شاهین پرس

دغدغه های خبرنگاران شهرستانی و چند کلمه حرف حساب!

کدخبر: 75500
۱۷ مرداد ۱۳۹۶ در ساعت ۷:۲۵ قبل از ظهر

به گزارش شاهین پرس، محمود افشاری/ شاید یکی از تعاریف خاص و اندکی متفاوت از خبر همین گفته «آرتور مک ایون» باشد که می گوید: هر آنچه خواننده را بهُ نچُ نچ وا دارد خبر است!

گویا سردبیر این نشریه در این تعریف می خواهد آنچه را که غایت یک خبر یعنی خواندن خبر و رساندن پیام حداقلی به مخاطب عام است را برساند.

پیامی که با «گفت و شنود» عجین است و پژوهش های روانشناسان اجتماعی هم نشانگر آن است که همین گفت و شنود الزامات بسیاری را برای افراد پدید می آورد و اثری قابل توجه روی رفتار فرد دارد؛ تا جایی که «کورت لوین» بر این باور است که از طریق گفت و شنود آسانتر می توان در متقاعد کردن مردم توفیق یافت و نگرش آنان را تغییر داد.

گفت و شنودی که پیام و رساندن آن از کانال های ارتباطی امری بدیهی است و امروزه همان پیام در قالب خبر به اطلاع انبوهی از جامعه و بهتر بگوییم همگان مورد نظر «گابریل تارد» جرم شناس و جامعه شناس فرانسوی می رسد.

اما در میانه این انبوه خبر و پیامی که از سوی خبرنگاران و رسانه ها مبادله می شود، نوشتن از گروهی از خبرنگاران در این مجال و مقال مورد نظر نوشتار ما هستند.

خبرنگاران شهرستانی که من از آنان با نام و عنوان «خبرنگاران فراحوزه ای» یاد می کنم. خبرنگارانی که کارشان در شهرستان های کوچک با کلان شهرها تفاوت هایی دارد. این خبرنگاران سرویس خبری و حوزه ای اختصاصی ندارند و باید در همه بخش های اجتماعی، سیاسی، ورزشی، فرهنگی و حوادث خبر بگیرند و قلم بزنند.

علاوه بر این دردسرهای ارسال اخبار و گزارش برای این گروه نیز متفاوت از مسائل درگیر سایر خبرنگاران است. در مناطق کوچکتر همه تقریباً همدیگر را می شناسند و همین امر باعث می شود خبرنگار بویِژه در ارسال اخبار حوادث، سیاسی و معضلات اجتماعی و فرهنگی محلی گاهی با مشکلاتی مواجه شود که خانواده و اطرافیان و حتی همسایگان را نیز درگیر سفارشات و درخواست هایی می کند که یا ناراضی از نحوه ارسال خبر یا موضوع گزارش ها هستند و یا رضایتشان به بهای نپرداختن به یک موضوع یا مسئله ای است که بنا به مقتضیاتی یا به آن نمی پردازند یا گاهی مجبور می شوند کمرنگ تر آن را مخابره کنند.

به هر روی، خبر است و یکی یا چند نفر را ناراحت می کند و عده ای را خوشحال و گاهی هم خنثی و کم اثر است و بیشتر جنبه اطلاع رسانی صرف دارد.

نبود امکاناتی مثل وسیله ایاب و ذهاب به روستاها و بخش های مختلف، حقوق بسیار پایین و بدون مزایای بیمه ای و … و حتی نداشتن مکان و دفتری برای کار در شهرستان محل سکونت به انضمام ایجاد مشکلاتی از سوی مسوولان و مدیران ارشدی که با روی کار آمدن هر دولت تغییر می کنند و تغییر رویه می دهند و می خواهند نگاه و دیدگاهشان را بر خبرنگاران نیز اعمال کنند تنها بخشی از مشکلات این گروه از خبرنگاران زحمت کش محلی است.

حالا اما با گذشت سال های سال از گرامیداشت روز خودمان، گفتن و نوشتن از این عده علاقمند به خبر و رسانه با وجود همه پستی و بلندی های خبرنگاری خالی از لطف نبود.

باشد که این یادکرد از شهرستانی ها، الگویی مثال زدنی باشد برای دیگر مدعیان رسانه ای و مطبوعاتی که در سالگردها، مناسبت ها و شمارگان های خاصشان فقط یک روی سکه را می بینند و حتی سال و ماه، تلفنی جویای حال خبرنگارانشان نیستند.

این تک مصراع هم شاید برای بیان مشکلات و متن و حاشیه کار و زندگی این عزیزان مصداق ملموس و خوبی باشد.

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست…

انتهای پیام/