تفاوت های توریستهای داخلی و خارجی؛
جاذبههای گردشگری یا جاذبههای گردشگران!
کاش مردم، پای بند سبک زندگی و اعتقاد اسلامی خود بودند و مشکل تنها تمایل به فلان زن خارجی و بیحجابی بود؛ اما موضوع بسی مهمتر و نگران کنندهتر از این حرفهاست!
به گزارش شاهین پرس، ابوالفضل منتظرینسب/ به نظرم همان قدر که آثار تاریخی و طبیعی کشور ما برای گردشگران خارجی جاذبه دارد؛ به همان اندازه و شاید هم بیشتر خود گردشگران برای مردم ما جاذبه دارند.
به چند نمونه از تفاوتهای گردشگران داخلی و خارجی که در این روزها به شهرهای مختلف ایران سفر میکنند، اشاره میکنم تا منظورم را بیشتر متوجه شوید که گردشگران خارجی برای مردم ما چه جذابیتهایی دارند و از اتفاق در مقایسه با گردشگران داخلی بیشتر به چشم میآیند!
- گردشگر داخلی: لباسهایی گران قیمت، تنگ و با رنگهایی تند پوشیدهاند.
- گردشگر خارجی: لباسهایشان ساده، ارزان، راحت و با رنگهایی روشن و ساده است.
- گردشگر داخلی: خانمها آرایش تند دارند.
- گردشگر خارجی: خانمهایشان یا اصلاً آرایش ندارند و یا اینکه بسیار ساده و ابتدایی است.
- گردشگر داخلی: به دنبال تفریحات، کنار دریا، پاساژهای لوکس و مانند آن است.
- گردشگر خارجی: به دنبال بناهای تاریخی ـ فرهنگی، بازارهای سنتی و کالاهای با ارزش فرهنگی است.
- گردشگر داخلی: طبیعت و مکانهای مختلف را با زباله و مانند آن آلوده میکنند.
- گردشگر خارجی: کمتر دیده شده و یا اصلاً دیده نشده که زباله خود را در خیابان ریخته و یا در طبیعت رها کنند.
- گردشگر داخلی: به قانون کمتر احترام میگذارند.
- گردشگر خارجی: به قانون احترام بیشتری میگذارند و تخلفات کمتری از آنها گزارش شده است.
- گردشگر داخلی: روابط اجتماعی خوبی با مردم سایر شهرها یا ندارند و یا جالب نیست.
- گردشگر خارجی: ارتباطات اجتماعی خوبی با سایر مردم دارند با اینکه از لحاظ فرهنگ و زبان با آنها متفاوتاند.
- گردشگر داخلی: بیشتر به دنبال این هستند که خوش بگذرانند.
- گردشگر خارجی: با چیزهای جدید و ناشناخته آشنا شدن، برای آنها لذت بیشتری دارد.
از این گونه مقایسه و قضاوتها را من از زبان خیلیها شنیدهام؛ البته آنهایی که در خانه ماهواره دارند به جای خود، آنچه قابل توجه است اینکه خیلی از مذهبیها و مسجدیها هم چنین نگاهی دارند. از طرفی نمیخواهم بگویم که تمام این مقایسهها کاملاً درست است بلکه میگویم اینها چیزی است که در دهان مردم میچرخد و اکثر ما با آن مواجه شدهایم، حال درست و غلط بودنش بحث دیگری است.
میخواهم بگویم اگر یک روز دختران جوان و بزک کرده اروپایی، مقاومت جوانان مسلمان اندلس را شکستند، امروز شرایط کاملاً بر عکس شده، زنان به ظاهر مسلمان، با آرایش بیشتری در خیابانها حضور دارند اما آنچه برای جامعه ما جاذبه دارد سادگی و بیآلایشی یک زن اروپایی است که در کنار مردش در بازار راه میرود طوری که انگار هیچ کس به غیر از آنها در بازار حضور ندارد؛ درست بر خلاف گردشگر داخلی که تنها کسی که حواسش به او نیست همسر اوست.
خیلی از مذهبیها که فکر میکنند حضور خارجیها در داخل کشور، باعث ترویج فساد و بی بندوباری میشود، باید توجه داشته باشند که دیگر دوره این دل نگرانیها گذشته است بلکه باید فساد بزرگتری را در یابند و آن اینکه این گونه جاذبههای گردشگران خارجی که در بالا به آن اشاره شد، باعث بدبینی مردم به اعتقادات و سبک زندگی خودشان شده است و فساد و بیلیاقتی مسئولان هم مزید بر آن گشته است. کاش مردم، پای بند سبک زندگی و اعتقاد اسلامی خود بودند و تنها فسادشان تمایل به فلان زن خارجی و بیحجابی بود؛ اما موضوع بسی مهمتر و نگران کنندهتر از این حرفهاست!
این تحلیل مردم خیلی آشناست که این خارجیها چون آزاد هستند دیگر چشم و دلشان از دنیا سیر شده است و مخصوصاً در سنین بالا به فرهنگ، معنویت و مطالعه روی میآورند بر خلاف ما که از بس منع شده و تحت فشار هستیم تا آن وقتی هم که سنگ لحد را روی ما میگذارند نسبت به دنیا حریص هستیم.
اینکه این تحلیل تا چه اندازه درست است بحث دیگری است و باید در فرصتی جداگانه به آن پرداخت اما آنچه روشن است این است که عمل درست آنها ارتباطی با عقیده فاسد آنها نداشته و عقیده صحیح ما نیز ربطی به عمل فاسد ما ندارد آنچه که باعث شده آنها از لحاظ فرهنگ و تمدن در سطح بالاتری قرار داشته باشند به نظر من طرز صحیح مدیریت و حکومت جامعه است همانطور که مدیریت اشتباه در کشورهای اسلامی کار آنها را به وضع موجود کشانده است.
به نظرم همه ما یقین داریم که اسلام، از همه لحاظ جامع و کامل است اما مشکل ما در نظام اجرایی است و غربیها در فکر و نظر در مقابل اسلام هیچاند اما یک نظام اجرایی و مدیریتی صحیح دارند؛ نشانه این مدعا این است که خود غربیهای آزاداندیش وقتی با اسلام ناب و حقیقی آشنا میشوند به آن ایمان میآورند و مسلمانان، وقتی عملکرد حاکمان خود را میبینند از اسلام فراری میشوند!
انتهای پیام/