۰۳:۲۰ - پنجشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۲

آخرمهمانی رمضان

هان ای مسافر رمضان، به آخر رسيدي

من به اندازه بندگي ام مزد اين ماه را از صاحبخانه ميگيرم

من به اندازه بندگي ام مزد اين ماه را از صاحبخانه ميگيرم

از تو ممنونم که مرا به ضيافت رمضان، ماه رحمت و بخششت راه و در زير بار نعمتهاى بيکرانت جاي دادي، از تو ممنونم که مرا بر روزه اين ماه و نماز و عبادتش به آخرين شب رساندي.
به گزارش پایگاه خبری شاهین شهرايستگاه آخر

بايد پياده شوم

ندايي در گوشم گفت مسافر رمضان به آخر رسيدي

حرف رفتن است ….

نگراني از فاصله است

هراس دور شدن دوباره است

حرف از رفتن رمضان را با كدامين زبان و كدامين كلمات جفت و جور كنم كه شرمندگي ام داخلش نباشد!؟

حق را ادا کرده باشم و دين بر گردن حقيرم نگذارم

از دعاي وداع آغاز مي کنم

از نگراني ام و از التماس هايم به خدا

خدايا از تو مي خواهم به ذات بزرگوار و كاملت كه اگر گناهى به گردن من باقى مانده است

كه آنرا نيامرزيده اى يا مى خواهى مرا به جرم آن عذاب كنى يا بدان مرا بسنجى ، ببخشي

و از اعماق وجودم مى خواهم كه سپيده دم طلوع نكند تا تو آنها را بر من نبخشيدي

از تو ممنونم که مرا به ضيافت رمضان، ماه رحمت و بخششت راه دادي و مرا در زير بار نعمتهاى بيکرانت جاي دادي

از تو ممنونم که مرا بر روزه اين ماه و نماز و عبادتش به آخرين شب رساندي

و هزاران بار از تو ممنونم که مرا يارى كردى بر انجام فرائض اين ماه

خدايا بر من منت گذار و از من بپذير اعمالي را که در ضيافت تو به انجام رساندم

خدايا از تو مي خواهم بهترين گذشت و عفو و چشم پوشى و آمرزش را بر من داشته باشي

خدايا از تو مي خواهم هر خير و خوبي و مطلوبي را به رسم لطف و کرامتت بر من عطا کني

به حق بزرگترين و بهترين ماهي که بر من گذشت، نگهدارى دين و رهايى از دوزخ  را نصيبم کن

وداعى كه من از اين ماه مى كنم وداع فنا و مرگ گناههانم قرار ده و در عوض توفيق
سال آينده را نيز بر من عطا کن

و جز اين چه بخواهم از تو

سفره‌هاي ضيافت نور در آخرين روزها يک به يک برچيده مي شود

آخرين دعاها، سوره‌ها، نيايش ها، التماس ها، اشک ها يا رب يا رب ها خوانده مي‌شود و اشک بي قراري سر ريز مي شود

مرا آفريدي و به من نام هاي زيباي خودت را ياد دادي تا در قدر رمضان يا بهتر بگويم در قلب رمضان تو را به هزار و يک اسم بخوانم

آنچه در اين ماه بر من گذشت سراسر خير و برکت بود

واينک به پايان رسيدم

نگرانم

از قول و زنجيري که پاي شيطان را باز مي کند و مرا از تو دور مي کند

ميخواهم به برکت اين ماه از تو بخواهم که کمکم کني

آنگونه که در اين روزها دور بودن از شيطان را ياد گرفتم

در تمام سال آن را اجرا کنم

بگذشت مه روزه، عیــد آمد و عیــد آمدبگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِوَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَ

اَهْــــــــــلَ الْعَفْوِوَالرَّحْمَةِ

وَاَهْـــلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ

اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً [وَشَرَفاً] وَمَزِیْداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ

تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى

اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْه ُعِبادُکَ الْصّالِحُونَ

بارالها، به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى از تو می ‏خواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را در آن وارد کردى و از هر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو می طلبم آنچه بندگان شایسته‏ات از تو خواستند و به تو پناه می برم از آنچه بندگان خالصت‏ به تو پناه بردند.

خدایا!
فطر از فطرت است و فطرت ما را به اولین روز آفرینش بر می گرداند.

مهربانا!

از خاک بودنم مرا از پرواز باز خواهد داشت و از آنجا که دوستم داشتی، رهایم نکردی؛

بهار رمضان را در چرخش ایام بر سر راهم قرار دادی تا سر و تن، دل و جان خودم  را در بارش بارانهای رحمت تو، از هر چه آلودگی و سنگینی و گرد و غبار بزداییم و طاهر شوم.

پروردگارا!

تو مرا به مهمانی ات فرا خواندی تا در برابر نگاهت، در حضور باشکوه و مهربانت، در بارگاه معنوی ضیافت نورانی ات دوباره به یاد فطرتم بيفتم !

از وابستگی ها، دلبستگی ها، شبکه رکودآور روزمرگی ها، بگذرم و روح تنها و دل پ‍‍ژمرده ام را، در آن اعماق بیابم و با آیینه ای از زلال خوبی ها و پاکی ها به نماز فطر تو بیایم …

من به اندازه لياقت بندگي ام مزد اين ماه را از صاحبخانه ميگيرم

اگر کم گذاشتم اگر بلد نبودم اگر ياد نگرفتم  توقع بي جا ندارم

لياقت من برداشت همان ميوه اي است که در طول اين فصل بندگي کاشتم

هرچند که  هميشه کم و بد بندگي کردم

انگار بندگي کردن را بلد نيستم

اما به هر حال مي دانم بنده ام

گر بخواني ور براني بنده ايم

بر من ببخش آنچه در اين ماه در جايگاه بندگي ام کم گذاشتم

و به من از سر لطف و کرم هميشگي ات آنچه را که به خوبان و پاکان و مخلصانت مزد مي دهي ، مزد طاعت بده

و در آخر

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.

آمين يا رب العالمين

One Response to “هان ای مسافر رمضان، به آخر رسيدي”

دیدگاهتان را بنویسید

توجه: از انتشار نظرات توهین آمیز معذوریم.