده و در اختیار عموم مردم قرار دهند و جامعه در مسیر انحراف قرار نخواهد گرفت و گرفتار فتنه هم نمی شود.
در هر سه جنگ جمل و صفین و خوارج جامعه دچار فتنه شده بود در جنگ خوارج وقتی حضرت امیر(ع) ابن عباس را به نزد خوارج می فرستد تا با آنها صحبت کند حضرت مطالبی را به او بیان می کند تا ابن عباس با آنها اینگونه صحبت و گفتگو کند اما وقتی ابن عباس می رود تحت تاثیر قرائت های محزون نماز و قرآن خوارج قرار می گیرد وقتی برمی گردد می گوید علی جان! اینها چه قرائت هایی از قرآن دارند چه نمازهایی می خوانند حضرت می فرماید ابن عباس من کسی هستم که فردا چشم فتنه را از حدقه در می آورم حضرت امیر(ع) از این شرایط تعبیر به فتنه می کند وقتی جامعه بصیرت خود را از دست بدهد وقتی خواص کارکرد خودش را از دست بدهد جامعه دچار فتنه می شود در جنگ صفین هم جریانی تحت عنوان قاعدین شکل می گیرد قاعدین در لغت به معنای نشستگان و بر جای ماندگان و کسانی هستند که می گفتند نمی دانیم حق با علی(ع) است یا با معاویه، ما بین حق و باطل مانده ایم بنابراین بر جای خودمان می نشینیم، این افراد اتفاقا جزو خواص جامعه بودند که بصیرت نداشتند خواص بی بصیرتی که نمی توانند بین حضرت علی(ع) و معاویه حق و باطل را از هم تشخیص دهند.
بصیرت خواص و بزرگان در جریان تحولات سیاسی جامعه چه تاثیری دارد؟
بصیرت خواص یکی از عناصر بسیار مهم و تاثیرگذار در روند جریان ها و تحولات و حوادث سیاسی است این نه تنها مربوط به صدر اسلام بلکه در تمام ادوار تاریخی بسیار اهمیت دارد در جنگ های سه گانه دوران خلافت حضرت امیرالمومنین(ع) اگر خواص جامعه بصیرت داشتند و می توانستند مباحث مهم جهان اسلام را تبیین کنند دچار فتنه و انحراف نمی شدند. اصولا انسان برای اینکه مسئله ای را تبیین کند ابتدا باید آن مسئله را بفهمد و وقتی فهمید بتواند آن را تبیین و در اختیار گروه های مختلف از جمله عموم مردم جامعه قرار دهد قطعنا جامعه در مسیر انحراف قرار نخواهد گرفت
حضرت آقا در سالهای اخیر در اهمیت بصیرت افزایی، توصیه های زیادی داشتند تا جایی که به نخبگان جامعه حکم جهاد تبیین و روشنگری فرمودند چگونه این جهاد تبیین را می توانیم تحقق دهیم؟
حضرت آقا در خصوص بصیرت و جهاد تبیین طی سالهای اخیر مکرر توصیه و تاکید داشته و می فرمایند دو عنصر مهم برای مواجهه با دشمنان لازم است ایشان می فرمایند همیشه توصیه کرده ام بازهم توصیه می کنم که دو خصوصیت بصیرت و صبر و استقامت در آحاد مردم لازم است و اگر چنانچه این دو عنصر وجود داشته باشد دشمنان هیچ وقت نمی توانند به شما آسیبی بزنند یا برعلیه شما کاری انجام دهند هیچ توفیقی در مواجهه با نظام اسلامی به دست نخواهند آورد.
اما صبر و بصیرت چه اندازه اهمیت دارد و این در فرمایش حضرت امیر(ع) در خطبه 173 نهج البلاغه وجود دارد حضرت آقا نیز می فرمایند بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن انسان گاهی دچار اشتباه می شود حالا احتمال اشتباه انسان های ابتدایی بیشتر است ولی انسان های با تجربه تر هم در مواردی در تشخیص راه درست دچار اشتباه می شوند خوب انسان باید مراقبت کند تا در شناخت راه درست دچار اشتباه نشود در غبار آلودگی فتنه ها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست کدام است.
بصیرت، در منظر حضرت آقا به این معنا است که اگر این دو خصوصیت وجود داشته باشد دشمن نمی تواند غالب بشود یکی از راههایی که انسان بتواند این دو خصوصیت را حفظ کند تواصی است همان که در سوره عصر آمده «وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» مردم یکدیگر را توصیه کنند این زنجیره تواصی به یکدیگر همان توصیه به حق و صبر است این همه را نگه می دارد و اگر تواصی به صبر و حق و بصیرت در جامعه وجود داشته باشد این جامعه به آسانی دست خوش تحرکات دشمن نمی شود ولی اگر جریان تواصی که زنجیره محافظت مومنان است قطع شود قطعا به جامعه خسارت خواهد رسید. «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» اگر این تواصی نباشد خسارت تحقق پیدا خواهد کرد دشمن هم همین عامل مهم را هدف قرار داده این هم در جنگ جمل و هم در جنگ صفین و خوارج دیده می شود که بصیرت مردم صبر مردم استقامت مردم مورد هدف قرار می گیرد.
بنابراین وقتی که حضرت آقا به موضوع بصیرت چه اندازه تاکید دارند باید خواص نسبت به تحولات و وقایع سیاسی اجتماعی فرهنگی جامعه اولا اهل بصیرت باشند ثانیا سره از ناسره را تشخیص دهند حق از باطل را درست از هم تشخیص دهند سپس آن را تبیین کنند حضرت آقا اهمیت تبیین را در حکم جهاد می دانند و تاکید دارند کسانی که تریبون یا رسانه ای در اختیار دارند وقایع مهم را تبیین و روشنگری کنند تا آحاد مردم توده های مردم که نسبت به اهمیت قضایا آگاهی ندارند اشراف پیدا کرده و راه درست را از راه باطل تشخیص دهند.
با تشکر از اینکه فرصت خود را در اختیار رسانه مردمی شاهین پرس قرار دادید
انتهای پیام/ خیراتی