با نگاه به آخرین اثر ابوالقاسم طالبی
ایران، یتیم خانه جهان دیروز و خانه اُمید یتیمان جهان امروز
فیلم یتیم خانه ایران یک غفلت تاریخی را از بین میبرد و حافظه این ملت را به جای خود باز میگرداند و عبرت بسیار بزرگی در اختیار ما قرار میدهد. اگر ما همین عبرت را درک کنیم تا ابد اسیر قدرتهای پوشالی چون انگلستان نخواهیم شد
به گزارش شاهین پرس، حجت الاسلام مهران آدرویش/ بحمدالله مدتی است که رویشهای سینمای انقلاب در آثاری نظیر «ایستاده در غبار»، «سیانور»، «یتیم خانه ایران» و… به سوژه های بکر تاریخی می پردازند. سوژه هایی که نه تنها برای نسل جدید که حتی برای بزرگسالانی که شاید در مسیر زندگی هویت تاریخی خود را از یاد برده باشند، یادآور خاطرات تلخ و عبرت انگیز دست اندازی مستکبرین به کشور عزیزمان است.
فیلم یتیم خانه ایران یک غفلت تاریخی را از بین میبرد و حافظه این ملت را به جای خود باز میگرداند و عبرت بسیار بزرگی در اختیار ما قرار میدهد که اگر ما همین عبرت را درک کنیم تا ابد اسیر قدرتهای پوشالی چون انگلستان نخواهیم شد.
یتیم خانه ایران گرچه فیلمی تاریخی است، اما آینده را به ما نشان میدهد و بعید است که انسان هوشمند از دیدن این فیلم غفلت کند؛ انسان هوشمندی که میخواهد در عرصه سیاست انسان مفیدی باشد.
فیلم خوش ساخت و ضد انگلیسی یتیمخانه ایران به کارگردانی عمارگونه ابوالقاسم طالبی (بعد از ۵ سال تحقیق تاریخی) بر پایه یک ماجرای تاریخی بکر است و «قحطی بزرگ» در ایران را به تصویر کشیده است. قطحی که یکی از ضربات جبران ناپذیر استعمار بر مردم ایران را به خوبی به نشان می دهد، ولی همچنان نشان کمرنگی از آن در صفحات تاریخ دیده می شود.
سوژه ای که ملتهب است اما گَرد تاریخ بر آن نشسته و حتی بسیاری از مردم این سرزمین هیچ خبری از آن نداشته اند و در این سال ها جز در یک کتاب در خصوص آن مطلبی منتشر نشده است. کتابی با نام «قحطی بزرگ ایران» تالیف محمدقلی مجد که حتی برای دیده شدن همین یک کتاب هم آنگونه که باید تلاشی صورت نگرفته است.
علی ای حال «یتیم خانه ایران» اثری است ماندگار و عبرت آموز که مخاطب در حالی که از تماشای بسیاری از آثار در سینما پشیمان می شود از تماشای آن پشیمان نخواهد شد.
این اثر بصیرت زا در ۱۲۰ دقیقه به تحلیل یک مقطع نانوشته از تاریخ ایران می پردازد و در یکی دو دقیقه تیتراژ پایانی فیلم به مقطع جاری و امروزی ایران اسلامی اشاره ای پر معنا دارد.
به عبارت دیگر، فیلم در ۱۲۰ دقیقه و ۱ دقیقه دو پرده متفاوت از تاریخ یک مرز و بوم را به نمایش می گذارد؛ تاریخی پر از درد و رنج و مذلّت در برابر تاریخی سرشار از عزت و غرور.
و در پایان گرچه ایران یتیمخانه استعمار خارجی و استبداد داخلی دیروز است اما به برکت مکتب ظلم ستیز تشیع و الگوگیری از حرکت انقلابی اباعبدالله علیه السلام و شکل گیری انقلاب اسلامی، امروز خانه امید ایتام سیاسی و مظلومان جهان است.
نگاهی به قحطی بزرگ؛ هولوکاست واقعی اما فراموش شده ایران
داستان این فیلم در سال ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ ه.ش میگذرد که در زمان احمدشاه قاجار، بر اثر قحطی ناشی از خیانت انگلیسها، بسیاری از مردم ایران جان باختند. این قحطی که همراه با فقر و پیچارگی و در نهایت کاهش جمعیت در ایران همراه بود، در تعیین سرنوشت جامعه ایران به ویژه ظهور دیکتاتوری پهلوی نقش بسزایی دارد.
قحطی بزرگ ۱۲۹۶-۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد. این رویداد از بزرگترین قحطی ها و فاجعه انسانی تاریخ ایران است که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت.
در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ ٪) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند؛ دولت بریتانیا به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی این فاجعه است.
در این دوران که مصادف با جنگ باصطلاح جهانی بود علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران، بخشهایی از ایران به دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران و شکل گیری احساسات همسو با آلمان و بیم بریتانیا از وقوع کودتای آلمانی در ایران موجب شد تا بریتانیا نیروهای خود را تا پشت دروازههای پایتخت پیش آورد. با توجه به نیاز این قوا به آذوقه، تمام غلات و مایحتاج ایرانیان، عمداً توسط قوای انگلیس جمعآوری میشد و در واقع ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود.
ژنرال دنسترویل (فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران) درباره اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد:
«در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷ه.ش) از همدان مینویسد: «قحطی در این جا اسفناک است… ما محصول را ۴۰ تومان میخریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند».
و نیز در خاطرات خود نوشته «هرکس که قدمی در شهر میزد با آزاردهندهترین مناظر روبرو میشد. کسی نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند. گاه جسد آدمها آنقدر کنار جادهها، بیآنکه کسی نگاهی به آنها بیندازد، میماند، تا آنکه از بیم لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد».
و احمد کسروی میگوید: «در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیش آمد و میتوان گفت یک سوم مردم از میان رفتند و در آن سال در تبریز آشکارا میدیدم که توانگران دست بینوایان نمیگرفتند و وقتی خویشان و همسایگانشان از گرسنگی میمردند پروا نمیداشتند و مردگان از بی کفنی روی زمین میماندند» (شیعیگری، احمد کسروی، ص ۵۳).
در ماه آوریل ۱۹۱۸(فروردین ۱۲۹۷)، فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا از بغداد به تهران سفر میکند. وایت وضع گرسنگی را چنین تشریح میکند:
در سرتاسر جادهها کودکان لخت دیده میشوند که فقط پوست و استخوان اند. قطر ساق هایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده میشود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند و حتی دانهها را از سرگین سطح جاده جمع میکنند تا نان درست کنند… دیدن صحنه درگیری کودکان و سگها بر سر جسد و یا بدست آوردن زبالههایی که به خیابانها ریخته میشود عجیب نیست.
از مطالب قابل تأمل دیگر این است که همزمان همهگیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد، هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشه است برخی متخصصان چنین می گویند که مجموعهای از قحطی، مالاریا، آنفولانزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر در ایران شده بود. (کتاب قحطی بزرگ، محمدقلی مجد، ترجمه: محمد کریمی)
چرا در تاریخ چیزی درباره قحطی سال های ۱۲۹۵-۱۲۹۷ نیست؟
به دلیل سیطره جریانهای غربگرا بر تاریخنگاری در ایران، این بخش از تاریخ معاصر اغلب به عمد توسط شبه روشنفکران و غربزدهها که بیشتر تحت هدایت اتاق های فکر انگلیس بود، سانسور میشد. به دلیل، عدم تعهد و در واقع وابستگی اغلب تاریخ نویسان به غرب، تحریف های عمده ای صورت گرفته است، لذا تماشای این فیلم می تواند تاثیر بسزایی در آشنایی با واقعیت های تاریخ کشورمان داشته باشد.
توقیف فیلم قبل از اکران و تعداد پایین سالنهای نمایش
در روزهای ابتدایی آبانماه بود که قرار شد این فیلم اکران شود، اما خبری منتشر شد که کمی عجیب به نظر میرسید. در حالی که اعلام شده بود «یتیمخانه ایران» اکران خواهد شد، از اکران این فیلم ضدانگلیسی جلوگیری شد. در آن زمان گفته شد برخی منابع خبری آگاه پیغامهای سفارت تازه گشایشیافته انگلستان به برخی از نزدیکان دولت را دلیل این تعلل در اکران عنوان کردهاند. انگلیسها پخش این فیلم در ایران را که روایتی از قتل عام میلیونها ایرانی در «قحطی انگلیسی» است، عامل تیره شدن مجدد روابط با دولت توصیف کردهاند.
براساس یک آمار منتشر شده از تعداد سالنهای نمایش، مشاهده میشود که سالنهای نمایش «یتیمخانه ایران» بسیار کم است که این موضوع باعث خواهد شد مردم برای دیدن آن با مشکلاتی روبهرو شوند. براساس آمار منتشر شده، تعداد سالنهای نمایش فیلمهای «بارکد» ۱۲۱ سالن، «آس و پاس» ۱۱۱ سالن و «سلام بمبئی» ۱۰۰ سالن (در روز اول اکران) است، اما «یتیمخانه ایران» تنها در ۲۴ سالن نمایش داده شده!
به نظر میرسد این چنین روایتهای افشاگرانهای از دشمنان تاریخی ایرانیان به مذاق افرادی خوش نیامده که چنین رویهای در برابر آن اجرایی شده است (به نقل از سایت سینما پرس).
نگاهی به پیام های مهم یتیم خانه ایران:
فیلم با حرکت یک مار در جنگلهای سرسبز خطه شمال (همانجا که انقلابیون علیه دشمن ایستادگی می کنند) آغاز می شود که نشان از خطر و تهدیدی برای آبادی و سرسبزی این مرز و بوم است. سپس خطرها را یکی پس از دیگری بصورت سمبلیک از زبان شاید تنها بازمانده از مقطعی از تاریخ ایران روایت می کند؛ خطر روحانی مکتبخانه داری را نشان می دهد که دین را از سیاست جدا می داند، خطر نفوذی هایی که دانسته یا نادانسته هر بار از هزار دستان بریتانیا، عروسک خیمه شب بازی می شوند و حال و روز این دیار را رو به وخامت می گذارند؛ عروسکان خیمه شب بازی که سرنخ آنها گاه در لباس تجار، یا مدرس، یا روشنفکر، یا نظیمه چی، یا سیاسیون تا شاه مملکت بدست اجنبی است.
اما چشم دوربین، عمارگونه مخاطب را متوجه صفات زشتی در لایه های زیرین وجود مردم آن مقطع تاریخی می کند و زبان روشنگری ابوذر را به شماتت آن صفات زشت از صدر تا ذیل مملکت می کشاند.
صفات زشتی که از مهمترین عوامل نکبت بارگی یک مملکت است. ویژگی هایی همچون: وحدت نداشتن، حمایت نکردن جانانه از رهبری مثل میرزا کوچک خان، ترس از طول و عرض دشمن، نا امیدی از بهبود شرایط مملکت، اعتماد مسئولین به دشمن، هوی و هوس و دنیازدگی سیاسیون و خواص، عدم آزادی بیان خواص دلسوز. اینها از مهمترین اموری هستند که با دیالگوهای مختلف در فیلم طرح می شوند و با صحنه هایی مالامال و آکنده از درد، شلاق وار بر رگ غیرت تماشاگر فرود می آیند تا رگ غیرتها و چشمها و گوش ها به خواب نروند و چهره کریه استکبار در پس خنده ها و پشت تاریخ نانوشته این مرز و بوم پنهان نماند.
تیتراژ پایانی فیلم پرده ای متفاوت از تاریخ ایران
این یک پرده از تاریخ ایران است اما در تیتراژ پایانی فیلم کارگردان با نمایش تصاویری از ذلت امریکائیها در آبهای نیلگون خلیج فارس و به چالش کشیده شدن امریکا و بریتانیا و اذنابشان در منطقه، پرده دیگری از تاریخ پر افتخار این مرز و بوم را اشاره وار به نمایش می کشاند. مقطعی نه از تاریخ که از زندگی امروز مردم ایران است. مقطعی که در آن ترس از دشمن جایی ندارد. وحدت کلمه حول رهبری فقیه عادل سیّاس واحد، حرف اول و آخر این مردم است. مقطعی که چشمها علیه نفوذ باز است و قلم روشنفکران مزدور با تیغ قلمها و فیلمهای عمارهایِ انقلاب، تاثیرگذاری خود را به حداقل رسانده اند.
مقطعی که در آن با مبارزه های پیگیر رهبری علیه فساد و فقر و تبعیض ابرهای سیاه ناامیدی جای خود را به تابش خورشید امید می دهند. مقطعی که نشان داد اگر از دشمن نترسید و سینه خود را در برابر دشمن سپر کنید حداکثر با چند صد هزار شهید پیروز میدان خواهید بود و گزینه جنگ را برای سالهای طولانی روی میز دشمن به خاک مذلت خواهید نشاند. اما اگر بترسید و عقب بنشینید آن وقت بدون هیچ سربلندی ۹ میلیون کشته خواهید داد. پس اگر می خواهید همچنان گزینه ها، روی میز خاک بخورند و خاک این مملکت را گورستان ما نسازند؛
متحد باشید و از تفرقه به شدت پرهیز کنید
از رهبری فقیه عادل سیّاس واحد حمایت کنید
از طول و عرض دشمن ترسی به دل راه ندهید
امیدوار باشید و بدانید که شما می توانید
از آزادی بیان و گفتمان مستند معقول حمایت کنید
خواص عماروار در میدان حضور داشته باشند
مراقب نفوذی ها و نفوذ دشمن باشید
به دشمن اعتماد نکنید
زمام امور را به بوالهوس ها و وادادگان در برابر دشمن نسپارید
به خدا و مردم خود تکیه کنید
و با انضباط و وجدان کاری و پرهیز از اسراف و خرید تولیدات ملی از اقتصاد مقاومتی حمایت کنید تا دست طمع اجانب را برای همیشه از خاک این مرز و بوم کوتاه کنید.
انتهای پیام/ ندای اصفهان